سياستهاي توليد محصول سالم/3 كشورهاي اروپايي از محصولات تراريخته استقبال نمي‌كنند شركت‌هاي چندمليتي درپي دستيابي به بازار كشورهاي جهان سوم

اشاره:
آن‌چه مي‌خوانيد متن مصاحبه‌اي است كه توسط گروه توسعه‌ي پايدار كشاورزان دشت گرمسار در اختيار گروه كشاورزي سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران قرار گرفته است.
در اين گفت وگو  ‌دکتر مريم لاوانچي، استاد دانشگاه و كارشناس و خبره‌ي بيوتكنولوژي (بخش گياه شناسي) سازمان تحقيقات کشاورزي الجزاير به بيان وضعيت و جايگاه گياهان تراريخته(ترانسژنيك) در جهان مي‌پردازد.
وي معتقد است برخلاف تبليغات مثبتي كه درباره‌ي گياهان تراريخته يا به‌عبارت بهتر ترانسژنيك‌ها وجود دارد كشت اين محصولات منجر به توليد محصول سالم نمي‌شود چراكه گروهي از اين محصولات به جاي آن‌كه مقاوم به علف هرز باشند نسبت به علف‌كش‌ها مقاوم هستند و با توجه به آن‌كه بيشتر علف‌هاي هرز و گياهان كشت شده در مزارع داراي خانواده‌هاي يكسان هستند  كشاورز  با خيال آسوده و بدون نگراني از آسيب ديدن محصولاتش مي‌تواند به هر اندازه كه بخواهد علف‌كش مصرف كند.
 از سوي ديگر گروه ديگر گياهان تراريخته حاوي آفت كش هستند و اين موضوع به مراتب نگران كننده‌تر از مصرف موادشيميايي در مزارع است چراكه هميشه درصدي از اين مواد تحت تاثير عوامل گوناگون از بين مي‌روند و مقداري از آن تحت عنوان باقيمانده‌ي سم و كود شيميايي مشكل زا خواهند شد در صورتي‌كه در گياهان تراريخت مواد شيميايي داخل بافت و به‌عنوان بخشي از گياه محسوب مي‌شود.
با نگاهي خوش بينانه و بدون درنظر گرفتن آسيبي كه اين نوع از گياهان مي‌توانند به حشرات مفيد و غيرهدف وارد كنند نابودي حشرات آفت توسط آفت‌كش موجود در گياهان ترانسژنيك منجر به حذف آفات ضعيف‌تر و افزايش جمعيت مقاوم به آفت‌كش‌ها خواهد شد، بنابراين محققان مجبور به توليد و ارائه‌ي گياهان تراريخته‌ي جديد به بازار خواهند شد و اين گياهان نيز سرانجام به سرنوشت سموم شيميايي دچار خواهند شد، چنان‌چه امروزه شاهد آن هستيم مصرف بي‌رويه اين نهاده‌ها منجر به افزايش مقاومت جمعيت آفات و بيماري‌هاي گياهي شده است و زارع پس از آن‌كه به اين نتيجه رسيد كه با افزايش دز سم نيز قادر به از بين بردن آفات نخواهد شد در پي تعويض نوع سم مصرفي و دريافت سموم جديد مي‌شود.
در ادامه بخش سوم اين مصاحبه به حضور خوانندگان گرامي تقديم مي‌گردد. 

*به باورشما چه ارتباطي مي‌تواند ميان تجارت جهاني با كشاورزي صنعتي و يا گياهان تراريخته باشد؟

به نظر من تجارت جهاني،‌ تله‌ي بسيار بزرگي براي كشورهاي جهان سوم است و متاسفانه دولت‌ها متوجه اين موضوع نيستند. براي آن‌كه تنوع زيستي در كشورهاي جهان سوم و تكنولوژي در كشورهاي پيشرفته قرار گرفته است بنابراين، اين كشورها نياز دارند كه به تنوع زيستي ما دسترسي پيدا كنند و با اين شوخي بزرگ (تجارت جهاني) دسترسي آنها به جهان ما كاملاً آسان مي‌شود؛ درواقع دزدي بيوتكنولوژيكي به راحتي انجام خواهد شد و در سال‌هاي آينده به اين موضوع خواهيم رسيد كه كشاورزهاي خرده پا جايگاه خود را از دست خواهن داد چراكه آنها به‌راحتي مي‌توانند تنوع زيستي ما را دستكاري كنند.
بنابراين براي آن‌كه بتوانيم در جلوگيري از غارت تنوع زيستي قوي باشيم، بايد از بيوتكنولوژي ژنتيكي شناخت كافي داشت تا بتوانيم از نقشه‌ي ديگر كشورها مطلع شده و امنيت ملي و غذايي خود را حفظ كنيم؛ كشورهاي ما بايد از شناخت جامعي از مسائل داشته باشند تا فربي هر فناوري و يا تكنولوژي جديد را نخورند. 

