پاسخ ايسنا به برخي مسائل مطرحشده دربارهي موزهي ملي ايران چرا سلامت ميراث فرهنگي كشور را فقط از رسانهها طلب ميكنيد؟!
رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري هشتم اسفندماه در جمع خبرنگاران رسانههاي مختلف خواست تا آنها اين موضوع را انعكاس دهند كه «ايسنا چه رابطهاي با موزهي ملي دارد كه اينگونه از آن دفاع ميكند. در عين حال كه ما شاهديم، چه فجايعي در آنجا اتفاق افتادهاند». به علاوه، پنجم اسفندماه پايگاه اطلاعرساني «ميراث آريا» وابسته به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در اقدامي خلاف قانون مطبوعات مطلبي را تحت عنوان «جوابيه به ايسنا» بدون آنكه پيش از انتشار، آن را در اختيار اين خبرگزاري قرار دهد، منتشر كرد. البته اين اتفاق دربارهي ايسنا نادر است، چون اين پايگاه پيش از اين، مطالب مشابهي را در قالب جوابيه و در پاسخ به اخبار و گزارشهاي انتشاريافته در روزنامهها و خبرگزاريهاي ديگر بر خروجي خود قرار داده بود. در سالهاي گذشته، روندي كه روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري از يكسو در نحوه و رويكرد اطلاعرساني و از سوي ديگر، پاسخگويي به مطالبي كه به آنها انتقاد داشت، در پيش گرفته، اين تلقي را ايجاد كرده است كه رسانهاي مطلوب است كه به مسائل ميراث فرهنگي و گردشگري رويكرد انتقادي نداشته باشد. روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در حالي از رابطهي ايسنا با پشت پردهي وقايع موزهي ملي نگران شده و فعاليت خبرنگار ايسنا را در راستاي تلاش براي انحراف افكار عمومي ميداند و معتقد است كه ايسنا در برابر چالشهاي اصلي موزهي ملي سكوت كرده و براي به حاشيه راندن واقعيتهاي تلخ چند دهسال گذشته در اين موزه مسؤوليت دارد كه خبرنگار ايسنا در انتشار تحليلها و بررسي روند اتفاقهاي رخ داده در موزهي ملي از گذشته تا كنون، ديدگاه و قضاوت خود را دخيل نكرده و مبناي اخبار همواره ديدگاه كارشناسان بوده است. از سوي ديگر، مسؤولان ردهبالاي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اغلب همان كساني هستند كه از سال 1384 به اين سازمان وارد شدند و بخشي از «واقعيتهاي تلخ» موزهي ملي كه اكنون به آن اعتراف كردهاند، در دوران مسؤوليت آنها وجود داشته است و در طول مدت مسؤوليت ميتوانستند، آنها را برطرف كنند، اما نكردهاند. سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در جوابيهي خود خطاب به ايسنا، در 10 بند مطالبي را مطرح و اطلاعات ارزشمندي را كه خبرنگاران سالهاي بهدنبال اثبات آنها بودند، فاش كرده و نشان داده است كه اگر ايسنا دوسال پيش به بررسي «وضعيت اسفناك موزهها» پرداخت، بر نكتهاي مهم انگشت گذاشت. 1- سازمان ميراث فرهنگي موضوعي را كه ايسنا آن را پيگيري ميكند، «انحرافي» ميداند. اين قضاوت از نگاه مديراني ناشي ميشود كه تمايل دارند، هر آن چه بهعنوان خبر در حوزههاي تحت مديريتشان منتشر ميشود، با «هماهنگي» و حتا با «ويرايش» آنها انتشار يابد. 2- روند اطلاعرساني در ايسنا كه سازمان آن را جفا به ميراث فرهنگي كشور ميداند، تعديلشدهي فعاليتهايي است كه از آغاز كار سرويس ميراث فرهنگي در ايسنا در سال 1381 تا كنون دنبال ميشده است؛ اما در ماههاي گذشته، شرايطي كه سازمان ميراث فرهنگي براي مسؤولان و كارشناسان ايجاد كرده، سبب شده است، اين خبرگزاري نيز از ديدگاه آنها كمتر بهره ببرد و بهنظر ميرسد، سازمان همين نقد اندك را هم نميپذيرد. 