19 فروردين با واقعه شهادت مردي مصادف است كه مسلمانان بيشتر او را از جنبه فعاليتهاي سياسياش بر ضد ديكتاتوري صدام در عراق ميشناسند؛ اما شهيد سيدمحمدباقر صدر از جمله مفاخر مذهب شيعه در تاريخ معاصر است كه با وجود موقعيت والايي كه در جامعه عراق و امت اسلامي داشت و مشكلات بسياري كه متحمل شد، ذرهاي از ارادتش به امام خميني (ره) نكاست و همانطور كه خود توصيه كرده بود در وجود ايشان ذوب گشت و در نهايت در نوزدهم فروردين ماه سال 1359 هجري شمسي همراه با خواهر گرانقدرش به شهادت رسيد .
بر بلنداي انديشه و جهاد
به گزارش سرويس دين و معارف ايسنا، علامه شهيد، آيتالله سيدمحمد باقر صدر، يکي از بزرگترين انديشمندان مسلمان و به تعبير امام خميني « مغز متفکر اسلامي» در تاريخ اسلام به ويژه در قرن چهاردهم هجري است؛ فقيهي جامع الشرايط، فيلسوفي اجتماعي ، مفسري بزرگ ، متفکري آگاه به فرهنگ و علوم زمان خود ، نويسندهاي توانمند و پرکار و سياستمداري هوشمند و شجاع و دردمند.
از ميلاد تا مدرسه
سيدمحمد باقر صدر در 25 ذيقعده 1353 هجري قمري در شهر مقدس کاظمين ديده به جهان گشود. وي دومين فرزند خانواده بود. اجدادش همه ازعالمان دين بودند؛ پدرش سيد حيدر که جوانمرگ شد، پدربزرگش آيتالله العظمي سيد اسماعيل صدر که يکي از مراجع بزرگ تقليد شيعه در نيمه اول قرن چهارده اسلامي بود و در سال 1338 هجري قمري وفات کرد و ديگر اجدادش که شاخههايي سرسبز و پربار از شجره پربرکت خاندان صدر و از تبار غيرتمند و پاک امام کاظم عليهالسلام بودهاند و در سرزمين ايران ، لبنان و عراق از پاسداران فرهنگ و انديشه و دانش و دين به شمار ميرفتهاند.
برادر بزرگ و معلمش سيداسماعيل نيز از علما و مجتهدان پرتلاش و جوان نجف بود که در سال 1388 هجري قمري در چهل و هشت سالگي درگذشت .
خواهرش «آمنه بنت الهدي صدر» يکي از زنان دانشمند، شاعر، نويسنده و معلم فقه و اخلاق بود که در مسير جهاد و مبارزه ، با وي سيد محمد باقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به شهادت و سعادت ابدي ختم گشت .
سيد محمد باقر، از پنج سالگي به مدرسه رفت و تا يازده سالگي دوره ابتدايي را به اتمام رساند. در اين دوران ، نبوغ شگفتانگيز و استعداد سرشار خدادادي او درخشيد و تعجب آموزگاران و همکلاسهايش را برانگيخت؛ به طوري که اولياي مدرسه تصميم گرفتند او را به مدرسه کودکان تيزهوش و نابغه بگذارند تا به هزينه دولت درس بخواند و پس از طي مراحل لازم و قانوني ، به دانشگاههاي اروپا يا آمريکا اعزام کنند و در رشتههاي علوم جديد تحصيل کند و به کشور بازگردد.
او به تحصيل علوم ديني و پرداختن به رشته کار پدرانش گرايش داشت و از طرفي مادر و برادر بزرگش رضايت ندادند به پول دولت وابسته به غرب و دستاندرکاران خودباخته آموزش و پرورش آن روز عراق ، درس بخواند...
بالاخره با راهنمايي دو دايي فقيه و دانشمندش آيتالله «شيخ محمد رضا آل ياسين» و آيتالله « شيخ مرتضي آل ياسين» به فراگيري دروس حوزوي و علوم ديني پرداخت .
وي تحصيلات علوم ديني را با کتاب «معالم الاصول» نزد برادرش سيد اسماعيل آغاز کرد و ديگر کتابهاي دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسيار در مدتي کوتاه خواند و تمام کرد. او علاوه بر تحصيل ، دروس ابتدايي را نيز به خواهرش بنتالهدي ميآموخت و بنتالهدي بيآنکه به مدارس نامناسب دخترانه آن روز عراق پاي بگذارد، نزد برادرش سيد محمد باقر و گاه سيد اسماعيل ، قرآن ، ادبيات ، تاريخ ، حديث ، فقه ، اصول و... را آموخت .
