كارشناس صنايع دستي استان يزد: بيتوجهي به صنايع دستي بومي ميتواند بحران هويتي ايجاد كند حتا يك نفر در يزد ترمهي هنري توليد نميكند
كارشناس صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان يزد گفت: تعريف صنايع دستي براي ايرانيان با تعريف لاتين آن متفاوت است و حتا ميتوان گفت، در تعريف صنايع دستي در ايران با مشكل روبهرو هستيم. محمدحسين صالحي ابرقويي در گفتوگو با خبرنگار بخش صنايع دستي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در يزد، توضيح داد: در تعريف صنايع دستي در لغتنامهي دهخدا فقط قاليبافي جزو صنايع دستي نام برده شده است يا دكتر معين، صنايع دستي را مقابل صنايع ماشيني معرفي ميكند. در صورتي كه زماني، خود صنايع دستي زير نظر سازمان صنايع و معادن بوده است. وي بيان كرد: چنين مشكلاتي در تعريف صنايع دستي در كشور وجود دارند، بهطوري كه گاهي صنايع دستي را زيرمجموعهي صنايع ماشيني و يك جايي، متضاد صنايع ماشيني ميدانند. حتا تعريف فرهنگستان ايران را از صنايع دستي نميتوان تعريفي دقيق و سنگ محك دانست. در اين ميان، خود سازمانهاي مربوط نيز تعريف دقيقي از صنايع دستي ندارند و در طول سالها هنوز تعريف دقيقي از آن ارائه نشده است. او دربارهي تعريف صحيح صنايع دستي، اظهار داشت: براي تعريف صنايع دستي بايد ابتدا خواص، ويژگيها و سنگ محكي پيدا كنيم كه بتوان يك شيء را صنايع دستي دانست. سازمان در تعريف هنرهاي صناعي و هنرهاي سنتي، دقيقا تعريفهاي خود صنايع دستي را به كار ميبرد كه در اين ميان، هنرهايي را از جمله معماري سنتي بهدليل جامع نبودن تعريف نميتوان جزيي از صنايع دستي بهشمار آورد. وي ادامه داد: اين مسأله زماني حادتر ميشود كه ما ببينيم، تعريف هنر در زبان فارسي نسبت به آن چيزي كه ما امروزه بهعنوان Art ميشناسيم، كاملا متفاوت است، زيرا هنر در زبان فارسي و در ادبيات كهن ايراني به معناهاي جسارت، مردانگي، زيركي، خوب سخن گفتن يا هر چيز خوب و خيري بوده است؛ اما كلمهي Art در زبان لاتين فقط مختص هنرهاي تجسمي است. او تأكيد كرد: براي تعريف صنايع دستي بايد سه گزينهي صنعت، هنر ناب و صنايع دستي را تعريف كنيم. عضو شوراي مشاوران جوان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان يزد گفت: صنعت چهار ويژگي دارد؛ نخست آنكه در توليد صنعتي از يك شيء همرده به تعداد بينهايت توليد ميكنيم و يكي از اهداف صنعت، افزايش ميزان توليد است. درحاليكه در هنر ناب، فقط يك عدد از آن محصول توليد ميشود. دوم آنكه در توليدات صنعتي تمام اجزا و اشيا در يك رده توليد ميشوند و به هم شبيهاند؛ اما در توليد هنر ناب بهدليل يكي بودن آن، هيچ شباهتي در هيچ كجا ندارد. سوم آنكه در توليدات صنعتي، دست انسان هيچ نقشي ندارد و يكي از اهداف توليد صنعتي، كوتاه كردن دست انسان در توليد اشيا و جايگزيني ماشين به جاي انسان بوده است؛ اما در توليد هنري ناب در معني كلاسيك اثر دست انسان كاملا مشخص است. وي دربارهي ويژگي چهارم صنايع، بيان كرد: توليد صنعتي بهطور قطع، مصرف دارد و يكي از اهداف صنعت، مصرفي بودن آن است؛ اما توليد هنري، ناب به هيچوجه مصرفي نيست. صالحي ابرقويي با بيان اينكه با اين اوصاف، صنايع دستي را بايد از بين تفاوتها و شباهتهاي صنعت و هنر ناب تعريف كرد، افزود: صنايع دستي نه مانند صنعت به تعداد بسيار زياد توليد ميشود و نه مانند هنر ناب، فقط يك عدد است، بلكه صنايع دستي به تعداد محدودي توليد ميشود. همچنين از لحاظ شباهت نه مانند توليد صنعتي تمام اجزاي آن به هم شبيهاند و نه مانند هنر ناب، فقط يكي است، بلكه توليدات صنايع دستي در كليات به هم شبيهاند و در جزييات با هم متفاوتاند. سوم آنكه از نظر اثر دست انسان بودن، توليدات صنايع دستي كاملا شبيه توليد هنرياند و دست انسان كاملا در آن نقش دارد. ديگر اينكه صنايع دستي از نظر مصرفي بودن كاملا به صنعت شباهت دارد و به تمام معنا مصرفي است. وي گفت: با توجه به اين تعاريف، صنايع دستي در حقيقت چيزي است بين هنر، صنعت و خصوصيات هر دو آنها را دارد. بنابراين لفظ كلمهي هنر ـ صنعت بسيار گوياتر از حتا كلمههاي صنايع دستي و هنرهاي صناعي و مواردي از اين دست است. اين كارشناس با اشاره به