اشاره:
آنچه درپي ميآيد دومين بخش از مقالهي «آشنايي با منابع طبيعي و جنگلهاي ايران» از متون آموزشي «مفاهيم مهندسي منابع طبيعي» ويژهي خبرنگاران سياستي و سياستپژوهان بخش منابع طبيعي است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.
مقالات «مفاهيم مهندسي منابع طبيعي» با ادبياتي ساده مفاهيمي تخصصي را براي خواننده توضيح ميدهند كه با استفاده از آنها تا حدودي ميتوان به ارزيابي سياستگذاري منابع طبيعي پرداخت. سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمهي ايجاد يك عرصه عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفهمندان با مديران و سياستگذاران دربارهي سياستها و استراتژيها و برنامهها در آن حوزه ميداند و اظهار اميدواري ميكند تحقق اين هدف، ضمن مستند سازي تاريخ فرآيند سياستگذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديدگاههاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزههاي مختلف شود. سرويس مسائل راهبردي ايران ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيقتر نيازهاي خبرنگاران و سياستپژوهان محترم، علاقهمندي خود را براي دريافت( isnakeshavarzi@yahoo.com) مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفهمندان، مديران و سياستگذاران محترم در ارائهي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آنها اعلام ميكند.
در ادامه متن كامل اين مقاله به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميگردد.
واژگان
روش دانهزاد همسال:
در اين روش جنگل به قطعاتي مشخص تقسيم بندي و مورد كشت قرار ميگيرند، بنابراين درختان اختلاف سني چنداني باهم نخواهد داشت و اختلاف سني اين درختان زير 20سال است لازم به توضيح است پس از گذشت 100 سال درختان قطع شده و سري جديد كاشته ميشود.
روش دانهزاد ناهمسال:
در اين روش كه به طبيعت بسيار نزديك است اختلاف سني درختان بسيار زياد بوده و ممكن است درختاني در محدودهي سني بالا براي نمونه 2 تا 200 سال وجود داشته باشند در اين روش كارشناسان پس از بررسي درختان فرسودهاي كه وجود آنها در جنگل مفيد نبوده و دربرخي از موارد ممكن است به زيان اكوسيستم جنگل باشد انتخاب كرده و قطع ميكنند.
*طرحهاي جنگلداري در جنگلهاي شمال*
روند تحولات طرحهاي جنگلداري در جنگلهاي شمال يا جنگلهاي خزري در دو دورهي زماني 1338 تا 1370 و 1370 تاكنون قابل بررسي است.
1- دورهي زماني 1338 تا 1370
در اين دورهي زماني، قانون الزام بهرهبرداري جنگل در چارچوب طرح جنگلداري تصويب شد؛ لازم به توضيح است نخستين طرح «جنگلداري در جنگلهاي شمال» در سال 1338 تدوين و همچنين بهمنظور تعيين نظامهاي جنگلداري و شيوههاي جنگلشناسي «شورايعالي جنگل، مرتع و خاك» تشكيل شد؛ اين شورا با همكاري كارشناسان كشورهاي اروپائي بهويژه كشور فرانسه روشهاي مديريت و ادارهي جنگلها را در چارچوب طرحهاي جنگلداري مشخص كردند، بهطوريكه
براي جنگلهاي جلگهاي روشهاي شاخه زاد، شاخه و دانه زاد
براي جنگلهاي توليدي در اراضي ناهموار تا شيب 40 درجه روش جنگلداري دانهزاد همسال و شيوهي جنگل شناسي تدريجي- پناهي
براي جنگلهاي با شيب 40 تا 60 درجه نظام جنگلداري دانه زاد ناهمسال و شيوهي جنگلشناسي تك گزيني
و درنهايت در مورد جنگلهاي با شيب بيش از 60 درجه طرحهاي حفاظتي و حمايتي پيشنهاد شد.
با توجه به اينكه هدف عمده از اجراي طرحهاي ياد شده برداشت چوب با رويكرد اقتصادي بوده و از سويي حضور دام و دامداري در عرصهي جنگل هميشه بهعنوان معضل مطرح ميشود بنابراين سياست عام جنگلداري در جنگلهاي شمال، تحتعنوان دانهزاد ناهمسال با شيوهي تدريجي- پناهي و دانگ واحد تعيين شده است و تنها در تعداد محدودي از طرحهاي جنگلداري شيوههاي ديگر اعمال ميشود. قابل ذكر است با توجه به مشكلات اجتماعي و اقتصادي در اجراي طرحهاي جنگلداري، پس از پيروزي انقلاب مطالعهي بخش اجتماعي و اقتصادي مورد توجه ويژه قرار گرفت.
