در زماني زندگي ميكنيم كه رشد فزاينده تكنولوژي در حوزه رسانههاي جمعي تمامي افراد جامعه را در معرض سيل اطلاعاتي قرار داده است كه موجب تعدد حق انتخاب ميشود اما تميز بين دروغ و حقيقت را مشكل ميكند زيرا هيچ رسانهاي پا به عرصه ارتباطات نميگذارد مگر با احساس ضرورت دفاع از يك جريان فكري و در پي آن رسانههاي جمعي در اشکال مختلف بر ديدگاههاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي مردم تاثير ميگذارند و نحوه برداشتشان را از جهان شکل ميدهند. حال بايد ديد در اين فضا چگونه ميتوان مخاطب را در مقابل تاثيرات منفي و يا ناخواسته رسانهها حفظ کرد؟ و يا چطور آنچه رسانهها به جامعه و اجزاي آن تزريق ميکنند را با بالا بردن توانايي و آگاهي، بهتر و درستتر دريافت و درک کرد؟
به گزارش خبرنگار رسانه خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، جهان امروز پر از پيامهاي رسانهيي است كه چه درک شوند يا نشوند، از طريق انتشار و تکثير توسط رسانههاي جمعي به ما ميرسند و نكته مهم و چالش اطلاعاتي، چگونگي پيشروي همزمان و حفظ رابطه با اطلاعات است و لازمه اين مهم آن است كه در جهان امروز افراد بايد متفکراني منتقد، ارتباطگراني موثر و شهرونداني فعال باشند.
يکي از مهمترين مولفههاي مهم در سياستگذاريهاي رسانهيي و ارتباطي که در نيم قرن اخير توسط کشورهاي مختلف جهت تحقيق، تحليل، آموزش و آگاهي از تاثيرات رسانهها برروي اقشار مختلف جامعه به کار رفته، سواد رسانهيي است كه مخاطباني را پرورش ميدهد که توانايي گزينش دارند و شکل، قالب و محتوا در رسانههاي جمعي را با نگاهي انتقادي مينگرند و نميخواهند تحت تاثير هژموني فرهنگي، تعميم فلسفه سياسي و حفظ قدرتهايي باشند كه رسانههاي بزرگ براي بقاي آنها ايجاد شدهاند.
سواد رسانهيي يك مفهوم قديمي است كه اولين بار در سال 1965 توسط مارشال مك لوهان در يكي از كتابهايش عينا به كار برده شد؛ مك لوهان معتقد بود زماني كه دهكدهي جهاني فرا رسد بايد انسانها به سواد جديدي به نام سواد رسانهيي دست يابند، اما در دنياي امروز اصطلاح سواد رقومي بيش از سواد رسانهيي رواج يافته است.
دكتر مهدي محسنيانراد - استاد ارتباطات - در گفتوگو با ايسنا، در اين باره ميگويد: سوادي كه بر اساس آن، مخاطب فرا ميگيرد در شرايط انبوه شدن پيامها در سپهر ارتباطي، چگونه به آساني پيامهاي مورد نياز خود را پيدا كند، سواد رسانهيي نام دارد، بدين معنا مخاطب با فراگيري سواد رسانهيي ميآموزد رسانهي مورد نظر كدام پيام را با هدف خبررساني منتشر ميكند و كدام پيام را به قصد پروپاگاندا.
افرادي كه در سطح بالايي از سواد رسانهيي هستند از بينش و قدرت تشخيص وسيع و قوي برخوردارند، چنانچه آنها از توانايي مهارتهاي بسيار پيشرفته جهت تعبير و تفسير انواع پيامها در ابعاد مختلف بهرهمندند. اين مهارت به آنها قدرت گزينشگري بيشتري ميدهد يعني ميدانند چطور مفيدترين پيامها را انتخاب كنند.
به عقيده كارشناسان هدف اصلي سواد رسانهيي دادن قدرت كنترل بيشتر نسبت به تعابير پيامها به مخاطب است؛ واقعيت اين است كه همه پيامهاي رسانهيي، تعابير و تفاسير مختلف از ديدگاه خبرنگاران و روزنامهنگاران هستند. همچنين مخاطب نيز ميتواند تعابير خود را از اين پيامها داشته باشد و جالب اينكه ما آگاهي لازم را كسب كنيم يا نه، فرايند تاثير رسانهها ادامه دارد. زماني كه بتوانيم كنترل بيشتري نسبت به رسانهها و تعابير آنها داشته باشيم، ميتوانيم به تاثيرات مثبت ناشي از آنها قوت بخشيده و از تاثيرات منفي آنها بكاهيم.
از سويي ديگر سواد رسانهيي به مخاطب فرصت شركت فعال و آگاهانه رسانهها و ابراز نظر را ميدهد. هيچوقت به درخواست رنگارنگ رسانههاي مختلف از شما براي حضورتان فکر کردهايد؟ بخشهايي مانند "نظرات شما"، که همراه با طرح پرسشهاي هدفمند از شماست يا "عکسهاي شما"، "شما بنويسيد" ،" ارسال عکس"، " تجربه شما" و... اين درخواست رسانه براي نظر مخاطب به اينت دليل است كه در دنياي رسانههاي جديد، مخاطبان تنها مصرفكنندگان اطلاعات نيستند، بلكه ميتوانند به مدد فنآوريهاي نوين، بهراحتي نظر خود را منتشر كنند.
