مسؤول موزهي ملي در سالهاي 1361 تا 1366: آثار كاوشها در كارتن يا گوني به موزه تحويل داده ميشدند تشكيل اداره كل اموال ضروري است
مسؤول موزهي ايران باستان (مجموعهاي كه اكنون بهعنوان موزهي ملي ايران شناخته ميشود) در سالهاي 1361 تا 1366 معتقد است: در كنار وضعيت موزهي ايران باستان، بايد شرايط زماني آن روزها را نيز در نظر گرفت. جليل گلشن در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ادامه داد: در سالهاي 1361 تا 1366 جنگ عراق عليه ايران و بمبارانهاي شديد تهران، وضعيت نامناسبي را بهوجود آورده بود و اشياي انبارهاي موزه بايد به مكانهاي امني منتقل ميشدند. وي بيان كرد: در آن زمان، اشيا و اموال تاريخي جمعآوري و داخل كارتنها در انبارهاي امني نگهداري شدند. با اين وجود، اموال موزهي ايران باستان در آن سالها فهرست و به ذيحساب فرستاده ميشدند تا در فهرست اموال دولتي ثبت شوند. او دربارهي انتقادهايي كه در زمينهي ساماندهي نشدن اشياي داخل گونيها در انبارهاي موزهي ملي، ثبت و ضبط نشدن اين اشيا و قرار داشتن آنها در وضعيتي نامناسب در 40سال گذشته مطرح شدهاند، اظهار داشت: اموالي كه به آنها استناد ميشود، اموالي هستند كه در زمان وجود مركز باستانشناسي ايران در مكاني به نام «پخشگاه» در آنجا قرار داشتند. وي گفت: آثاري كه توسط باستانشناسان از حفاريها بهدست ميآمدند، از سراسر كشور جمعآوري ميشدند و بعد از اينكه زير نظر مركز باستانشناسي قرار ميگرفتند، توسط پخشگاه به استانها و مكانهاي مختلف منتقل ميشدند. او افزود: آثاري كه در پخشگاه بودند، حدود سال 1370 به موزهي ملي منتقل شدند. اين آثار، اموالي بودند كه از كاوشهاي باستانشناسي بهدست آمده و همهي آنها داراي فهرست بودند. گلشن تأكيد كرد: هرچند ممكن است، اين آثار اكنون در گوني يا كارتن باشند، ولي همهي آنها فهرست دارند، چون سرپرستهاي پژوهشهاي باستانشناسي، آثار را با فهرست به مركز باستانشناسي و پخشگاه تحويل ميدادند. وي اظهار كرد: به همين دليل، اين آثار به موزهي ملي متعلق نبودند، بلكه آثاري بودند كه هم جنبهي مطالعاتي و هم جنبهي موزهيي داشتند. در گذشته نيز روال به اين صورت بود كه بخشي از آثار كاوشهاي باستانشناسي پس از بررسي، براي تكميل مجموعهي موزه در كارتن يا گوني به موزه تحويل داده ميشدند. مدير كل پيشين دفتر حفظ آثار و اشياي منقول تاريخي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ادامه داد: اشيا در آن زمان، فهرست داشتند و بايد سرپرستها و هيأتهاي حفاري پس از مطالعهي آنها، گزارشي را دربارهي اشياي بهدست آمده ارائه و با تفكيك آنها، اين اشيا را بين موزههاي كشور توزيع ميكردند. گلشن با اشاره به وجود فهرستهاي تهيهشده در آرشيو مركز باستانشناسي تا حدود سال 1380، گفت: حدود سال 1380 به دلايلي كه من از آنها مطلع نيستم، همهي اسناد و مدارك باستانشناسي كشور مربوط به سالهاي 1300 يا 1310 در كارتنهايي به مركز اسناد و كتابخانهي سازمان منتقل شدند. با اين وجود، بايد فهرست اين اشيا داخل كارتنهاي آنها باشد. وي با اشاره به تأسيس سازمان ميراث فرهنگي در سال 1367، توضيح داد: در آن زمان، اداره كل اموال تاريخي در اين سازمان تعريف شد و اين اداره بهمنظور حفاظت، مرمت و صورتبرداري از اشيا، رسيدگي به اموال تاريخي ـ فرهنگي را آغاز كرد. در سال 1370 با عوض شدن تشكيلات، اداره كل حذف شد و سال 1383 اين اداره دوباره بهوجود آمد. سال 1386 نيز اين اداره به معاونت حفظ و احيا منتقل شد و اكنون در تشكيلات جديد، اداره كل اموال در اداره كل موزهها ادغام شده است. او با تأكيد بر لزوم وجود اداره كل اموال براي رسيدگي به آثار تاريخي موجود در موزهها، اظهار داشت: با كاوشهايي كه انجام ميشوند، سالانه حدود دوهزار شيء تاريخي به مجموعههاي آثار تاريخي اضافه ميشوند. بنابراين تشكيل اداره كل اموال ضروري بهنظر ميرسد تا بتواند به اين موضوع رسيدگي كند. گلشن با رد كردن اينكه در آن زمان، آثاري كه اطلاعاتي از آنها در موزهي ملي بهدرستي ثبت و ضبط نشده بود، به كشورهاي خارجي با عنوان تحقيق و مطالعه واگذاري شدند، اضافه كرد: در سالهاي 1361 تا 1366، هيچ شيئي براي مطالعه به خارج از كشور فرستاده نشد. حتا با پيروزي انقلاب، حدود 16 سفارتخانه در خارج از كشور كه پيش از انقلاب تعدادي شيء تاريخي را در اختيار داشتند، آثار را به ايران پس دادند. انتهاي پيام