همانديشي هزارهي شاهنامه فردوسي با حضور نمايندگان كشورهاي عضو اكو امروز (جمعه، 25 ارديبهشتماه) در نمايشگاه كتاب تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حافظ محمد جميل اويسي - مدير اجرايي اكو - در اين نشست گفت: معرفت در اسلام اهميت زيادي دارد و علم و دانش از نكات مهمي است كه آيات فراواني دربارهي آن در قرآن آمده است.
او با اشاره به وطنپرستي و حب وطن كه در شاهنامه فردوسي آمده است، گفت: وطنپرستي پيام بسيار مشهودي براي ايرانيان است كه در شاهنامه بسيار آمده است. نكته ديگر، همهفهمي شاهنامه است. مردم عادي از كوچه و بازار تا كشاورزان آن را ميتوانند بفهمند؛ بدون اينكه به زبان آن صدمهاي رسيده باشد.
اويسي با بيان اينكه فردوسي انسانها را چه فقير و چه غني مساوي ميداند، متذكر شد: حماسههاي شفاهي در هومر وجود دارد كه در شاهنامه بهصورت مكتوب آمده است و جدا از توصيف قهرمانيها و جنگها، عقلانيت در اين جنگها نيز به كار رفته است.
سپس ميرجلالالدين كزازي با اين پرسش كه چرا شاهنامه را دوست داريم و فردوسي را بزرگترين سخنور ايران ميشناسيم، سخن خود را آغاز كرد و متذكر شد: والايي و ارزش شاهنامه نزد ما ايرانيها بازنميگردد به زيبايي و شكوه و شگرفي ادبي شاهنامه يا توان خردآشوب فردوسي در سرايندگي و زبانآوري؛ زيرا ما در ايران، سخنوران و شاهكارهاي ادبي فراوان داشتهايم.
اين استاد زبان و ادبيات فارسي افزود: آنچه از فردوسي و شاهنامه، شاهكاري شگرف ساخته، كاركرد فرهنگي، تاريخي، منشي و اجتماعي اين دوست. هنر بزرگ فردوسي با سرودن شاهنامه آن است كه سرنوشت ايران را به سرگذشت ايران پيوند داده است.
او يادآور شد: اگر فردوسي در يكي از دشوارترين روزگاران در تاريخ ايران سر بر نميآورد و شاهنامه را نميسرود، ما اكنون چونان ايراني گرد هم نميآمديم و به زبان فارسي با هم سخن نميگفتيم. شاهنامه بسيار فراتر و فزونتر از آن است كه تنها شاهكاري ادبي باشد. شاهنامه نامهاي فرهنگساز و منشپرور است. ايرانيان چيستي نهايي تاريخي و فرهنگي خود را در گرو شاهنامه دارند.
كزازي متذكر شد: شاهنامه كاركرد برونمرزي و جهاني دارد. ايران فرهنگي بسيار پهناورتر از ايران جغرافياي كنوني است. امروز سرزمينهايي كه روزگاري پارهاي از اين سرزمين بودهاند، كشوري جداگانهاند. اما از ديد جغرافياي فرهنگي و منشي، آن سرزمينها وابسته به فرهنگ و منشي بسيار فراگيرند كه رساترين و روشنترين نام همين نام گرامي ايران است.
اين پژوهشگر عنوان كرد: شاهنامه آن فرهنگها و منشها را به نمود ميآورد. ما در شاهنامه جهان ايراني را ميبينيم و بسياري از رخدادها در شاهنامه در شهرها و سرزمينهايي ميگذرد كه امروز در شمار ايران ميايستند.
كزازي همچنين افزود: ما ميتوانيم امروز در شاهنامه بنياد كنيم، چون پايهاي براي پيوند و همبستگي در سرزمينهايي كه وابسته به ايران فرهنگي هستند.
سپس ياسر موحدفرد - دبيركل بنياد فردوسي - پيام جلال خالقي مطلق را براي حاضران خواند، كه در آن آمده بود: شاهنامه يك كتاب نيست؛ بلكه يك كتابخانه است. اگر بپرسند از شاهنامه چه ميتوان آموخت، پاسخ من اين است كه بي اغراق از هر برگ شاهنامه ميتوان نكتهاي آموخت. از شاهنامه تاريخ و فرهنگ باستان را آموختهاند. از شاهنامه آداب و رسوم و آيينهاي نياكان ما را آموختهاند. از شاهنامه ادبيات باستان ما را آموختهاند. از شاهنامه شاعري آموختهاند. از شاهنامه اخلاق نيكو آموختهاند. از شاهنامه كشورداري آموختهاند. از شاهنامه هويت تاريخي، فرهنگي و ملي ايرانيان را آموختهاند. از شاهنامه زبان فارسي را آموختهاند.