3- ايسنا هيچگاه بهدنبال تخريب افراد نبوده است و نخواهد بود. روندي كه اين خبرگزاري در آبانماه 1386 پس از انتصاب رييس پيشين موزهي ملي به جاي فردي كه 11 سال در اين موزه بود، در پيش گرفت، همان روندي است كه بهمنماه امسال پس از انتصاب رييس جديد اين موزه دنبال كرد، يعني گفتوگو با كارشناسان دربارهي ويژگيهاي رييس موزه و جايگاه موزهي ملي. ايسنا در مدت دوهفته پس از انتصاب اخير در موزهي ملي، شش گفتوگو را در اينباره منتشر كرد. در انتصاب پيشين (سال 1386) نيز در مدت 11 روز هفت گفتوگو با موضوع موزهي ملي در ايسنا منتشر شد. 4- ايسنا و همهي رسانههاي فعال در حوزهي ميراث فرهنگي مطلع و آگاه هستند كه در 40سال گذشته، هيچگاه «خبرنگاران با تجهيزات كامل به مخزن موزهي ملي راه نيافتهاند» و اتفاقا اين امر همواره يكي از خواستههاي سرويس ميراث فرهنگي ايسنا بوده، ولي زمينهي تهيهي گزارش از مخزن موزهي ملي در دورههاي مختلف مديريتي ايجاد نشده و اين امري بديهي است كه مسؤولان سازمان ميراث فرهنگي بايد زمينهي بازديد از مخزن موزهي ملي را براي خبرنگاران فراهم كنند. همانطور كه رييس اين سازمان يكماه پيش نيز در جمع خبرنگاران با تأكيد بر اينكه اشيايي ارزشمندتر از منشور كوروش در انبارهاي موزهي ملي هستند، وعده داد كه از خبرنگاران دعوت ميكنم، از اين اشيا در مخزن موزهي ملي ديدن كنند. 5- شرايط مخزن موزهي ملي همواره مورد توجه سرويس ميراث فرهنگي ايسنا بوده است، همانطور كه دوسال پيش از آنكه سازمان ميراث فرهنگي اعلام كند كه «هزاران قطعه اثر تاريخي كه در گوني در انبارهاي موزهي ملي رها شدهاند»، ايسنا در گفتوگو با رييس پيشين موزهي ملي به ضرورت استانداردسازي مخازن موزهي ملي اشاره و مشكل مخازن اين موزه را داستان دردناكي دانست كه نياز به رسيدگي دارد. اگر سازمان ميراث فرهنگي همان زمان به هشدارهاي ايسنا توجه ميكرد، نيازي نبود كه امروز در جوابيهاي از ايسنا بپرسد كه «چرا تا كنون اين موضوع را از مديران متخصص قبلي پيگيري نكرده و اگر پيگيري كرده، نتيجهاي نيز عايد شده است يا خير». همانطور كه اگر امروز به فكر هزاران اثري باشد كه در حال نابودياند، دوسال بعد، سلامت آنها را از رسانهها طلبكار نخواهد بود. 6- سازمان ميراث فرهنگي اطلاعاتي را منتشر كرده مبني بر اينكه «هزاران قطعه از آثار تاريخي بدون ثبت هيچ نوع مشخصاتي در انبارهاي موزهي ملي رها شده و هيچكسي بهدرستي نميداند چند اثر با چه شرايطي در اين مخازن نگهداري ميشود و چرا تا كنون اقدامي در اين خصوص نشده است؟ چرا خبرنگار محترم در اين خصوص از مديران قبلي پرسشگري نكردهاند؟» همچنين اين سازمان در بند ديگر جوابيه، خبر مهمي را دربارهي سرمايههاي اين كشور اعلام كرده، مبني بر اينكه «آثاري كه بدون ثبت و ضبط مشخصات و در شرايط نامساعدي نگهداري ميشدند، دچار آسيبهاي جدي شدهاند» و در ادامه، از يك اتفاق اسفباري پرده برداشته با اين توضيح كه از ميان همين آثار «تعدادي شيء به كشورهاي خارجي با عنوان تحقيق و مطالعه واگذار شده و هنوز اقدامي براي بازگشت آنها به عمل نيامده است». همچنين اين پرسش را مطرح كرده است كه «چرا طي سالهاي گذشته برخي از اين آثار كه امكانات فني نمايش و نگهداري آنها فراهم نبوده، به شهرهايي كه متعلق به آن بوده، عودت داده نشدهاند؟» در اينباره ذكر چند نكته ضروري است: 1- ايسنا بهعنوان رسانهاي منتقد در حوزهي ميراث فرهنگي، علاوه بر خبرهايي كه بهصورت پراكنده از وضعيت حفاظت و نگهداري آثار در موزههاي كشور و بخصوص موزهي ملي منتشر كرده است، از ديماه 1385 تا خردادماه 1386 در قالب 36 گفتوگو تحت عنوان «وضعيت اسفناك موزهها سامان مييابد؟» با تمام توان خود به بررسي مسايل و مشكلات موزههاي كشور و جستوجو با هدف ارائهي راهكاري به مسؤولان پرداخت و اين اقدام گامي هرچند كوچك براي حركت به سمت وضع مطلوب بود كه در سالهاي بعد نيز همين روند را متناسب با فضاي رسانهيي كشور دنبال كرده است. البته در آن گفتوگوها افشاگريهايي مانند آنچه در جوابيهي اخير سازمان ميراث فرهنگي به ايسنا رخ داد، وجود نداشت. 