« سيفالله داد هنرمند توانايي بود بيادعا، اهل كارستان بود و در حوالي فروتني خانه داشت.»
منوچهر محمدي تهيهكننده سينماي ايران سال گذشته همزمان با مراسم بزرگداشت سيفالله داد در جشن خانه سينما متن يادداشتي را منتشر كرد كه امروز _ 6 مرداد ماه ـ براي درگذشت اين كارگردان سينماي ايران در اختيار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گذاشت.
او در متن اين يادداشت آورده است:« دوازدهمين جشن خانه سينماست، مثل هرسال باز شور و شوقي را در ميان اهالي سينما ميتوان ديد؛ خانه در تدارك است، رفتوآمد از ديگر روزهاي سال بيشتر است، ديد و بازديدها، گپ و گفتها، احوالپرسيها و شاهبيت همه صحبتها، فيلم، سينما و ...
ميخواهند مطلبي را درباره دوست يگانهام و يگانه دوستم سيفالله داد بنويسم.
درباره او چه بايد بگويم كه از كلماتي كه اين روزها از شدت استعمال قلب معنا نشده باشند بهره بجويم.
ولي چه باك، بايد دل به دريا زد و گفت: او بيش و پيش از هر چيزي يكه مسلمان و مسلمان يكهاي بود به اخلاق و ادب، هنرمند توانايي بود بيادعا، اهل كارستان بود و در حوالي فروتني خانه داشت. در بازار خريد و فروش همهچيز فداكاري و بخشيدن و گذشت عرضه ميكرد بدون بها. روزها مشاطهگري انديشه ميكرد و باور داشت كه انديشه و فكر به مشاطه ذوق و هنر است كه مانا و ناميرا ميشود. از طايفه سختگيران بود اما نه بر ديگران بل برخورد در همهچيز، و از همه بيشتر در كار سينما.
رصدخانهاي داشت از جنس خيال و فكر كه روزها و شبها به صيد كواكب و كهكشان در آن مينشست. هرازگاهي كه لب ميگشود، به عيان ميديدي كهكشاني تازه يافته از معنا. توانا بود و چيرهدست به فن و هنر سينما، در آن وادي به غواصي ميماند كه ترس بر او راه نداشت.
غروب دارد كمكم ميآيد، چراغهاي حياط خانه سينما را روشن كردهاند. دوران جشن تكتك و چندتايي از سالن نمايش بيرون ميآيند. سكوت حياط را زمزمه فيلم و سينما پر ميكند.
راستي اين دوستان و الباقي اهل سينما يادشان هست سال 75 چه كسي پايه جشن خانه سينما را نهاد و اولين دوره آن را برپا كرد؟
نهالي كه سيفالله داد با خون دل و سختي در آن سال كاشت، امسال درخت برومندي شده كه بيشك اهالي سينما ميتوانند لختي در سايهسار آن بنشينند و فارغ از سختي و تلخي زمانه حرف دل در خنكاي آن زمزمه كنند.
خدايش به سلامت دارد او را كه شبان و روزان براي سلامت ايران و سينماي ايران دعا ميكرد.»
انتهاي پيام