در نجف اشرف، شهر امامت و فقاهت
در سال 1365 ه. ق که دوازده ساله بود به همراه برادرش سيد اسماعيل به نجف اشرف رفت تا در محضر استادان بزرگ آن به تحصيلات عالي بپردازد. او دوره عالي فقه و اصول را در نزد مرحوم آيةالله سيد ابوالقاسم خويي و مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا آل ياسين گذراند. فلسفه اسلامي (اسفار ملاصدرا) را از مرحوم «شيخ صدرا بادکوبهاي» آموخت و در کنار آن ، طي سالها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غيرمسلمان را به دقت مورد تحقيق و نقد قرار داد. کتاب «فلسفتنا» (فلسفه ما) گوياي ابعاد گسترده انديشههاي فلسفي سيد محمد باقر صدر است .
وي در ديگر رشتههاي علوم اسلامي مثل حديث ، رجال ، درايه ، کلام و تفسير نيز سالها به تحصيل و تحقيق و مطالعه گذراند و به کمال رسيد.
سيد محمد باقر در طول هفده ، هيجده سال تحصيل (از آغاز تا پايان ) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوقالعادهاش ، روزانه حدود 16 ساعت به تحصيل و مطالعه و مباحثه و تحقيق ميپرداخت و خودش نيزهميشه مي گفته است که من به اندازه چند طلبه درسخوان ، تلاش ميکنم . در سايه اين پشتکار جانانه بود که بر همه مشکلات فائق آمد و در کسب دانش و فضيلت به مقامي عالي دست يافت و گفتهاند از هنگام بلوغ شرعي ، خود مجتهد شده بوده و از مجتهد ديگري تقليد نکرده است .
تعليم و تربيت
سيدمحمد باقر از بيست سالگي با تدريس کتاب «کفاية الاصول» تعليم و تربيت طلاب جوان را آغاز کرد. از بيست و پنج سالگي به تدريس خارج اصول و از بيست و هشت سالگي به تدريس دوره خارج فقه بر اساس کتاب «العروة الوثقي» پرداخت . بعدها در دروس فلسفه و تفسير قرآن نيز شاگرداني جوان ، محقق ، پرشور، متقي ، متفکر، آگاه ، مجاهد و سياستمدار تربيت کرد که هر يک از آنها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آيين جهاد در راه خدا شدند و بعد از استادشان ، راه علمي ، فکر و سياسي - اجتماعي او را ادامه دادند، از جمله اين افراد ميتوان از سيدمحمد باقر حکيم، سيدمحمود هاشمي ، سيد کاظم حسيني حائري ، شيخ مهدي آصفي ، سيد عبدالغني اردبيلي و شيخ غلامرضا عرفانيان نام برد.
حزب دعوت اسلامي
بعضي از عالمان آگاه و روشنبين از جمله شهيد سيدمحمد مهدي حکيم ، سيدطالب رفاعي و شيخ مهدي سماوي ، كه پس از مطالعه اوضاع سياسي و اجتماعي عراق ، به اين نتيجه رسيده بودند که بايد حزبي را مبتني بر انديشه و ايدئولوژي اسلامي تاسيس کنند تا بتوانند مبارزات مسلمانان آن ديار را سر و سامان بدهند و به اهداف خود نائل آيند. پس از مطرح کردن اين انديشه با آيتالله صدر، «حزب الدعوة الاسلاميه » (حزب دعوت اسلامي ) را در سال 1377 تاسيس کردند.
آيتالله صدر اساسنامهاي را نيز بر اساس اعتقادات ديني براي حزب دعوت تنظيم کرد. حزب دعوت به فعاليت خود پرداخت. آيتالله صدر، پنج سال بعد از تاسيس حزب ، بنا به مصالحي خود را از آن کنار کشيد، اما به ديگر اعضاي حزب توصيه کرد به کار خود ادامه دهند و او نيز پشتيبان آنان خواهد بود.
