نشست «اقتباس ادبي براي سينماي كودكان و نوجوانان: رهيافتها، موانع و امكانات» در بيستوسومين جشنواره بينالمللي فيلمهاي كودكان و نوجوانان با حضور محمد ميركياني (مدير گروه كودك شبكه دوم سيما)، مصطفي رحماندوست (شاعر و نويسنده)، مسعود كرامتي (كارگردان)، حسين مهكام (فيلمنامه نويس و نويسنده)، شهرام شفيعي (نويسنده كودك و نوجوان و سردبير نشريات رشد) و مصطفي جمشيدي (مجري) برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از همدان، محمد ميركياني در اين نشست گفت: اقتباس ظاهرا يك برداشت ادبي توسط فيلمسازان آشنا با عرصه سينما براي نوشتن فيلمنامه است. با اين حال مرحله تبديل اثر كه برخي اوقات مشكلات حاشيهاي هم به همراه دارد با اقتباس متفاوت است.
وي ادامه داد: نويسندگان ادبي در اولين گام بايد جايگاه خود را بشناسند. در غير اين صورت هيچكدام از دو طرف بهرهاي نخواهند برد. يك نفر ممكن است كارگردان قدرتمندي باشد اما فيلمنامهنويسي خوبي نباشد، كساني كه هر دو كار را همزمان انجام دهند تعدادشان محدود است.
ميركياني افزود: آثار ادبي غالبا نگاه پنهان دارند يك نويسنده با شناختي كه از ادبيات دارد داستان مينويسد و يك كارگردان آن اثر را با برداشت خود به يك فيلم موفق تبديل ميكند. براي نويسنده هيچ چيزي لذتبخشتر از اينكه داستان را با نگاه خود بنويسد، نيست. اما آنچه توسط فيلمساز ساخته ميشود اگر دور از داستان اصلي باشد نه تنها موجب نارضايتي نويسنده ميشود بلكه اعتراض او را نيز در پي دارد.
وي تصريح كرد: بهترين كار در اين حوزه، كشف درون مايه يا جوهره اثر است كه پس از آن با ذوق هنرمند به فيلمي بزرگ تبديل ميشود. تبديل يك اثر ادبي به يك فيلم، مرزهاي كاملا مشخصي دارد و آن چه باعث تغيير آن ميشود برداشت نادرست فيلمساز است.
مسعود كرامتي نيز در اين جلسه گفت: لازم نيست در ايران دنبال خيلي از تعاريف باشيم، چرا كه اساسا ساخت فيلم در ايران با هيچ كشوري شباهت ندارد. يكي از دلايلي كه ارتباط يا عدم ارتباط بين نويسنده و فيلمساز وجود دارد اين است كه وقتي يك فيلم را ميسازيم يا يك فيلمنامه را مينويسيم در شرايط متفاتي قرار داريم.
وي ادامه داد: سينماگر مولف به يك معني، به سينماگري تبديل شده كه خودش فيلمنامه را بنويسد و كارگرداني كند. در حالي كه اساسا كارگردان ميتواند با فيلمنامه ديگران نيز به تاليف برسد. بسياري از فيلمسازان مولف سينماي اروپا كساني هستند كه فيلمنامهنويسهاي قدرتمندي داشتهاند آنها فيلمنامههاي ديگران را به كار خود تبديل ميكردند. يكي از دلايلي كه كارگردانها، فيلمنامههاي خودشان را مينويسند همين چالشهاست.
مصطفي رحماندوست نيز گفت: نويسنده همان چالشهايي را كه كارگردان با فيلمنامهنويس دارد، با تصويرگر و ناشر دارد. در حالي كه وقتي كسي ناشر كار خودش ميشود، نه ناشر است و نه نويسنده.
وي با اشاره به اينكه كلمه بعد از تصوير شكل گرفته، تصريح كرد: شكلگيري كلمه حاصل متفكرتر شدن انسان است. انسان غارنشين اول تصوير داشته، بعد به كلمه رسيده كه يك سمبل است. كلمه گوياتر از تصوير است و خيلي چيزها را ميشود گفت كه با تصوير به هچ وجه امكانپذير نيست، بعيد ميدانم قويترين انيماتورها هم بتوانند برخي از تصورات آدمي را به تصوير كشند.
رحماندوست افزود: ما نويسندگان خود را خالق ميدانيم اما در واقع خالق يك نفر است و بقيه قطعا اقتباس كردهاند.
وي در ادامه اظهار داشت: زماني داور جشنواره بينالمللي انيميشن بودم. در شناسنامه يك انيميشن 7 دقيقهاي خارجي تعداد زيادي عوامل حضور داشتند اما در يك انيميشن 30 دقيقهاي ايراني تنها نام 3 نفر درج ميشد. دليل اصلي اين است كه ما وقتي به جايگاهي ميرسيم، ديگران را به رسميت نميشناسيم. در برخي مواقع فيلمسازاني، داستان هايي را به تصوير درآوردهاند اما اسم نويسنده آن ها را حتي درج نكردهاند.
مهكام ادامه داد: منتقدان نگاههاي متناقضي در مورد آثار دارند، در واقع اين حاصل برخورد مكتوب با يك اثر سينمايي است .
مهكام تصريح كرد: امروز بخاطر بحثي كه در مورد تكثر حقيقت وجود دارد، اين نگاه فيلمساز است در اثر بروز مي يابد در غير اين صورت، مساله اقتباس محلي از اعراب نداشت.
انتهاي پيام