ابوالفضل پاشا و «شعر حركت»: برخي نام‌گذاري‌هاي شعر در يك دهه‌ي اخير فاقد اعتبار است

ابوالفضل پاشا معتقد است: براي اثري كه شعر بودن آن محل چالش است، با نام‌گذاري و رفتارهاي ديگر نمي‌توان مخاطبي را انتظار داشت. اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ي شعري كه از آن با عنوان «شعر حركت» ياد مي‌كند، گفت: از اوايل دهه‌ي 70 كه شعر نسل ما به نوعي خلاقيت‌هايي متفاوت با آثار پيش از خود داشت، مرا بر آن داشت كه ويژگي‌هاي مشترك شاعران اين دهه را تئوريزه و تبيين كنم. آن ويژگي مشترك را كه در برخي از شعرهاي دهه‌ي 70 بود، تحت عنوان «شعر حركت» بيان كردم. او در ادامه به انتشار مقاله‌اي با موضوع «شعر حركت» در همان سال‌هاي دهه‌ي 70 اشاره كرد و با اشاره به جلساتي كه با آفاق شوهاني، مهرداد فلاح، محمد آزرم و خودش برگزار مي‌شد، تصريح كرد: مباحث مربوط به تئوري «شعر حركت» در همين جلسات پا گرفت و همه‌ي آن مباحث سال 79 در كتاب «حركت و شعر» منتشر شد كه در معرفي «شعر حركت» تأثير زيادي داشت. بماند اين‌كه به دليل بي‌توجهي‌ كه از طرف ناشران صورت گرفت، جلد دوم اين مكتوبات درباره‌ي «شعر حركت» منتشر نشد. پاشا در توضيحي درباره‌ي چيستي «شعر حركت» و مؤلفه‌هاي آن و همچنين تبيين وجوه افتراق اين‌ گونه‌ي شعري با ديگر جريان‌هاي شعري، تصريح كرد: مؤلفه‌هاي «شعر حركت» در دو بخش تقسيم مي‌شود؛ يك ويژگي بيروني و ديگري ويژگي‌هاي دروني اين شعر است كه عمده تفاوت «شعر حركت» با ديگر اتفاق‌هاي شعري در دهه‌ي 70 و پيش از آن است. او در ادامه افزود: «شعر حركت» يك‌ بار براي هميشه اتفاق مي‌افتد و برخلاف شعرهاي پيش از دهه‌ي 70 امكان تكرار آن نيست و اگر كسي بخواهد شبيه «شعر حركت» يا به شيوه‌ي آن شعر بگويد، به تقليد مي‌رسد؛ در حالي‌كه در تجربه‌هاي تكرارشده از اشعار شاملو، نيما و فروغ آثاري خلق شده است. او با بيان اين‌كه «حركت» نام عمومي شعرهاي دهه‌ي 70 نيست، تأكيد كرد: در عين ‌حال، « حركت» مهم‌ترين بخش شعر دهه‌ي 70 را شامل مي‌شود و وجه تمايزش با ديگر جريان‌هاي حادث‌شده در دهه‌ي 70 اين است كه يكي از عناصر سازنده‌ي شعر به غير از خودش استحاله مي‌شود، كه از آن به عنوان «حركت» ياد مي‌شود. پاشا عنوان كرد: از نظر يك منتقد به تئوريزه كردن مباحث مربوط به «شعر حركت» اقدام كرده‌ام و هرگز در مقام يك شاعر معتقد نيستم كه همه‌ي شعرهاي من واجد مؤلفه‌هاي «شعر حركت» باشد. درواقع برخلاف برخي از شاعران هم بيانيه‌اي صادر نكرده‌ام و گروهي تشكيل نداده‌ام كه عده‌اي بخواهند به آن سياق شعر بگويند. او در ادامه با انتقاد از نام‌گذاري‌هايي كه فقط در حد محفلي محدود و زماني اندك شكل مي‌گيرد، تصريح كرد: از سويي برخي در ابتدا نامي را در نظر مي‌گيرند و سعي مي‌كنند بر اساس آن الگو شعر بگويند و آن را تكثير كنند؛ اما «حركت» اتفاقي بود كه رخ داده بود و در ادامه از سوي من تئوريزه شد. او يادآور شد: به اعتقاد من، برخي نام‌گذاري‌هايي كه در يك دهه‌ي اخير انجام شده، فاقد اعتبار است و معتقدم كه نام‌گذاري بايد وجهي ايجابي داشته باشد و با نام‌گذاري صرف نمي‌توان در حوزه‌ي خلاقيت كاري را پيش برد؛ مثلا من با نام‌گذاري «شعر حجم» از سوي يدالله رؤيايي موافق‌ام و يا نام‌گذاري «شعر شاملويي» كه بسياري متأثر از او به همان شيوه‌اي كه شاملو شعر مي‌گفت، شعر سروده‌اند و توانست افق‌هاي ديگري را پيش روي شعر معاصر باز كند. در عين ‌حال، ضرورت دارد اتفاقي در شعر رقم خورده باشد كه وجه تمايز عمده‌اي با ديگر گونه‌ها و جريان‌هاي شعري داشته باشد تا سرانجام بتواند به نامي متمايز براي خود برسد؛ اما شاعر صرفا براي اين‌كه بخواهد شهرتي كسب كند و يا مخاطبي به دست آورد، ضرورتي ندارد كه به ماجراي پرآشوب نام‌گذاري‌ها در ادبيات معاصر دامن بزند. انتهاي پيام
  • شنبه/ ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ / ۱۰:۴۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8805-12650
  • خبرنگار :