جماعة العلماء
در سال 1958 م . «عبدالکريم قاسم »، با ظاهري پيشرو و چپ نما به حکومت عراق رسيد و ميدان را براي کمونيستها باز کرد كه در نتيجه آن موجي الحادي و مخالف اسلام ، سرزمين عراق را فراگرفت . حوادث دوران حکومت عبدالکريم قاسم ، عالمان آگاه و متعهد شيعه را در اين کشور به حرکت واداشت . آنان ضروري ديدند برنامههاي اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي و فکري مکتب اسلام را هماهنگ با نيازهاي حيات بشر معاصر عرضه نمايند. بدين گونه ، تشکيل «جماعة العلماء في النجف الاشرف » (جامعه روحانيت نجف اشرف ) پديد آمد و عالمان بزرگي همچون شيخ مرتضي آل ياسين ، شيخ محمد رضا آل ياسين ، شيخ محمد رضا مظفر و شهيد سيد مهدي حکيم (فرزند آية الله سيد محسن حکيم ) از اعضاي اصل آن بودند.
سيد محمد باقر صدر در آن زمان گرچه به خاطر جوان بودن نسبت به ساير اعضا - کمتر از سي سال داشت- ضو جماعة العلماء نبود، ولي با آنان همکاري جدي داشت و حتي نخستين بيانيه جماعة العلماء را نيز او نوشت و اکثر نوشتهاي آنان به قلم او نوشته ميشد زيرا قلم توانا و نثري محکم و نو داشت و آگاهيهاي سياسي و اجتماعي و فلسفي او نيز وسيعتر از ديگران بود. انتشار مجله «( الاضواء » در سال 1961 مهم ترين فعاليت فرهنگي جماعة العلماء بود که سرمقالههاي پنج شماره اول آن تحت عنوان «رسالتنا» به قلم آية الله سيد محمد باقر صدر نگارش يافت و خواهرش بنت الهدي نيز در اين مجله مقالات خود را به چاپ مي رساند.
همزمان با اين فعاليتها، به پيشنهاد مرحوم آيتالله سيد محسن حکيم مرجع تقليد وقت - کتاب کم نظير «فلسفتنا» را تاليف کرد. اين کتاب در دو بخش تنظيم شده است :
بخش اول : نظريه شناخت (معرفت ) از ديدگاههاي فلاسفه معاصر و در مقايسه با فلسفه اسلامي .
بخش دوم : بينش فلسفي اسلام درباره جهان و نقد و رد جهانبيني مادي و الحادي .
از آن پس به بررسي نظامهاي اقتصادي اسلام و مکاتب شرق و غرب (سوسياليسم و کاپيتاليسم ) پرداخت که حاصل اين تحقيق عميق و بيسابقه ، کتاب پرارج «اقتصادنا» (اقتصاد ما) شد. اين کتاب پرارج نخستين اثري است که سيستم اقتصادي اسلام را در طرحي علمي و محققانه ارائه کرده و دو بخش است :
بخش نخست : در اين بخش مکتبهاي اقتصادي شرق و غرب را بررسي کرده و به محک نقد روشنبينانه و عالمانه گذاشته و مردود و فاقد ارزش دانسته است .
بخش دوم : طرح تفصيلي سيستم اقتصادي اسلام .
اين کتاب در سال 1381 ق . به چاپ رسيد.
حمايت از امام خميني(ره)
سيدمحمد باقر صدر، نهضت امام خميني در ايران را روزنه اميدي براي نجات امت اسلام ميدانست؛ بنابراين از آغاز نهضت اسلامي امام در سال 1342ه . ش آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمايت ميکرد.
در تاريخ 9 جمادالثاني 1358، حضرت امام خميني از تبعيدگاه ترکيه به نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علميه نجف ، جنب و جوشي در آن ايجاد کرد. علما و روحانيون نجف درباره استقبال از امام ، نظرات مختلفي داشتند، اما آيتالله صدر با اشتياق تمام به همراه عده اي از علماي ديگر، در مراسم استقبال و پيشواز از امام شرکت ، و شاگردان و همفکرانش را نيز به آن دعوت کرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف ، سيدمحمد باقر با ايشان ارتباط نزديکي داشت و به امام عشق ميورزيد؛ عشقي که تا آخر عمر در بين او و امام بود.
دوران مرجعيت
دوران مرجعيت آيتالله سيد محمد باقر صدر، پس از وفات آيتالله حکيم (1390 ق .) آغاز شد و بسياري از مردم عراق از او تقليد کردند.
در سال 1392 ق . رژيم بعث عراق ، بيش از پيش از تحرکهاي ضداستبدادي حزب دعوت اسلامي و ديگر گروههاي مبارز و مسلمان به وحشت افتاد؛ بنابراين با يورش به خانههاي مبارزان و مجاهدان ، عده زيادي را دستگير و زنداني کرد. آيتالله صدر نيز با اينکه بيمار بود و در بيمارستان نجف بستري شده بود، تحت نظر ماموران سازمان امنيت رژيم بعث قرار گرفت تا اينکه با اعتراض مردم و علما، سازمان امنيت دست از او برداشت .
