دوسال پس از آنكه مسعود آذرنوش ـ باستانشناس ـ اعلام كرد، نتايج آزمايشهاي ساليابي كربن 14 نشان ميدهند كه مجموعهي معماري كشفشده در تپهي هگمتانهي همدان به دورهي اشكاني تعلق دارد، محمدرحيم صراف تأكيد كرد: شهر هگمتانه «پارتي» نيست و بهنظر ميرسد، لايهاي در آن وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عصر روز گذشته (دوشنبه، 28 ديماه) سومين نشست معماري و شهرسازي با موضوع «هگمتانه، قديميترين شهر با طراحي هندسي در ايران» در مركز هنرپژوهي نقش جهان برگزار شد و رحيم صراف به ارائهي گزارش كاوشهاي خود كه در سالهاي پيش انجام داده بود، پرداخت.
در ابتداي اين نشست، رضا شيرازيان سير تحول شهري تپهي هگمتانه را براساس عكسهاي هوايي و تصاوير ماهوارهيي نمايش داد.
او گفت: اين تصاوير سير تغييرات را از سال 1316 تا 1386 دربردارند.
در ادامه، صراف با بيان اينكه در دو بخش صحبتهاي خود را انجام ميدهد، نخست به توضيح مطالبي كه در تاريخ دربارهي شهر هگمتانه مطرح شدهاند، پرداخت.
وي توضيح داد: نخستين اطلاعات ما به نوشتههاي هرودوت مربوط ميشود كه مينويسد، با از بين رفتن امنيت در ميان اقوام مادي، بزرگان اين قوم جمع شدند تا به اين مسأله رسيدگي كنند و در نهايت تصميم گرفتند، شاهي را انتخاب كنند تا امنيت را ميان مردم برقرار كند. پس از آن، از فردي به نام «دياكو» كه معمولا مشكلات مردم را حل ميكرد، دعوت كردند تا پادشاه ماد باشد. او نيز پذيرفت، ولي شرايطي را تعيين كرد. نخست اينكه كاخي براي او بسازند و نيروهاي نظامي در اختيار داشته باشد و ديگر اينكه مردم روستاهاي اطراف دور اين كاخ مسكن گزينند.
صراف اظهار داشت: در اينجا، نخستين حركت براي ساخت شهري با نام هگمتانه به معني محل تجمع آغاز شد. دربارهي مادي بودن اين شهر نيز اطلاعات ديگري در تاريخ وجود دارد و در برخي دورههاي ديگر هگمتانه بهعنوان پايتخت تابستاني انتخاب ميشده است.
وي يادآوري كرد: مدتها زبانشناسان و باستانشناسان بهدنبال پيدا كردن مكان اين شهر بودند و حتا عدهاي معتقد بودند، اين شهر در تخت سليمان يا زيويه قرار دارد؛ ولي بررسيها نشان داد كه در اين مكانها چنين شهري وجود ندارد. همچنين افرادي اعتقاد داشتند، شهر هگمتانه زير شهر جديد همدان است. در اين راستا، يكي از اعضاي هيأت فرانسوي كاوش شوش به همدان آمد و در محل حفاري كرد؛ اما متأسفانه هيچ گزارشي از نحوهي حفاري او و آثاري كه پيدا كرد، در دست نيست و وقتي هيأت ايراني قرار شد، كار خود را در اين محوطه آغاز كند، در تماسها و پيگيريها نيز گزارشي نتوانست پيدا كند. اگرچه در كتابي كه از كاوشهاي او موجود بود، فقط كشف يك قوري برنزي مربوط به دورهي ماد ذكر شده است.
اين باستانشناس در ادامه بيان كرد: در سال 1347 اداره كل باستانشناسي آن زمان به فكر افتاد، بخشي از ساختمانها و مغازههايي را كه روي تپه ساخته شده بودند، بخرد تا يك هيأت بينالمللي در آنجا به كاوش بپردازد.
به گفتهي او، در ابتدا بهنظر ميرسيد، قرار است استروناخ رييس اين هيأت كاوش باشد. او نيز به نوشيجان (ملاير) رفت تا اطلاعات مقدماتي را دربارهي مادها بهدست آورد. در آنجا قلعهاي كشف شد كه نشان ميداد، به 750سال پيش از ميلاد، يعني دورهي ماد تعلق دارد.