اين مطلب كه در گذشته، وظيفهي توليد و ايجاد صنايع برعهدهي صنايع دستي بوده است، اظهار كرد: در گذشته، رابطهي هنر و صنعت، رابطهاي عجين بوده است؛ اما با صنعتي شدن جوامع، قسمتي از بار وظيفهي صنايع دستي برعهدهي صنعت قرار گرفت. از سوي ديگر، قسمتي از آن كه نقش هنري داشت، بر دوش هنر گذاشته شد. وي ادامه داد: بهعنوان مثال، تا دورهي كلهر كه يكي از خطاطان معروف است، هنر خوشنويسي بهصورت صنايع دستي بود، زيرا اين هنر مصرفي بود و كتابهايي كه نوشته ميشدند، به تعداد اندك بودند و اثر مستقيم دست انسان در آن وجود داشت. همچنين از نظر مشابهت، كتابهاي آن دوران در كليات به يكديگر شبيه بودند و در جزييات تفاوت داشتند. با آمدن صنايع چاپ و رايانه، امروزه مسائل چاپي و كتابت بهوسيلهي صنعت انجام ميشوند؛ اما از سوي ديگر، خوشنويسان برجستهاي در كشور فعاليت ميكنند كه با معيار هنري ناب، آثار خود را توليد ميكنند. او در ادامه تأكيد كرد: اين اتفاق بايد در همهي زمينهها و عناوين مختلف صنايع دستي با عنوان هنر ـ صنعت اجرا شود تا در هر دو، رشد و شكوفايي بهوجود آيد. وي تصريح كرد: در ترمهبافي يزد، به بخش صنعتي آن پرداخته شده است. اكنون در يزد، بيش از 50 مغازهي ترمهفروشي وجود دارند كه ترمهي صنعتي ارائه ميكنند؛ اما حتا يك نفر در يزد نيست كه ترمهي هنري توليد كند. او اظهار داشت: در صنايع دستي ديگر، وضع بدتر از اين بوده است، بهطوري كه در هنر داراييبافي، احراميبافي، دندانيبافي، دستمالبافي، قناويزبافي و در رشتههاي مختلف ديگر صنايع دستي و حتا چاقوسازي، به هيچكدام از دو بخش صنعتي و هنري آن پرداخته نشده است. وي گفت: اين در حالي است كه دربارهي قاليبافي نيز مانند خوشنويسي، به دو مقولهي صنعتي و هنري پرداخته شده است و در كنار اينكه قالي بهصورت صنعتي توليد ميشود، تابلوفرشهاي بسيار زيبايي كه ميتوانند مصداق هنري ناب باشند و همچنين معياري از صنايع دستي نيز هستند، توليد ميشوند. او بيان كرد: صنايع دستي كشور ما ميتواند در حد هنر خوشنويسي رشد كند؛ اما بهدليل بيتوجهي، اين رشد وجود ندارد. وي گفت: يزد، شهري است كه تمام مردم آن، روزگاري از راه صنايع دستي، از توليد مواد اوليهي آن مانند ابريشمگيري تا نخريسي و شعربافي، امرار معاش ميكردند؛ اما اكنون پنج هنرمند بزرگ صنايع دستي را در يزد نميتوان نام برد. او اظهار كرد: متأسفانه اين در حالي است كه شهر ما هميشه با صنايع دستي شناخته ميشده و اكنون اين بيتوجهي بيش از گذشته است. وي معتقد است: صنايع نساجي ديگر كشورها از جمله فرانسه و ديگر شهرها از جمله قائمشهر را يزديها پايهگذاري كردهاند. صالحي ابرقويي در ادامه به معضلات بيتوجهي به صنايع دستي اشاره كرد و گفت: علاقهمندي مردم به توليدات صنعتي خارجي، يكي از اثرهاي سوء بيتوجهي به صنايع دستي بومي است و اين مسأله ميتواند بحران هويتي ايجاد كند. همانطور كه در ساختمانها و معماري ما، اين مسأله بهوجود آمده است. وي ادامه داد: اكنون مردم يزد بهجاي سراميك سنتي از آركوپالهاي جديد استفاده ميكنند و صنايع دستي بومي خود را فراموش كردهاند. اين بهدليل بيتوجهي به هنرها و صنايع دستي بومي بوده است، بهطوري كه برخي مردم نام خارجي را روي يك شيء، مصداق زيباييشناسي قرار دادهاند. اين در حالي است كه اگر با دقت بررسي شود، به اين نتيجه ميرسيم كه در بسياري از موارد، اين مسأله برعكس بوده است و اين خارجيها بودند كه از ما ياد گرفتند؛ بافت پارچههاي سنتي را فرانسويها از يزديها آموزش ديدند و حتا هنديها بهشدت از بافت پارچهي دارايي يزدي سود بردند و پارچهاي بسيار شبيه به آن را با نام ايكات توليد كردند، يا حتا ترمهي معروف به ترمهي كشميري در يزد توليد ميشده است. اين كارشناس صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان يزد اضافه كرد: در اين ميان، وجدان كاري وجود ندارد و هركس كه تبليغ و اطلاعرساني بهتري داشته باشد، ميتواند صنايع و بويژه صنايع دستي خود را كه نمادي از فرهنگ هر كشوري است، به عرصهي ظهور و استفاده در جوامع برساند و اينكه اكنون به صنايع سنتي كشور كمتوجهي ميشود، نشانگر آن است كه نتوانستهايم، اين صنايع بومي را بهصورت زيبا به مردم معرفي كنيم. انتهاي پيام