در سال 1394 ه. ق رژيم بعث عراق ، پنج تن از شاگردان و مريدان صدر، يعني شيخ عارف بصري ، سيد عزالدين قبانچي ، سيد عماد الدين طباطبايي تبريزي ، حسين جلوخان و سيد نوري طعمه ، را دستگير و اعدام کرد! اين گروه شهيدان ، طلايهدار شهداي انقلاب اسلامي عراق بودند. اين حادثه اثر ناگوار و سنگيني بر روح آيةالله صدر گذاشت و مدتها به سختي متاثر و بيمار بود.
از حوادث مهم ديگر در دوران مرجعيت آية الله صدر ، حرکت اربعين سال 1397 بود. مردم نجف از قديم هر سال در روز اربعين حسيني ، مويه کنان و عزادار، با پاي پياده از نجف تا کربلا راهپيمايي ميکنند. در آن سال ، آيتالله صدر هر چه در توان داشت به هيئتهاي عزادار مساعدت کرد تا مراسم شورانگيز اربعين را هرچه باشکوهتر برگزار نمايند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزادارن حسيني ، اعتراض خود را عليه سلطه ضد انساني رژيم بعث عراق ، اعلام کردند.
به دنبال آن قيام تاريخي ، آيت الله صدر، را دستگير و به سازمان امنيت بغداد منتقل کردند، در آنجا پس از بازجويي ، هشت ساعت تحت شکنجه جسمي و روحي قرار دادند. آثار آن شکنجه ها، تا آخر عمر در بدنش هويدا بود و به سختي ميتوانست از پلهها بالا برود.
تحريم پيوستن به حزب بعث
يکي از برنامههاي خطرناک رژيم بعثي عراق ، «بعثي کردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست اندرکاران امور تعليم و تربيت از مدارس گرفته تا دانشگاهها تکليف کردند که به حزب بعث عراق بپيوندند و برنامه هاي ضد اسلامي آن را در تمام سطوح آموزش کشور اجرا کنند... در اين هنگام ، آيت الله صدر در مقام مرجعيت و يگانه پرچمدار مبارزه با حزب بعث ، با صدور فتوايي ، پيوستن به حزب و هر گونه همکاري با آن را تحريم کرد. اين فتوا، تکليف مردم را روشن ساخت و مردم از پيوستن به حزب و عضويت در آن پرهيز کردند.
تاثير فتواي آية الله صدر به حدي بود که يکي از مسؤولان حزب در اين باره ، اعتراف کرد:
فتواي سيدمحمد باقر، همه نقشههاي ما را نقش بر آب کرده و هيچ کس ، جز عده کمي ترسو و بزدل ، از پذيرفتن عضويت حزب و همکاري با آن استقبال نکرد.
بدين گونه حزب بعث ، دشمن اصلي خود را شناخت .
در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي
آيتالله صدر، از حاميان صادق امام خميني و انقلاب اسلامي بود، امام در پاريس بود که سيدمحمد باقر صدر، طي نامهاي پشتيباني خود را از ايشان و ملت انقلابي ايران اعلام و از مقام شهداي انقلاب ، تجليل کرد. همين فعاليتهاي او بود که ملت مسلمان عراق را به سوي حمايت از مردم ايران سوق ميداد و رژيم آمريکايي صدام حاکم خونخوار عراق را خشمگين ميکرد. در شب 22 بهمن 1357 که شب پيروزي انقلاب مردم مسلمان و انقلابي ايران به رهبري امام خميني (ره ) بر رژيم محمد رضا پهلوي بود آيت الله صدر در مسجد جواهري نجف اشرف به منبر رفت و براي مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامي ايران و نقش امام خميني در احياي انديشههاي ديني و اصلاح امت اسلام ، سخن گفت و تکليف مردم عراق را در برابر حکومت ضد ديني بعثي ، معين کرد: قيام !... قيام ...
فرداي آن شب ، مردم عراق به دعوت رهبر خود، براي حمايت از انقلاب اسلامي ايران و رهبري امام خميني ، در بسياري از شهرهاي عراق راهپيمايي کردند.
