در بزرگداشت عطار در نيشابور عنوان شد: عطار از مصيبت‌هاي مردم در رنج بود

دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد بهشتي تهران گفت: عطار به بيماري‌هاي روح حساس بود و وجدان بيدار او از مصيبت‌هاي مردم در رنج بود. به گزارش خبرنگار فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان رضوي، مريم مشرف در مراسم بزرگداشت روز عطار نيشابوري که در محل فرهنگسراي سيمرغ شهرستان نيشابور برگزار شد، اظهار كرد: يك سال از مرگ سنجر گذشته بود كه عطار به دنيا آمد؛ هنوز خراسان جراحت‌هاي فتنه خود را درمان نكرده بود. مردم در تلاش بودند كه نيشابور ويران گشته را از نو بسازند؛ اما كشمكش‌هاي خونين داخلي در ميان جانشينان سنجر از يک سو و رقابت خوارزمشاهيان از سوي ديگر در كار كشورگشايي به نيشابور ضربه مي‌زد. او در ادامه افزود: همچنين هزينه لشكركشي‌هاي بوالهوسانه و پرداخت ماليت‌هاي سنگين، مردم را روز به روز در نگون‌بختي فرو مي‌برد و فساد اخلاقي شاهان و ... خود بحث ديگر بود. عطار اين همه را مي‌ديد و به واسطه حرفه طبابت كه از پدر آموخته بود، او به بيماري روح بيش‌تر حساس بود و وجدان بيدار او از مصيبت‌هاي مردم در رنج بود و مي‌دانست كه مردم بيش از هر چيز از بيماري روح رنج مي‌برند. مشرف تصريح کرد: پيش از او دو حكيم بزرگ خراسان ناصرخسرو و سنايي رودررو با مردم از بيماري روحي سخن گفته بودند و نشان داده بودند كه همه رنج‌هاي انسان زماني رخ مي‌دهد كه عقلانيت و جانب كمال‌گرايي روح، اسير و برده نفس شيطان‌پرست شود. او در ادامه بيان كرد: كار آن دو حكيم بسيار دشوار بود؛ يكي در زندگي زيرزميني پيام خود را به مردم ابلاغ مي‌كرد و ديگري آن‌گونه كه مي‌دانيم، از خانقاه خود در سرخس پيام خود را مي‌داد، عطار با تكيه بر اين سنت تعليمي قلم به دست گرفت و قدم در اين راه نهاد و براي آن‌كه پيامش فراگير شود، از تجربه ناصر خسرو استفاده كرد و اسير هيچ فكر سياسي و فرقه‌اي نبود. دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد بهشتي تهران تاکيد کرد: عطار از سوي ديگر از تجربه سنايي هم درس گرفت و زبان فلسفي را كنار گذاشت. هر چند بينش او تا پايان عمر عميقا فلسفي باقي ماند. در ادامه اين مراسم، محمديوسف نيري - استاد دانشگاه شيراز - با ارائه مقاله اي با عنوان "طلسم هستي انسان در منطق‌الطير است" اظهار كرد: هيچ اثر عرفاني نيست كه از انسان و هستي انسان سخن نگفته باشد و اساسا اگر سخني از انسان در ميان نباشد، عرفاني نيست؛ چون غرض شناخت انسان است كه شناخت‌ها در همين شناخت‌ مندرج است؛ در ميان بزرگان ما عطار آراي ويژه و خاصي در مورد انسان طرح كرده است كه او را در ميان عارفان بزرگ ما ممتاز جلوه داده است. او در ادامه افزود: در قرن هفتم كه آغاز حمله مغول به كشورهاي آباد اسلامي و از جمله ايران بود، مفهوم انسانيت و ارزش انسان و كل حيات بشري نابود شد تا جايي كه پاره‌هاي قرآن را با هم مخلوط مي‌كردند و به حيوانات مي‌دادند؛ يعني هيچ چيز براي ما باقي نگذاشتند و در چنين گير و داري بزرگاني چون عطار نيشابوري، مولانا، سعدي و رازي و حتا سه نسل بعد از آن‌ها كار بزرگي كه كردند، ارزش و هويت انسان را در يك چنين مواقع توفاني حفظ كردند و عطار نيشابوري از جمله شخصيت‌هايي است كه در اين امر صاحب نظر است. نيري با اشاره به منظور از طلسم هستي، بيان كرد: معمولا انديشه‌هاي بزرگان ما در يك منظومه فكري مورد مطالعه قرار مي‌گيرد و آن منظومه فكري همان سلسله عرفاني آن‌هاست. از طريق همان منظومه فكري است كه اگر گزارش‌هايي هم از مورد آن‌ها نداشته باشيم، مي‌توان پي برد از كجا فيض گرفته‌اند. شخصيت برجسته‌اي که در دو اثر مهم، رد پاي او را مي‌بينيم، شيخ مجدالدين بغدادي خوارزم است كه عطار، از او به عنوان امام نام مي‌برد و اين تعبيري كه از او دارد، پيداست كه به احتمال زياد از بزرگان مكتب اوست. انتهاي پيام
  • چهارشنبه/ ۲۵ فروردین ۱۳۸۹ / ۱۶:۰۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8901-09600
  • خبرنگار :