2- دورهي زماني 1370 تاكنون
تجارب طولاني مدت اجراي طرحهاي جنگلداري بهروش دانهزاد همسال و شيوهي تدريجي- پناهي بيانگر اين موضوع است كه شيوهي مذكور در اجراي كامل موازين فني بهدلايل گوناگون از جمله شاخص نامعقول شيب موفقيت چنداني ندارد و درصورتيكه بهعنوان تنها گزينش روش جنگلداري باشد، باتوجه به آنكه شرايط اكولوژيكي و ساختار جنگلهاي شمال براساس وجود اراضي ناهموار با تيپهاي متنوع خاك، گونههاي درختي متنوع با نيازهاي اكولوژيك متفاوت و گاه متضاد با ساختار ناهمسالي طبيعيست، وهمچنين وجود معضلات اجتماعي بهويژه حضور دام و جنگل نشينان، ناكافي بودن امكانات فني و مالي مجريان در اجراي بهينهي بهرهبرداري متراكم و متمركز در واحد سطح، منجر به آن شده است كه ديدگاه جنگلداري در جنگلهاي شمال كشور دستخوش تغييرات قابل ملاحظهاي شود. شايان ذكراست توجه به حفظ ارزشهاي اكولوژيكي و برتري آن بر ارزشهاي اقتصادي، ناكامي جنگلداري كلاسيك در كشورهاي توسعه يافتهي اروپائي، برداشت متمركز در واحد سطح طي دو قرن، موجب تغيير نگرش كارشناسان داخلي و خارجي براساس مديريت علمي متناسب با شرايط اكولوژيكي جنگلها و شناخت عميقتر درخصوص اصول و قوانين حاكم بر جنگلهاي بكر شده و جنگلداري همگام با طبيعت به مثابه انديشه و ديدگاهي علمي و فني نوين در مديريت جنگلها مطرح گرديد. بنابراين از ابتداي دههي 1370 طرحهاي جنگلداري شمال كشور با نظام جنگلداري دانهزاد ناهمسال و شيوههاي مختلف تك گزيني تهيه و يا در طرحهاي فعال در چارچوب روش جديد تجديد نظر شد.
تغيير نگرش براساس جهتگيري جنگلداري دانهزاد همسال به دانهزاد ناهمسال داراي ديدگاههاي تكميلي نويني نيز بوده است، تعديل امكان برداشت در طرحهاي جنگلداري، مطالعه و ارائهي برنامه درخصوص خدمات توليدي غيرچوبي جنگل، تقدم دسترسي به قطعات مورد بهرهبرداري با احداث و توسعهي شبكهي جادههاي جنگلي، الويت تأمين امر حفاظت فيزيكي و فني، تسريع در خروج دام و جنگل نشينان و ارتقاي كيفي جنگلهاي موجود از جمله تدابير فني مكمل بر تغيير نگرش جنگلداري در جنگلهاي شمال كشور بوده است.
*طرحهاي جنگلداري در جنگلهاي خارج از شمال*
جنگلهاي خارج از شمال در اصطلاح به جنگلهاي خارج از نيمرخ شمالي رشته كوه البرز شامل جنگلهاي ارسباران، زاگرس، ايران، توراني، خليج و عماني گفته ميشود. از ابتداي مديريت دولتي جنگلها نيز جنگلهاي خارج از شمال بهدليل غيرتجاري بودن كمتر مورد توجه قرار داشته است تا سال 1338 كه همزمان است با تشكيل سازمان جنگلباني ايران اقدامات انجام گرفته درخصوص جنگلهاي خارج از شمال پراكنده و موردي است.
ايجاد پاسگاههاي دريافت عوايد محصولات جنگلي، پيوند درختان پسته و بادام شيرين بر روي گونههاي بنه و بادامك، گزارشات موردي و … منجر به آن شد پس از شروع تهيهي طرحهاي جنگلداري در شمال كشور با اندكي تأخير تهيهي طرح در جنگلهاي خارج از شمال نيز آغاز شود كه تاكنون فراز و فرودهاي قابل ملاحظهاي را شاهد بوده است، سير تحولات تهيهي طرح در جنگلهاي خارج از شمال در سه دورهي زماني عمده به شرح زير قابل تفكيك و بررسي است.
1- دورهي زماني 1342 تا 1351
اوايل دههي 1340 سازمان جنگلباني ايران موضوع تدوين طرح را به جنگلهاي خارج از شمال انتقال داد و در شروع طرح جنگلهاي زاگرس و ارسباران مورد توجه قرار گرفت، بدليل آنكه تهيهي ذغال بهصورت سنتي در جنگلهاي در پيش گفته شده رواج داشته، جهت ساماندهي به و افزايش راندمان توليد ذغال، تهيه و اجراي طرحهاي آن در دستوركار قرار گرفت و تا سال 1351 طرحهاي گوناگون ذغالگيري در دو منطقهي زاگرس و ارسباران تهيه و برخي از آنها اجرا شد. درچارچوب اين طرحها آماربرداري بهطورعمده به روش نواري انجام، و حدود ده برداشتگاه درنظر گرفته شد.
