علي باباچاهي: محمد حقوقي از تك‌چهره‌هاي نقد شعر فارسي بود

علي باباچاهي با بيان اين‌كه محمد حقوقي از تك‌چهره‌هاي نقد شعر فارسي به شمار مي‌رفت، نقد او را نقدي تحليلي توصيف كرد. اين شاعر در پي درگذشت محمد حقوقي به خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: دو نقد در ادبيات معاصر ما رواج داشت؛ يكي نقد تهييجي و ديگري نقد تحليلي بود كه اين‌ها در سپيده‌دم شعر فارسي از دهه‌ي 40 به اين‌سو رواج يافت. در زمينه‌ي نقد تهييجي، رضا براهني فعاليت مي‌كرد و در نقد تحليلي، حقوقي جاي داشت. او در ادامه متذكر شد: نقد حقوقي در عين تحول و دقت و پيشرفته بودن، با كمي احتياط در شعر معاصر ما شكل مي‌گرفت. او همچنين با اشاره به حضور حقوقي در «جنگ ادبي اصفهان» توضيح داد: حقوقي را مي‌توان در «گروه اصفهان» جاي داد؛ گروهي كه كساني چون ابوالحسن نجفي، منوچهر بديعي، محمد كلباسي و ضياء موحد در آن جاي داشتند كه اين‌ها در فضاي ادبي ايران و نقد شعر ايران مؤثر و فعال بودند. باباچاهي افزود: حقوقي با مقاله‌ي «كي مرده كي به‌جاست» نقطه‌ي جدي و حركت تحقيقي و تحليلي جديد خوبي را به وجود آورد كه شعر ايران را از نوعي پراكندگي احتمالي نجات داد. او با بررسي شعر شاعراني چون سپهري، شاملو، اخوان و فروغ كار خود را پي گرفت و در بخش پاياني كتاب‌هايش، نمونه‌هايي را از آثار شاعران آورد كه محوريت آن‌ها به زعم حقوقي، «شكل» بود. اين پژوهشگر تصريح كرد: حقوقي آن‌چيزي را كه نيما به عنوان ساختمان شعر معاصر و شعر نو فارسي مطرح كرد، به عنوان ساختمان و شكل شعري مطرح و بر وحدت ارگانيك شعر تأكيد كرد؛ بنابراين خيلي از شاعران را معطوف به چيزي كرد كه تا آن موقع زياد موضوعيت نداشت. باباچاهي با تفاوت قائل شدن بين ساختار و ساختارگرايي و شكل شعري كه حقوقي مطرح مي‌كرد با ساختارگرايي كه بارت مطرح كرد، يادآور شد: همان تعريفي كه حقوقي از شكل و از صورت شعر مطرح مي‌كرد، زمينه‌اي فراهم كرده است كه تفاوت اين دو را دريابيم. حقوقي فرصت نكرد به پساساختارگرايي بپردازد و به اين نكته برسد كه نوع ديگري از صورت را از ديد پساساختارگراها ببينند. او در پايان متذكر شد: وجود و حضور حقوقي در عرصه‌ي نقد فعال و مولد بسيار مؤثر بود. انتهاي پيام
  • سه‌شنبه/ ۹ تیر ۱۳۸۸ / ۱۱:۳۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8804-04286
  • خبرنگار :