*متاسفانه در مراكز علمي و دانشگاه‌ها، تبليغات مثبتي در جهت توليد و تكثير گياهان تراريخته (GMO) وجود دارد و به ندرت استادان و دانشجوياني پيدا مي‌شوند كه در ارتباط با ايمني زيستي و مخاطرات گياهان تراريخته صحبت كنند. آيا در كشورهاي ديگر نيز وضعيت مشابه ايران است؟ در رابطه چه پيشنهادي داريد؟ 

متاسفانه در جهان تعداد محققيني كه هوشيار بوده و متوجه باشند كه اين تكنولوژي بايد درجهت نجات بشريت باشد، بسيار كم هستند و به همين دليل شديدا احتياج به جوامع محلي و مردم داريم تا بتوانيم قوي‌تر شويم و قادر باشيم اين حرف‌ها را به مردم امنتقل كنيم و اگر مي‌خواهيم اين تكنولوژي را داشته باشيم راهي را انتخاب كنيم كه به ضرر كشورهاي‌مان نباشد.
اگر محققين بخواهند عليه كشور و مردم‌شان اقدامي كنند، بايد با آنها مبارزه كرد چراكه براي تحقيق ملي در واقع اين سهم و پول مردم است كه به امثال من مي‌دهند تا تحقيقات اين چنيني را انجام دهم به‌همين دليل بايد حواس‌مان جمع باشد.
به باورمن تكنولوژي جديد به نام نانوتكنولوژي به مراتب وحشتناك و خطرناك‌تر از گياهان تراريخته است، توسط نانوتكنولوژي محققين مي‌توانند ژني را توليد كنند هنگامي‌كه اين ژن از دست شما فرار كرد هيچ‌گونه كنترلي بر روي آن و تنوع زيستي نمي‌توان داشت؛ بنابراين خوب است كه به زبان ساده مردم جهان را از اتفاقاتي كه براي‌مان رخ مي دهد به طوركامل آگاه سازيم.
به باورمن اين نوع جديدي از استعمار غذاست كه در واقع كنترل غذا را از دست جوامع خارج و آن‌را به افرادي كه هويت‌شان معلوم نيست واگذار مي‌كنند بنابراين بايد خيلي دقيق بود. 
درصورتي‌كه  كنولوژي‌ها خيلي قوي شوند، انسان‌ها ديگر كنترلي روي خوارك خود نخواهند داشت، چراكه براي آنها تصميم مي‌گيرند كه چه چيزي تهيه كنند، بكارند و يا بخورند. ما نبايد بگذاريم كه چند شركت بزرگ چند مليتي، اين‌گونه ما را بسادگي تحت كنترل بگيرند و بايد از خود، زندگي و نوع خوراك‌مان دفاع كنيم.

*چه ارتباطي ميان توليد و تكثير گياهان تراريخته با كشاورزي خرد (كشاورزي خرده پا) وجود دارد؟

 زمين كشاورز خرده پا، علاوه بر كوچكي شرايط ايده آل را براي كشت تراريخته‌ها ندارد و زياد هم آبياري نمي‌شود؛ بذر تراريخته‌ها نيز بسيار گران و از توان مالي كشاورزان خرده‌پا خارج است؛ از اين رو، فكر نمي‌كنم اين كار واقعاً عملي باشد.

*اگر كشاورزي و محصولات تراريخته به كشت صنعتي و انبوه تبديل شده و اين موضوع فراگير شود، چه تاثير سويي روي كشاورزي خود مي‌گذارند؟

يكي از معضلاتي كه جهان بايد منتظرش بايد اين است كه وقتي اين محصولات تراريخته رشد كنند، متاسفانه ديگر جايي براي كشاورزي خرده پا نخواهد بود و اين افراد مجبور هستند براي برطرف كردن مشكلات اقتصادي ـ‌ اجتماعي خود به حاشيه‌ شهرها و حلبي آباد‌ها روي آورند و احتمال بروز يك فاجعه جبران ناپذير خواهد شد.
آنچه حائز اهميت است، امنيت زيستي است كه:
• حفاظت از تنوع زيستي
• قوانين كشاورزي نقش اساسي دارد، ما بايد راهي پيدا كنيم كه كشاورزي به شكل درست انجام شود و شانسي كه مي‌توانيم داشته باشيم اين است كه با اجراي قوانين درست ايمني زيستي، شايد بتوانيم تاحدودي از ريسك و خطراتي كه كشت‌هاي عظيم تراريخته به وجود مي‌آورند، جلوگيري كنيم.

