گفتههاي مفتون اميني دربارهي «گويه» شاعر صرفا از روي تفنن نميتواند روي شعرش نام بگذارد
مفتون اميني معتقد است كه شاعر صرفا از روي تفنن نميتواند روي قطعاتي از شعرهايش نام خاصي بگذارد و ضرورت دارد كه آن سرودهها با ديگر شعرهاي شاعر تفاوت داشته باشد تا بتوان براي آنها نامي متفاوت هم انتخاب كرد. اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي شعري كه از آن با عنوان «گويه» ياد ميكند، با بيان اينكه همهي سرودههايش را «گويه» نميداند، گفت: سرودن «گويه» از اواخر دههي 60 آغاز ميشود كه در جهت ايجاد تحولي ديگر در شعر سپيد گام برميدارد. من بعد از سالها مطالعه و تحقيق به اين نتيجه رسيدم كه شعر سپيد فارسي كه آغازگر آن احمد شاملو و ادامهدهندهي آن تا حدودي احمدرضا احمدي است، ميتواند برخلاف شعر نيمايي و چهارپارهسرايي به قوام و دوام در شعر معاصر برسد كه اين مسير را در «گويه»ها پيدا كردهام و با تلاش و كوشش در گفتوگوهايي كه با شاملو و محمد حقوقي داشتم، در پي مساحتبخشي و ساماندهي «گويه» برآمدهام. او همچنين يادآور شد: شائبهي ارجحيت ساختارشكني بر ساختارگرايي با تأثير غلط از چند زبانشناس فرانسوي بر بينظمي شعر سپيد دامن زد؛ از اينرو در پي تحقق شعري برآمدم كه متناسب با ظرفيت زبان فارسي و همچنين سلامت زبان رقم بخورد كه سه شرط عمده ضرورت «گويه» است. مفتون اميني ادامه داد: نخست ايجاز در كلمه است، ديگري وجود رابطهي هنري بين اجزاي شعر است؛ آنگونه كه ملودي در موسيقي غربي و نغمه در موسيقي خود ما موجود است و از اين امر ميتوان به ساختار تعبير كرد، كه هم در عينيت و هم ذهنيت امكان رعايت آن هست. با عقيده بر اينكه اينگونه شعر در غياب وزن و قافيهي شعر كلاسيك و شعر نيمايي به مزاياي ديگري از قبيل لحن مناسب، آهنگ بدل از وزن و همچنين پايانبندي غيرمنتظره و تأملبرانگيز نيازمند است. او همچنين دربارهي نامگذاري شعر گفت: معتقدم كه نامگذاريها نگين هيچ انگشتري نميشود؛ مگر اينكه خود آن شعر چيزي براي عرضه داشته باشد. اين شاعر يادآور شد: اميدوارم كساني كه مثل ما معتقدند حساب شعر سپيد از شعر آزاد و يا منثور جداست، از آنچه كه گفتيم، برداشت مناسبي داشته باشند و من معتقدم كه شعر سپيد فقط محدود به نوع «گويه» نيست و هر شعري كه در اسلوب «گويه» سرايش مناسب نداشته باشد، ميتواند در اسلوبي ديگر و بهتر ارائه شود. او از «گويه» به عنوان كاري بين پيشنهاد و تفنن ياد كرد و افزود: چه بسا كه رباعيها، ترانهها، مستزادها و ترجيعبندها هم در شعر كلاسيك چنين آغازي را داشتند كه پارهاي با اقبال روبهرو شدند و پارهاي هم در محفظههاي چرمي و كاغذي ديوارها به عنوان عتيقهها و وديعههاي ادبي باقي ماندهاند. انتهاي پيام