وي اظهار كرد: با پيروزي انقلاب اين برنامه متوقف شد و هيأتهاي خارجي از ايران رفتند تا اينكه در سال 1362 جلسهاي توسط مرحوم شيرازي ـ مدير كل حفاظت از آثار باستاني ـ و ابوذري ـ مدير كل مركز باستانشناسي ايران ـ براي رسيدگي به شكايتهاي مردم دربارهي وضعيت تپهي هگمتانه برگزار شد. در آن جلسه پيشنهاد شد، يك هيأت به همدان برود. در نهايت نيز طرحي ارائه شد كه شامل دو بخش ساماندهي تپه و كاوش بود.
صراف با اشاره به اينكه در ابتدا بهدليل اينكه هيچ جاي سالمي در تپه وجود نداشت، نگراني داشتيم، ادامه داد: براساس دستور حجت ـ رييس وقت سازمان ميراث فرهنگي ـ به همدان رفتيم و از سال 1362 تا 1379، 11 فصل ساماندهي و كاوش باستانشناسي در تپهي هگمتانه انجام داديم.
او با توضيح اينكه تخريبهاي تپه فقط بهدليل ساختوساز نبودند و نشانههايي از چند چاه يافتيم كه نشان ميدادند، برخي خانهها و مغازهها بهعنوان پوششي براي انجام حفاري قاچاق بودهاند و بعدها نيز تعدادي اثر مانند لوحهاي نقرهيي بهصورت قاچاق كشف شدند كه منسوب به اين تپه بودند، به ارائهي گزارشي دربارهي نحوهي انجام كاوشها پرداخت.
اين باستانشناس با اشاره به اينكه در آغاز كار، يك سيستم افقي و يك سيستم عمودي درنظر گرفته شدند، گفت: براي اينكه تپه را شبكهبندي كنيم تا حفاري را بر آن اساس انجام دهيم، با كمكگيري از ستارهي قطب شمال، جهت دقيق شمال، جنوب تپه پيدا و شبكهبندي انجام شد. به اين ترتيب، تپه را به شبكههاي 10در10 از شرق به غرب تقسيم و با حروف انگليسي و اعداد نامگذاري كرديم.
وي دربارهي اينكه در ابتدا بهطور متفرق در بخشهاي دور از هم در تپه كار را آغاز كرديم، توضيح داد: اين مسأله بهدليل شرايط زماني بود، زيرا هدف ما اين بود كه هرچه سريعتر به نقاط حساس تپه برسيم. همچنين تخريب تپه بهگونهاي بود كه نشاني از آثار وجود نداشت. در نتيجه، در دو فصل نخست بيشتر قصد داشتيم، تجربه كنيم تا دريابيم، كدام بخش تپه مهمتر است.
او ادامه داد: در ترانشههاي نخست، آثار معماري پيدا شدند كه شامل معبري با قطر سه متر و ديوارهي 5/1 متري و خانههايي با ابعاد 5/17 در 5/17 متر بودند. بهتدريج با بيرون آمدن خانهها، سيستمي نشان داده شد كه در نوع خود بينظير است. همچنين پلان خانهها در همهي جوانب بهصورت 180 درجه چرخيده بودند و مدليزاسيون اين آثار با 180 درجه چرخش به اطراف مشخص شد.
صراف با اشاره به اينكه همهي مصالح از خشت بودند، افزود: دو معبر با فاصلهي 35 متر از يكديگر پيدا شدند و خانهها نيز در دو رديف پشت سر هم قرار داشتند. كشف اين خانهها نشان ميداد، شهر مهمي از زير خاك بيرون آورده ميشود و اين سيستم كمك ميكرد، بدون تخريب كامل تپه بهدنبال سيستم حركت كنيم.
او اظهار داشت: پس از كشف اين سيستم در كارگاه مركزي، در كارگاه شرقي نيز بهدنبال آن رفتيم و به يك تودهي خشتي با وسعت 25 در 21 متر برخورد كرديم. همچنين متوجه شديم، يك ديوار نه متري در آنجا وجود دارد كه به يك برج منتهي ميشود و در واقع، درحال خارج كردن حصار شهر هستيم؛ اما در نهايت، فقط بدنهي بيروني حصار پيدا شد و بخشهاي ديگر آن تخريب شده بودند.