لازم به توضيح است درهر برداشتگاه درختان سرپاي موجود به شيوه تك گزيني طي دورهي دهساله در برنامهي بهرهبرداري قرار گرفت، تهيه و اجراي اين طرحها كه متناسب با جنگلهاي تخريب يافته بهويژه زاگرس نبود، خوشبختانه از سال 1352 متوقف شده است.
2- دورهي زماني 1352 تا 1374
با توقف طرحهاي ذغالگيري از سال 1352 تدوين طرحهاي جنگلداري قرق و احياء بهمنظور حفاظت و بازسازي جنگلهاي مخروبه شروع، و عمليات اساسي تهيهي اين طرح مشابه جنگلهاي خزري اعمال شد و تا سال 1357 نزديك بر 480 هزارهكتار طرح در جنگلهاي خارج از شمال تهيه شد. مشكلات حاد اجتماعي، اقتصادي و وابستگي شديد جنگلنشينان به جنگل و عرصهي آن (دامداري ساختار اصلي اقتصادي مناطق جنگلي را تشكيل ميداد) مانع از اجراي كامل و موفقيت آميز طرحها بود بهطوريكه معدودي از طرحها آنهم بهصورت ناقص بهمورد اجرا گذاشته شد.
پس از پيروزي انقلاب و از اوايل دههي 1360 مطالعات بخش اجتماعي و اقتصادي، جهت رفع تنگناهاي اجرائي به مطالعات تهيهي طرح افزوده شد؛ اما درعمل تغييرات معنيداري در ارائهي برنامهها و پروژههاي اجرائي انجام نشد.
از سال 1364 در كنار طرحهاي جنگلداري قرق و احياء تهيهي طرح بهره برداري سقز از درختان بنه كه در چارچوب آن برنامههاي احيائي نيز پيش بيني شده بود شروع شد، اما دراين طرحها نيز برنامه بهرهبرداري اجرا وعمليات اجرائي ميسر نشد.
3- دورهي زماني 1357 تاكنون
پس از ناكامي در اجراي طرحهاي برشمرده در سال 1375 توجه سازمان جنگلها و مراتع كشور بيش از پيش معطوف جنگلهاي خارج از شمال شده و حتي براي واحدهاي ستادي مربوطه جهت ارائهي طرحها و برنامههاي كارآمد بازهي زماني كوتاه تعيين شد.
معاونت وقت امور جنگلها با بازنگري طرحهاي قبلي، غيراقتصادي بودن اجراي طرحها، پراكنده كاري، اجراي صرف دولتي و عدم دخالت مردم در اجراي طرحها را دلايل عمدهي ناكامي اجراي طرحها برشمرده و تهيه و اجراي طرحهاي مديريت منابع جنگلي را پيشنهاد كرد. در چارچوب اين طرحها مطالعات جامع حوضههاي آبخيز جنگلي، شناسائي خدمات توليدي غيرچوبي اكوسيستم جنگلي، اعمال واحدهاي عرفي در تقسيمات ارضي طرح بهعنوان واحد برنامه ريزي، واگذاري اجراي طرحها به تشكلهاي مردمي متشكل از ذينفعهاي عرفي و نظارت دولتي بر اجراي طرحها درنظر گرفته شد.
تهيه و اجراي اين طرحها در آغاز با استقبال و اقبال مردمي مواجه بوده و ضمن اينكه در ادامه نيازمند رفع كاستيها و نواقص بهدليل شتابزدگي شروع كار بود، اما متأسفانه با ظهور و محوري شدن طرحهايي نظير طوبي و نهضت سبز طرح مديريت منابع جنگلي مرتعي معوق و سپس بهصورت كمرنگ پيگيري شد.
در ادامه فعاليتها در چارچوب نگهداري جنگلهاي زاگرس تهيهي طرح جنگلداري چند منظوره در دستور كار مديريت جنگلهاي خارج از شمال قرار گرفت. اهداف و ديدگاههاي كلي طرح جنگلداري چند منظوره مشابه طرح مديريت منابع جنگلي است و اميد مي رود با پيگيريهاي مناسب اجراي طرحهاي جنگلداري خارج از شمال موفقيت آميز باشد.
انتهاي پيام
تدوين: مهندس كيومرث سفيدي
دانشجوي دكترا دانشگاه كشاورزي و منابع طبيعي تهران
خبرنگار مهندسي منابع طبيعي- جنگلداري خبرگزاري دانشجويان ايران