مدير كل دفتر حفظ و احياي ميراث فرهنگي، معنوي و طبيعي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري از تدوين اقدامات حفاظتي دو اثر معنوي در خطر «زريبافي» و «مخملبافي» خبر داد.
يدالله پرمون در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به فرستادن پروندههايي جديد در حوزهي ميراث معنوي به يونسكو كه جزو آثار در خطر و نيازمند پاسداشت فوري شمرده ميشوند، بيان كرد: پروندهي «مخملبافي» تحت عنوان مهارت سنتي در بافت پارچههاي مخمل آماده شده است و در حوزهي دانشهاي مربوط به صنايع دستي قرار ميگيرد.
او دربارهي اين اثر توضيح داد: پارچهي مخمل در دورهي صفوي به اوج خود رسيد. البته دورههاي اوج و حضيض زيادي را گذراند و در دورهي پهلوي اول نسبت به احياي آن اقدام شد؛ اما پس از انقلاب بهدليل مسايل مربوط به جنگ و هجوم پارچههاي ارزانقيمتتر خارجي، اين پارچه از رونق افتاد، بهطوري كه اكنون فقط دو كارگاه مخملبافي در تهران و كاشان وجود دارد و تعداد استادهاي مخملباف نيز به تعداد انگشتهاي يك دست نميرسد.
وي در توصيف ويژگيهاي مخملبافي، گفت: اين صنعت جزو بافتههاي «داري» است و دستگاه آن بزرگترين دستگاه بافندگي ايران محسوب ميشود. اين دستگاه به فضايي بسيار بزرگ و سه نفر بهطور همزمان براي كار نياز دارد. براي مخملبافي به يك استاد بافنده كه كار اصلي بافت را انجام ميدهد، يك شاگرد كه «گوشوارهكش» ناميده ميشود و بالاي دستگاه در ارتفاع دو سه متري مينشيند و شاگرد ديگري كه كنار دستگاه مينشيند، نياز است.
به گفتهي پرمون، مخملبافي دو نوع است؛ ساده و برجسته كه سرعت بافت در نوع ساده، بيشتر و يك نفر براي بافت آن كافي است، اما مخمل برجسته حتما به هر سه نفر نياز دارد.
او دربارهي نقش برجستهي پارچهي مخمل با اشاره به اينكه نخ، از جنس ابريشم است، بيان كرد: نقش را دور يك ميله قرار ميدهند و پس از اينكه نقش با شانه محكم شد، با يك تيغ، حلقهها را ميبرند. به اين ترتيب، نخ بريدهشده حالت پرز به خود ميگيرد. در اين بخش، اگر اشتباهي رخ دهد و برش نادرست انجام شود، تمام پارچه غيرقابل استفاده خواهد بود.
پرمون دربارهي كار با دستگاه مخملبافي، اظهار داشت: يكي از مراحلي كه در اينباره وجود دارد، آمادهسازي مراحل قبل از انجام عمل بافت است كه بسيار پيچيده و تخصصي است. مانند چلهكشي، رنگآميزي چلهي ابريشم و تهيهي دستور.
وي تهيهي دستور را اينگونه توضيح داد: از آنجا كه دستگاه مخملبافي دستگاهي حجيم است، نقشهي كار در دسترس استاد قرار ندارد. نقشه را شاگردي كه در بالاي دستگاه است، بايد به استاد ارائه كند. براي اين كار، قسمتي روي دستگاه نصب ميشود كه به آن «دستور» ميگويند. «دستور» نقشهاي است كه بهشكل بافتهشده از نخهاي تاروپود و از روي طرح پارچه الگوبرداري شده است. گوشوارهكش نيز براساس آن، نخها را مرتب ميكند و استاد، كار بافت را انجام ميدهد.
او دربارهي دلايل در خطر بودن اين صنعت، بيان كرد: در ايران، اقبال نسبت به اين پارچه كم شده، زيرا با توجه به ابريشمي بودن نخ آن، فرآيند بافت بسيار زمانبر و هزينهبر است، بهطوري كه در هر روز، استاد بافنده بيشتر از شش تا هفت سانتيمتر نميتواند ببافد. همچنين اين فن اساسا مردانه است، چون دستگاه بزرگي دارد كه كار كردن با آن، توان فيزيكي مردانه ميخواهد و محل استقرار فرد روي دستگاه هم نامناسب است. اين مسأله زماني بيشتر اهميت مييابد كه در نظر بگيريم، درصد بسيار بالايي از بقاي صنعت بافندگي، به حضور زنان در اين عرصه بستگي دارد.