در ادامه پيام اين مصحح شاهنامه عنوان شده بود: امروز اهميت زبان فارسي در كنار اهميت هويت تاريخي، فرهنگي و ملي مهمترين آموزه اين كتاب است و اين آموزهها از يكديگر جدا نيستند. در تاريخ اسلامي ما پيش از فردوسي چندين رويداد براي برقراري و گسترش زبان فارسي انجام گرفت، بويژه آنچه در زمان صفاريان و سامانيان رخ داد. اما نهاد نيكي زبان فارسي به دست فردوسي هميشگي شد و از آن زمان تا زمان صفويه كه ايران به فرمانرواييهاي گوناگون تقسيم شده بود، ميهن اصلي ايرانيان زبان فارسي بود تا باز ايران يكپارچگي خود را نه بدان گستردگي بازيافت و پس از آن نيز زبان فارسي همچنان زبان رسمي ايران باقي ماند.
خالقي مطلق معتقد است: در ايران زبانهاي محلي گوناگوني رايج است كه همراه با ديگر آداب و سنن محلي فرهنگ ايران را پرمايه و رنگين ميكند. اين زبانهاي محلي را بايد دوست داشت و پاس داشت؛ ولي از سوي ديگر، گويندگان اين زبانها نيز بايد مرز خود را بشناسند و كاركرد هريك از دو زبان محلي و ملي را به درستي بدانند. همه ملت ايران بايد زبان فارسي را كه بزرگترين شاخصهي فرهنگ و مليت و بزرگترين نگاهبان يكپارچگي ماست و بر پايه فرهنگ پرمايه خود در شمار زبانهاي جهان است، همچون جان گرامي بدانند.
موحدفرد در ادامه دربارهي چگونگي بنيانگذاري بنياد فردوسي و برنامههاي اين بنياد سخن گفت و يادآور شد: سال 2010 و 2011 بهعنوان هزاره سرايش شاهنامه در يونسكو تصويب شده است كه در سيامين كنفرانس يونسكو اين موضوع مطرح و رسما اعلام خواهد شد و نهادهاي ذيربط كه برنامه ويژهاي براي اين سال دارند، اين موضوع را به كميسيون ملي در ايران اعلام كنند. يكي از برنامههاي بنياد فردوسي، احيا و بازسازي آرامگاه فردوسي در شهر توس است. همچنين تأسيس فرهنگسرايي بهنام فردوسي در تهران با كمك محمدباقر قاليباف - شهردار تهران - يكي از برنامههاي اين بنياد است. با همكاري شوراي شهر تهران نيز باغموزه، كتابخانه تخصصي و تالار فردوسي را احداث خواهيم كرد. همچنين با تلاشهاي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و همكاري بنياد فردوسي موزهاي بهنام فردوسي افتتاح ميشود.
همچنين محمد رجبي - رييس مؤسسه فرهنگي اكو - گفت: اي كاش اسم ايران يك اسم عام بود؛ نه اسم خاص؛ زيرا اگر اسم عام بود، مردم بسياري از كشورها خود را ايراني ميدانستند؛ مثل عرب كه بسياري از كشورها خود را عرب ميدانند. ايران فرهنگي نبايد با ايران سياسي چه از لحاظ قلمرو سياسي و چه از لحاظ جغرافيايي خلط شود.
او يادآورشد: عمدهترين شاهكار ادبي ما كه نفوذ فرهنگيمان را پايدار كرده، شاهنامه فردوسي است. شاهنامه براي بعضيها القاي ديدگاه محدود ناسيوناليستي است كه آن را محدود به قوم خاصي ميدانند. ايدئولوژي ناسيوناليستي ايدئولوژي جديد غرب است. حب وطن كه فردوسي به آن قائل بود، با ايدئولوژي غربي متفاوت است. اين فردوسيدوستيها باعث ميشود كه ايران را در مقابل اقوام ديگر قرار دهد.
او با بيان اينكه شاهنامه نگاهي انساني و جهاني دارد، افزود: وحدتي كه فردوسي قائل به آن است، وحدت ميان انسانهاست كه ميخواهد آن را برتر از اختلافات قومي نشان دهد. نگاه فردوسي، نگاهي انساني و تاريخي است و اين راز ماندگاري و عظمت شاهنامه است.
انتهاي پيام