«تو هم با ما نماندي» نوشته‌ي‌ قباد آذرآيين براي محمد ايوبي

به اعتقاد قباد آذرآيين، محمد ايوبي قلمي نستوه داشت. اين داستان‌نويس در پي درگذشت محمد ايوبي، يادداشتي را با عنوان «تو هم با ما نماندي» در اختيار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، گذاشته كه متن آن در پي مي‌آيد: « محمد هم در اين وانفسا ما را تنها گذاشت و رفت. محمد، براي ما که غريب خراب‌آباد تهرانيم، بزرگي بود و پناهي، که به ماندن در اين غريبستان دلگرم‌مان مي‌کرد. شانه‌اي بود هرچند بيمار و ناتوان که به گاه اندوه سر بر آن مي‌نهاديم و بغض‌مان را مي‌گريستيم. به خود مي‌باليديم که ما آواره‌ وطن‌ها، در تهران محمد ايوبي را داريم با قلمي نستوه که حالاحالاها براي نوشتن حرف داشت و فرصت مي‌خواست. همين يک ساعت پيش از بيمارستان ابن سيناي صادقيه برگشته‌ام. هنوز کسي نيامده بود سراغ نعش اين عزيز. انگار نه انگار که مردي تمام عمر براي اعتلاي داستان اين سرزمين قلم زده بود. اطلاعاتچي‌هاي بيمارستان تعجب مي‌کردند... چقدر سخت است غريبانه مردن! مرا ببخشيد حال خوشي ندارم، سخن بيش‌تر باشد براي فرصتي ديگر و احوالي ديگر. اما، نه، يک جمله ديگر هم مي‌نويسم: محمد، تو مرگ رشک‌برانگيزي داشتي. مثل خيلي از نوشته‌هايت. تو نمي‌توانستي بماني و تحمل کني بسيار بارهاي سنگيني را که تحمل‌شان براي شانه‌هاي زودرنج حساس تو طاقت‌فرسا بود... تو نمرده‌اي محمد، تو زنده‌اي، تا داستان زنده است... مرگ پايان کبوتر نيست. شاگرد کوچکت: قباد نوزدهم دي 1388» انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۲۰ دی ۱۳۸۸ / ۱۴:۳۳
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8810-10154
  • خبرنگار :