در چنين شرايطي، متخصصان ارتباطي امروز معتقدند، ارتباط از حالت فرد با جمع به صورت جمع با جمع درآمده و فرايند ارتباط مخاطبمحور شده است. در اين بين تنوع كانالهاي ارتباطي و چند رسانهيي، قدرت انتخاب مخاطبان را هم افزايش داده، پس خيلي روشن است که در اين رقابت فشرده، مديران و تصميمگيران رسانهها به دنبال مخاطب باشند تا کالاي آنها که همان پيام مورد نظرشان است را ببيند و بشنود و بخواند و احتمالا تاثير بگيرد... اما بد نيست در کنار تشويقهاي رسانهها براي مشارکت در مباحثشان، سواد رسانهيي خود را هم بالا ببرند.
علياصغر كيا ـ عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي ـ هم معتقد است كه براي رفع سوء برداشت از اخبار منتشر شده در فضاي سايبر در داخل كشور، ميتوان با افزايش سواد رسانهيي مردم و بيان حقيقت از زبان مسوولان، امكان گزينش اخبار صحيح از غيرواقع را به آنان داد. به ويژه در شرايط كنوني كشور كه انواع و اقسام اطلاعات از سوي افراد آگاه و ناآگاه منتشر ميشود، امكان سوء استفاده بيش از پيش اخبار توسط افراد سودجوي داخلي و خارجي وجود دارد.
حسينعلي افخمي - استاد ارتباطات - در واقع سواد رسانهيي يك نوع برنامهي توانمندسازي است كه شهروندان بتوانند زبان رسانهيي جديد را درك كنند، از اين رو اگر دولتها نسبت به توانمندسازي در مقابل زبان رسانهيي جديد بيتفاوت باشند، جامعه به دو گروه تقسيم ميشود كه يك گروه توانايي درك پيامها را دارند، اما گروه ديگر از غافله عقب ميمانند چون توانايي همگامي با رسانههاي جديد را ندارد.
كارشناسان بر اين عقيدهاند از آنجا كه بدون سواد رسانهيي، نميتوان گزينشهاي صحيح از پيامهاي رسانهيي داشت و همچنين اين بخش، از جمله مباحث حوزه رسانه است كه به يک قشر خاص اختصاص ندارد و ميتواند همه افراد جامعه و در تمامي سطوح را در برگيرد، بهطوريکه امروزه در کشورهايي مانند کانادا و ژاپن (که سردمدار سواد رسانهيي هستند) اين موضوع، جزو عناوين درسي مدارس قرار گرفته است، قطعا نهادهاي آموزشي، مدني و انتشاراتي ميتوانند نقش موثري در گسترش آن داشته باشند.
در كشورهاي پيشرفته، آموزش رسانهيي از دبيرستان آغاز ميشود؛ در اين جوامع سواد رسانهيي جزيي از آموزشهاي اجباري است تا شهروندان از جامعهي جديد عقب نمانند، اما سواد رسانهيي در جامعه ما با شكاف بسيار بزرگي مواجه است بنابراين دولت بايد برنامههاي توانمندسازي شهروندان را در اولويت قرار دهد، يعني همانطور كه در جبههي مبارزه با بيسوادي حركت ميكند بايد سواد رسانهيي را نيز در جامعه، بويژه در مدارس آغاز كند.
در اين ميان، آموزش رسانهيي کودکان و نوجوانان براي افزايش آگاهي آنها نسبت به اَشکال مختلف پيامهاي رسانهيي و رسيدن به مرحله خلاقيت و پويايي جزو ضروريترين آموزشهاست؛ چرا که کودکان و نوجوانان که اصليترين مخاطبان رسانهها محسوب ميشوند قدرت چنداني در گزينش، انتخاب، پردازش و همچنين تجزيه و تحليل درست اطلاعات و اخبار دريافتي ندارند.
حسين قندي - مدرس روزنامهنگاري - در اينباره معتقد است: مخاطبان ما از سواد رسانهيي بالايي برخوردارند، اما رسانههاي داخلي پاسخگوي نيازهاي آنها نيستند.
وي افزود: سواد رسانهيي بايد از دو منظر تخصصي وعمومي نگاه شود؛ به طور مثال در حوزهي مطبوعات بايد برسي كرد روزنامهها و مجلات با چه ادبياتي مينويسند و درمقابل آيا مخاطبان با اين ادبيات آشنا هستند، در واقع توانايي درك پيامهاي آنها را دارند.
به گفته او اغلب مطبوعات داخلي، ادبيات و واژگاني را به كار ميگيرند كه درك آن براي مخاطبان بسيار دشوار است، شايد يكي از دلايلي كه روزنامههاي داخلي با كم اقبالي مواجهند فاصلهگيري ادبيات روزنامهها با سواد عامهي جامعه است.
در هر حال به گفته تحليلگران، تعميم اهداف سواد رسانهيي كه مهارتهاي لازم براي برقراري ارتباطي متفکرانه و آگاهانه با رسانهها را ميآموزد و در عين حال نگاهي دقيق، ديدگاهي نقاد و تحليلي به پيامهاي رسانهيي مکتوب، ديداري و شنيداري فراهم ميآورد، در گرو داشتن نگاهي دقيق، عميق و تفکري منتقدانه در جهت انتخاب صحيح گزينههاي رسانهيي است.
در اين راستا دفتر مطالعات وبرنامهريزي رسانهها وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، پژوهش در حوزه جنگ نرم و تبيين ابعاد جنگ رسانهيي را از برنامههاي اصلي خود قرار داده است.
به گفته مديركل دفتر مطالعات وبرنامهريزي رسانهها با اين كار در حقيقت سواد رسانهيي جامعه در برابر پيامهاي رسانهيي بالا ميرود و آنها را از حالت انفعالي خارج ميكند تا قدرت تحليل داشته باشند. در اين راستا واقعبيني در مخاطب ايجاد ميشود تا پيامهاي رسانهها را آنگونه كه هست بپذيرند نه آنگونه كه رسانه با خط مشي فكري و سياسي خود قصد القا آن را دارد.
انتهاي پيام