وي افزود: ميدان هفتتير همدان را نيز بنا به درخواست مسؤولان شهري بهعنوان يكي از كارگاهها قرار داديم و در آن، همان آثار معماري تكرار شدند.
به گفتهي او، داخل يكي از اتاقها، سه خمره پيدا شدند كه سرپوشي از سنگ داشتند؛ ولي در هيچكدام از آنها چيزي وجود نداشت و از آنجا كه داخل خانهها شيء ديگر يا نشانهاي از زندگي كشف نشد و هيچكدام از مدخلها، در يا پاشنه نداشتند، بهنظر ميرسد، ساختن اين ساختمانها هنوز تمام نشده و سكونتي در آن جريان پيدا نكرده بود.
صراف در بخش ديگري از سخنان خود، بيان كرد: در يكي از خانهها كه انتظار داشتيم، همان هشت فضا را طبق سيستم قبلي پيدا كنيم، متوجه شديم، يك رديف از اتاقها حذف شده است و دليل آن، ايجاد يك معبر بهعنوان معبري عمود بر ديگري براي برقراري ارتباط از بخشهاي ديگر بود. پس از بررسيهاي معبر جديد نيز به يك چهارراه رسيديم كه داراي كف آجري بود.
اين باستانشناس به تعدادي شيء كه در برخي لايهها و نه در خانهها كشف شده بودند، اشاره كرد و توضيح داد: مهر مسطحي پيدا شد كه يك صحنهي نيايش داشت و تاريخگذاري آن به قرن نهم تا هفتم پيش از ميلاد مربوط ميشد. همچنين لوحي از اردشير ـ پادشاه هخامنشي ـ يافت شد كه دستور داده بود، در اينجا كاخي را برايش بسازند. علاوه بر اينها، سكهاي با نقش الههي يونان از دورهي سلوكي، تعدادي پيكرك از دورهي پارتي، سكهاي از دورهي ساساني و سفالهايي از دورهي اسلامي پيدا شدند.
صراف در بخشي ديگر پس از نمايش تصاويري از آثار كشفشده، اظهار كرد: يك مسألهاي كه بهدنبال آن بوديم، اين بود كه دريابيم، چنين معماري در ايران يا مناطق ديگر وجود داشته است يا خير. در اينباره مرحوم شيرازي يك پلان از هزارهي دوم پيش از ميلاد را در «الامانه» نشان داد كه بهدستور فرعون بهعنوان شهري براي كارگردان بنا شده بود. همچنين در زمانهاي بعد متوجه شديم، در آسياي صغير نيز محلي وجود دارد كه اين نوع مدليزاسيون را مربوط به دورهي اورارتو داشته است.
صراف در پايان نشست، در پاسخ به اين پرسش كه آيا اين شهر مادي است؟ گفت: نميدانيم؛ ولي كتيبههايي كه يافت شدهاند، نشان ميدهند كه هخامنشيان حتما در آنجا بودهاند و براي اطلاعات بيشتر بايد صبر كنيم تا كار ادامه يابد.
او همچنين دربارهي اينكه بهراستي اين شهر هفت حصار داشته است، توضيح داد: به گفتهي هرودوت، هفت حصار تودرتو براي اين شهر وجود داشتند. اين حصارها دايرهيي نبودند و بررسيهاي بعدي و پاسخ قطعي در اينباره به آينده موكول ميشود؛ اما اين را ميدانيم كه حصار عظيمي در آنجا وجود داشته است.
اين باستانشناس همچنين دربارهي نظريهي مرحوم آذرنوش مبني بر اينكه اين شهر به دورهي اشكاني تعلق دارد، بيان كرد: صخرهها و آجرها را براي آزمايش ساليابي ارائه كرديم و نتيجه اين شد كه صخرهها قديميتر از ساختمان هستند. همچنين اين شهر بهصورت افقي گسترش پيدا كرده است و لايههاي باستاني در آنجا وجود ندارند. علاوه بر اين، آقاي آذرنوش فقط در يك گوشه از محوطه كار كرد و ممكن است، آنجا آثاري هم بهدست آمده باشند؛ ولي آثار بهدست آمده از تپه نشان ميدهند كه هگمتانه پارتي نيست.
انتهاي پيام