وي ادامه داد: حجيم بودن دستگاه يكي ديگر از عواملي است كه سبب در خطر بودن اين صنعت شده است، زيرا در هر جايي آن را نميتوان مستقر كرد. علاوه بر اينها، مواد اوليهي صنعت مخملبافي بسيار گران است و در پارچهي مخمل حتا از نخ گلابتون استفاده ميشود. اين نخ، يك نخ ابريشمي است كه غلافي از طلا يا نقره دارد. در نهايت، تمام عوامل ذكرشده سبب شدهاند كه صنعت مخملبافي كه زماني حتا در ايران فرهنگي فراگير بود، فقط به دو كارگاه در تهران و كاشان محدود و با يك سير قهقرايي روبهرو شود.
مدير كل دفتر حفظ و احياي ميراث فرهنگي، معنوي و طبيعي در ادامه دربارهي ديگر پروندهي ميراث معنوي در خطر ايران، گفت: اين پرونده با عنوان «مهارتهاي سنتي در تهيهي پارچهي زربفت» به يونسكو فرستاده شده است.
پرمون با اشاره به اينكه فرآيند توليد پارچهي زربفت بسيار شبيه پارچهي مخمل است، بيان كرد: زريبافي تقريبا همان دستگاه بزرگ مخملبافي را دارد؛ ولي تهيهي پارچهي زربفت فقط به دو نفر نياز دارد، استاد و گوشوارهكش. فرآيندهاي چلهكشي و نصب دستور در اين صنعت مانند مخملبافي وجود دارد. با اين حال، پارچهي زربفت معروفتر است، زيرا قدمت آن به دورهي ساساني برميگردد و از آن زمان، در سراسر ايران فرهنگي شناختهشده بوده است.
به گفتهي او، مادهي اصلي اين صنعت نخ ابريشم و نخ گلابتون است و تهيهي گلابتون خود مراحل پيچيدهاي دارد. همچنين كار با دستگاه زريبافي مانند مخملبافي به زمان و هزينهي زيادي نياز دارد.
وي با يادآوري اينكه اين پارچه بيشتر مخصوص طبقهي اشراف بوده و حتا در دورهاي، آنقدر رواج داشته كه از خارج ايران نيز متقاضي داشته است، افزود: موارد استفادهي اين پارچه در لباسها، دكوراسيون داخلي فضاي اتاقها و پوشش داخلي صندوقچههاست. در موزههاي معتبر دنيا نيز شاهكارهايي از زريبافي و مخملبافي وجود دارد.
پرمون با اشاره به اينكه نياز به فضاي بزرگ، مردانه بودن و گراني مواد اوليه از شباهتهاي صنعت زريبافي با مخملبافي است، گفت: اكنون استادكارهاي زريبافي، بيشتر هستند و تعداد كارگاههاي اين صنعت به حدود هفت كارگاه ميرسد كه آنها نيز در تهران و كاشان قرار دارند.
وي با بيان اينكه در هر دو پارچهي مخمل و زربفت، استاد بافنده تا وقتي كار تمام نشود، روي آن را نميتواند ببيند و براي كنترل نقش، از آينهاي در زير دستگاه استفاده ميكند، دربارهي اقدامات حفاظتي كه براي اين دو صنعت تهيه شده است، اظهار كرد: حمايت از بافندگان از طريق بيمه، ايجاد بازار فروش داخلي و خارجي، ساخت و تجهيز كارگاههاي جديد، ساخت و تجهيز دستگاههاي توليد پارچه، حمايت از پروسهي توليد مواد اوليهي مورد نياز با كيفيت مناسب، برنامهريزي براي ايجاد تغيير شكل و ساختار دستگاهها بهمنظور فراهم شدن شرايط كار براي زنان و تربيت نيروي انساني جديد از مواردي هستند كه بهعنوان اقدامات حفاظتي درنظر گرفته شده است.
انتهاي پيام