2- ايسنا علاوه بر خبرهايي كه بهصورت پراكنده از وضعيت حفاظت و نگهداري آثار در موزههاي كشور و بخصوص موزهي ملي منتشر كرده است، از آذر تا ديماه 1386 در گفتوگوهايي تحت عنوان «دههي استانداردسازي موزههاي ايران» بار ديگر به بررسي شرايط موزهها و فاصلهي آنها با وضعيت استاندارد كه در آن، امنيت و حفاظت از آثار تضمين شده است، پرداخت. 3- ايسنا پس از انتصاب رييس پيشين موزهي ملي ايران در آبانماه سال 1386 ـ فارغ از انتقادهايي كه نسبت به اين انتصاب داشت ـ با انتشار 17 خبر دربارهي برنامهها، فعاليتها، كمبودها و مشكلات موزهي ملي اطلاعرساني كرد و همين روند در صورتي كه سازمان ميراث فرهنگي محدوديت جديدي را اعمال نكند، قطعا در دورهي مسؤوليت رييس جديد اين موزه نيز دنبال خواهد شد. 4- اشاره به دو نقل قول از رييس كنوني سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري (قائممقام پيشين اين سازمان) و معاون پيشين فرهنگي و ارتباطات سازمان در آبانماه 1386 پس از انتصاب رييس موزهي ملي، در تشريح اولويتها و نيازهاي مورد انتظارشان نشان ميدهد كه مسؤولان سازمان ميراث فرهنگي پس از دوسال، تا رسيدن به اهداف تعيينشدهي خود فاصلهي زيادي دارند. حميد بقايي بهعنوان قائممقام سازمان با اشاره به ساماندهي بخش گنجينه و اشياي مخزن موزهي ملي، گفت: بايد تعامل لازم با موزههاي استاني از سوي موزهي ملي صورت گيرد كه اكنون اين ارتباط با وجود همهي تأكيدهاي ما قطع است و ما نتوانستيم از اصرارهاي خود براي تعامل موزهي ملي با استانها و جابهجايي اشيا در آنها پاسخ مناسب بگيريم. حسين جعفري بهعنوان معاون فرهنگي و ارتباطات سازمان ميراث فرهنگي نيز دربارهي يكي از دستورهاي كاري خود اظهار كرد: دستور كار سوم دربارهي اشياي زيادي است كه در انبار موزه تا امروز با چنگ و دندان حفظ شدهاند و بايد ساماندهي شوند. 5- ايسنا همواره دربارهي مشكلات حوزهي ميراث فرهنگي دغدغه داشته و پيش از آنكه سازمان ميراث فرهنگي برخي مسايل را به ياد بياورد، دربارهي آنها پرسشگري كرده است؛ اما لحن جوابيهي اخير سازمان بهگونهاي است كه گويا تفاوتي بين خبرنگاران با كارمندان سازمان قائل نيست و آنچه را كه بايد از كارمندان خود بخواهد ، از خبرنگاران ميخواهد! سخن پاياني، ايسنا دربارهي مسايلي كه جزو دغدغههاي سازمان ميراث فرهنگي است، بارها ديدگاه كارشناسان را منتشر كرده كه با مراجعه به آرشيو اين خبرگزاري قابل بازيابي، مطالعه و البته راهگشا و مورد نياز مديران جديد است. اميد است، مسؤولان سازمان ميراث فرهنگي كه در سالهاي گذشته نيز در پستهاي كليدي اين سازمان بودهاند و از آنها انتظار ميرفت تا اگر همانگونه كه اذعان دارند شرايط موزهي ملي بحراني است، به آن رسيدگي كنند و توجه ويژهيي را به حفاظت از آثار ارزشمند اين موزه در ويترينها و مخازن داشته باشند. اين امري بديهي است كه ايسنا با هيچ فرد يا گروهي پيوند اخوت نبسته است و رسيدگي به شرايط مهمترين موزهي كشور، يكي از دغدغههاي اين خبرگزاري است و در اين راستا تمام تلاش خود را بهكار خواهد بست. انتهاي پيام