از ديگر کارهاي آيتالله صدر، در جهت حمايت از انقلاب اسلامي ايران ، تاليف سلسله کتابهاي «الاسلام يقود الحياة» در شش جلد بود که شامل بحثهايي نظير « قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ، منابع قدرت دولت اسلامي ، اقتصاد جامعه اسلامي و...» ميشود.
با قرآن در صحنه
از کارهاي شگفتانگيز آيتالله صدر براي بيداري مردم عراق و آماده کردن آنها براي قيام و حرکت در مقابل حکومت جائر آن کشور، برگزاري تفسير موضوعي قرآن بود؛ آن هم بعد از تعطيل کردن درس خارج فقه !
در حوزه علميه نجف کمتر ديده شده بود که يک مرجع تقليد تفسير قرآن بگويد آن هم به جاي درس خارج فقه ، که اين بيشتر مايه تعجب ديگران ميشد؛ به طوري که برخي شاگردان او، در اين باره از وي سؤال کردند. او جواب داد: «براي من تدريس و تاليف و تحقيق ، صورت حرفه و هدف در زندگي ندارد، بلکه اداي وظيفه شرعي به هر نحو ممکن براي من از همه چيز مهم تر است . امروز در اين برهه از تاريخ اسلام و مسلمين ، که انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني پيروز شده و پوزه قدرتهاي شيطاني شرق و غرب را به خاک ماليده و امت اسلام را در سرتاسر دنيا بيدار کرده است ، من وظيفه خود ميدانم با تفسير قرآن ، افکار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمانهاي انقلابي اسلام را مطرح نمايم و با بيان مفاهيم شورآفرين ، حماسي و اجتماعي قرآن کريم ، دلها را براي پيوستن به انقلاب اسلامي براي ايران آماده کنم ... از طرفي ، درس خارج فقه و اصول ، بيش از حد لازم در حوزه گفته ميشود، اما جاي تفسير قرآن سخت خالي است.»
درس تفسير شهيد صدر هر هفته دو روز از تاريخ 17 جمادي الاول تا 5 رجب 1399 طي چهارده جلسه برگزار شد که بعد از آن رژيم طاغوتي صدام حسين از ترس بيداري مردم ، اين درس تفسير بيدارگرانه را به تعطيلي کشاند.
درس تفسير قرآن جنب و جوشي در ميان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت ظالمانه صدام از اين پديده خجسته اسلام ، به وحشت افتاد و براي جلوگيري از هر گونه تحرک ، در يک يورش وحشيانه ، همه نمايندگان آيت الله صدر را در تمام شهرهاي کشور دستگير و زنداني کرد. شهيد صدر روز 16 رجب 1399 را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژيم اعلام کرد. مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقليد خود برخاستند، دست از کارهاي خود کشيدند، بازارها را تعطيل کردند و براي بيعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آيت الله صدر دستگير و روانه بغداد شد. در سازمان امنيت بغداد، از او خواستند دست از پشتيباني انقلاب اسلامي بردارد و مردم عراق را تحريک نکند. اما او شجاعانه جواب داد:
«من يک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان و نه تنها عراق و ايران مسؤولم و بايد به وظيفه شرعي خود عمل کنم و وظيفه شرعي منحصر به ايران و عراق نيست . حمايت از انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن هم ، يک وظيفه شرعي است.»
همان روز بنت الهدي صدر خواهر ايشان ، به ايراد يک سخنراني در حرم امام علي عليه السلام پرداخت و از مردم خواست که به خيابانها بريزند. در مقابل دستگيري آيتالله صدر، به رژيم براي ايجاد آرامش و جلوگيري از گسترش اعتراض مردم ، مجبور شد آيتالله صدر را آزاد کند.
شهادت
روز 18 رجب 1399، خانه آيتالله صدر و کوچههاي اطراف آن از اول صبح تا پاسي از شب ، مملو از جمعيتي بود که ديروز براي آزادي رهبرشان دست به تظاهرات اعتراضآميز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار ديگر با او بيعت کنند.
رژيم ستم پيشه صدام حسين ، از تجديد پيمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان ، سخت به وحشت افتاد و براي قطع رابطه مردم با آيتالله صدر، نيروهاي امنيتي را سر کوچه خانه آيتالله صدر و کوچههاي اطراف ، مستقر کرد و بدين گونه محاصره 9 ماه خانه آيتالله صدر آغاز شد.