*ممكن است توضيح مختصري از پروتكل ايمني زيستي (كارتاخنا) براي خوانندگان ارائه دهيد؟

اين پروتكل، حداقل استاندارد ايمني زيستي را در سطح بين‌المللي تعرف كرده است و دليل آن‌كه مي‌گويند حداقل آن‌است كه در اين پروتكل بيشتر منابع ژنتيكي و مونوزيستي حفظ شده است اين در حالي‌ست كه موارد بيان شده تنها يكي از مواردي است كه بايد حفظ شود.
ما مي‌خواهيم منابع ژنتيكي خود را حفظ كنيم اما پيش از آن بايد نظام كشاورزي خرده پا و  حقوق كشاورز مشخص شود تا بتوانيم منابع ژنتيكي را حفظ كنيم. 
در مورد اين پروتكل 3 نكته بسيار وجود دارد:
*تراريخته‌ها با گياهان معمولي، تفاوت اساسي دارند. 
*تراريخته‌ها، ريسك و مخاطراتي براي محيط زيست مي‌توانند داشته باشند و  دارا هستند.
*بايد از زادگاه و زيست‌گاه‌هاي گياهان گوناگون، حمايت خاص به عمل آيد به عبارتي قوانين خاصي حاكم شوند و تراريخته‌ها در اين مناطق وارد نشود چراكه خطر خاصي در پي خواهند داشت.
اين‌ها سه نكته مهم و اصلي پروتكل كارتاخنا بودند كه سه تكليف يا مكانيزم و فعاليت نتيجه‌ي آن است:
1. اگر كشوري اين پروتكل را امضاء كرده باشد، هيچ تراريخته‌اي حتي يك بذر از آن را نمي‌تواند به راحتي وارد كشور كند.
2. كشوري كه اين پروتكل را امضاء كرده باشد، بايد نظامي براي مديريت ريسك (ريسك‌ها و مخاطراتي كه تراريخته‌ها با خود مي‌آورند) داشته باشند.
3. كشورهاي كه اين پروتكل را امضاء كرده‌ باشد، بايد نظام يا چهارچوبي براي مشاركت و تنوير افكار مردم در امر ايمني زيستي داشته باشد و اين مشاركت واقعي باشد نه صوري.

*درپايان نكات و تذكرات فني مهمي را كه به نظرتان مي‌تواند براي توليدكنندگان، مصرف كنندگان و دانشجويان مفيد باشد بيان كنيد؟

به باورمن نقش اصلي و اساسي را خود كشاورزان (آنهايي كه گياهان غير تراريخته‌ مي‌كارند) در اين رابطه ايفا مي‌كنند، نبايد خيلي وحشت كرد چراكه همانطور كه در اول مصاحبه گفتم درصد كمي از كشاورزي امروز دنيا به تراريخته‌ها تعلق دارد، بنابراين هنوز مي‌توان تصميم درستي دراين باره گرفت روش‌هايي پيدا كرد كه بواسطه‌ي آن راندمان را بتوان افزايش داد.
براساس تجاربي كه دارم مي‌توانم بگويم اگر كشاورز، زمين خوب و توليد خوب داشته باشد، هرگز به سمت تراريخته‌ها نخواهد رفت، از اين رو بايد به كمك محققين و دانشمندان راه‌هاي توليد ارزان و راندمان خوب را پيدا كنيم.
در ادامه بايد به اين نكته اشاره كنم كه ما نمي‌توانيم از بالا به كشاورزان دستور بدهيم، مهم آن است كه بايد مردم را با زبان ساده و ابزارهاي گوناگون هشيار كرد، براي نمونه، اكنون در اروپا80 درصد مردم، مخالف تراريخته هستند، شركت‌هاي چند مليتي با وجود تبليغات گسترده‌اي كه در اين باره انجام داه‌اند به اين نتيجه رسيده‌اند كه در اروپا بازارشان خيلي رونق نخواهد داشت، چراكه افراد در آنجا روز به روز هوشيارتر مي‌شوند.
اما در كشورهاي جهان سوم به دليل آن‌كه هنوز سطح آگاهي مردم، آنقدر بالا نبوده و حتي تصميم گيرنده‌ها نيز خيلي هوشيار نيستند، اين شركت‌ها، به‌راحتي‌ مي‌توانند بازارشان را پيدا كنند به‌عبارت ديگر شركت‌هاي چندمليتي به بازارهاي كشورهاي جهان سوم چشم دوخته‌اند؛ بنابراين آگاهي، فرهنگ‌سازي و هوشياري مردم و مسوولين نقش بسيار عمده‌اي در اين زمينه خواهند داشت البته در صورتي‌كه با مردم به سادگي و به زبان خودشان صحبت كنند.

انتهاي پيام

  • سه‌شنبه/ ۵ خرداد ۱۳۸۸ / ۰۸:۰۷
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8803-00404
  • خبرنگار : 71127