در مدت نه ماه محاصره ، رژيم با فرستادن ماموران و مزدوران خود نزد آيت الله صدر، سعي کرد او را از راهي که در پيش گرفته بود، منصرف کند، ولي آيتالله صدر ثابت و استوار ايستاد و همچنان از انقلاب اسلامي ايران و امام و مردم انقلابي ايران حمايت کرد و هرگز به خواستههاي رژيم صدام ، گردن ننهاد تا اينکه در بعد از ظهر گرم و سوزان روز شنبه 19جمادي الاول 1400 (19 فروردين 1359)، «ابوسعيد» رئيس سازمان امنيت نجف ، با عده اي از مزدوران امنيتي ، آيتالله صدر را دستگير و به سرعت از نجف به بغداد منتقل کرد. آيت الله صدر اين بار مي دانست که ديگر برنخواهد گشت ، چون وقتي ابوسعيد جنايتکار گفت : «آماده باشيد به بغداد برويم» به آرامي گفت : «من خيلي وقت است که آماده شهادتم». فرداي آن روز، حکومت جبار بغداد، اقدام به دستگيري بنت الهدي صدرکرد؛ چون بيم داشت مبادا وي بار ديگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت و رژيم را رسوا نمايد.
برزان ابراهيم ، برادر ناتني صدام و رئيس سازمان امنيت کشور، در زندان از آيتالله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضد امام خميني و انقلاب اسلامي بنويسد، تا آزاد شود، وگرنه کشته خواهد شد. آيتالله صدر اين خواسته وي را رد کرد و گفت : « من آماده شهادتم ، هرگز خواستههاي غيرانساني و ضد ديني شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم .»
وقتي که مزدوران بعثي ، از منصرف کردن آيت الله صدر و خواهرش مايوس شدند، آن دو پاکنژاد مظلوم را در روز سه شنبه 23 جمادي الاول 1400 (19 فروردين 1359) زير شکنجه به شهادت رساندند. جنازه آن دو شهيد در جوار مرقد امام علي عليه السلام ، در آرامگاه خانوادگي «شرفالدين» به خاک سپرده شد.
امام خميني ، در پيامي که به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهيد داد، سوگمندانه نوشت :
«... مرحوم آيتالله شهيد سيد محمد باقر صدر و همشيره مکرمه مظلومه او که معلمين دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود، به دست رژيم منحط بعث عراق با وضع دلخراشي به درجه رفيعه شهادت رسيدهاند. شهادت ارثي است که امثال اين شخصيتهاي عزيز از مواليان خود بردهاند...»
باقيات صالحات
آثار قلمي متفکر بزرگ ، شهيد سيدمحمد باقر صدر، همه علمي ، تحقيقي ، ابتکاري ، کم نظير و مورد استفاده و مراجعه انديشمندان و اهل علم و مصداق روشن «باقيات صالحات» است .
در اينجا به معرفي فهرست گونه اين آثار درخشان ميپردازيم :
1. فدک في التاريخ (فدک در تاريخ ).
2. غاية الفکر في علم الاصول .
3. فلسفتنا (فسلفه ما).
4. اقتصادنا(اقتصاد ما).
5. الاسس المنطقيه للاستقراء.
6. المعالم الجديدة للاصول .
7. بحوث في شرح العروة الوثقي .
8. دروس في علم الاصول ، معروف به ((حلقات )).
9. الفتاوي الواضحة ، رساله عمليه شهيد صدر است که در نوع خود سبک خاصي دارد.
10. البنک اللاربوي في الاسلام (بانک بدون ربا در اسلام ).
11. المدرسه الاسلامية ، (بحثهاي اجتماعي و اقتصادي است).
12. بحث حول المهدي عليه السلام .
13. بحث حول الولاية .
14. الاسلام يقودالحياة (اسلام راهنماي زندگي ).
15. المدرسة القرآنية ، ( درسهاي تفسير موضوعي قرآن ) .
16. دورالائمه في الحياة الاسلاميه (نقش امامان در اسلام ).
17 نظام العبادت في الاسلام (نظام عبادي از نظر اسلام ).
18. حاشيه بر رساله عمليه آية الله شيخ مرتضي آل ياسين ، تحت عنوان ((بلغة الراغبين ))، که هنوز هم چاپ نشده است .
19. حاشيه بر ((منهاج الصالحين )) آية الله حکيم .
20 حاشيه بر مناسک حج آية الله خوئي .
21. حاشيه بر بخش نماز جمعه از کتاب شرائع الاسلام .
22. موجز احکم الحج ، مختصري از احکام حج .
منابع : سايت حوزه ، ويژه نامه شهيد آيت الله محمد باقر صدر ، مصطفي قليزاده