رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان خوزستان چند روز پيش دربارهي جلسهاي كه هفتهي گذشته با حضور قائممقام سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري دربارهي شوش برگزار شد، توضيحهايي داد.
در اينباره شهرام زارع ـ باستانشناس ـ مطلبي را در اختيار خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) قرار داده كه در آن آمده است: «پيرو انتشار خبر (مورخ 7/8/1387) مربوط به جلسهي شوش، از آنجا که موارد مطرحشده از سوي آقاي صادق محمدي ـ رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان خوزستان ـ دقيقا با مطالب مطرحشده در جلسه منطبق نيستند و او مطالب را به دلخواه خود تفسير كرده، خواهشمند است، طبق قانون مطبوعات موارد ذيل براي تنوير افکار عمومي درج شوند:
در جلسهي يادشده اتخاذ هرگونه تصميم، چه دربارهي چند و چون تصويب «عرصهي مجموعهي باستاني شوش» و چه دربارهي «ساخت هتلها» به بررسيهاي آينده موکول شد و اساسا نيز چنين تصميمي نميتوانست صرفا با نظر اعضاي اين جلسه اتخاذ شود. هنوز جلسات کارشناسي دربارهي محدودهي عرصه و حريم مجموعهي تاريخي شوش تشکيل نشدهاند. جلسهي يادشده بيشتر به اين دليل برگزار شد که اخيرا موضوع شوش پيش از مشخص شدن دقيق محدودهي عرصهي آن، به رسانهها کشيده شده بود.
صريحا اعلام ميدارم که در اين جلسه، هيچ سندي توسط نگارنده يا ساير باستانشناسان حاضر در جلسه مبني بر اينکه «ساخت هتل در شوش بلامانع است» يا «عرصهي مجموعهي باستاني شوش 400 هکتار است» تنظيم نشد و اساسا چنين توافقي هم صورت نگرفت، بلکه همهچيز به بررسيهاي آينده موکول شد. مجموعهي باستاني شوش، يک محوطهي بسيار مهم جهاني است و تصميمگيري دربارهي محدودهي عرصه و حريم آن تنها از عهدهي باستانشناسان و کاوشگراني برميآيد که سالهاي طولاني در اين محوطه پژوهش کردهاند و به اهميت و رموز آن واقفاند.
مصاحبهي آقاي محمدي و نحوهي تفسير او که گويا اصرار زايدالوصفي به ساخت هتلهاي شوش در عرصهي اين مجموعهي باستاني دارد، براي نگارنده بسيار عجيب است، چون نتايج همان جلسه در خبري که (مورخ 6/7/1387) از سوي دکتر محمدرضا چيتساز ـ رييس پايگاه ميراث فرهنگي شوش ـ در خبرگزاريها منتشر شد، «به انجام بررسيهاي بيشتر» تعبير شده بود. جاي تأمل دارد که چرا نظر آقاي محمدي برخلاف نظر همهي کارشناسان و پژوهشگران باسابقه و شناختهشدهاي همچون ميرعابدين کابلي، مهدي رهبر، سيدمحمود موسوي، رمي بوشارلا، کاميار عبدي و ... است که هيچيک به عرصهي 400 هکتاري قايل نيستند و با تأکيد بر عرصهي 1200 هکتاري، عرصهي پيشين را نتيجهي الزامات و شرايط اضطراي سالهاي جنگ تحميلي و اقتضائات آن روزها ميدانند که تصويب آن هم موکول به بررسيهاي آتي شده بود. شايد علت اين باشد که ايشان يکبار مجوز ساخت هر دو هتل را که در عرصهي مجموعهي باستاني شوش قرار دارند، صادر كردهاند و به همين دليل، از سوي رياست محترم سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ـ آقاي رحيممشايي ـ مورد انتقاد و پيگرد قرار گرفتهاند.
از سوي ديگر، اين پرسش براي من مطرح است که کشاندن چنين مباحثي به سطح رسانهها، پيش از آنکه در جمع کارشناسان بهطور دقيق مورد بحث و بررسي قرار گيرد، نشانهي چيست؟ وانگهي، اين همه اصرار بر ساخت هتل در «محدودهي عرصهي محوطه» درحاليکه هنوز هيچ سرمايهگذاري انجام نشده و ميتوان اين هتلها را يکي دو کيلومتر آن طرفتر ساخت، براي چه؟»
وي در بخش ديگري از مطلب خود افزوده است: «استان خوزستان، يکي از بحرانخيزترين مناطق ميراث فرهنگي کشور گزارش شده و پيوسته اخبار ناگواري نه فقط از مجموعهي باستاني شوش، بلکه از محوطههاي مهمي همچون ارجان (بهبهان)، هرمز اردشير (اهواز)، گنديشاپور (دزفول)، ايوان کرخه (شوش)، دستوا، عسکر مکرم (شوشتر)، مسجد سليمان، رامهرمز، ايذه و ... شنيده ميشوند. اين همه، نشان ميدهند که رييس سازمان ميراث فرهنگي خوزستان نه فقط چندان تمايلي به شناخت قابليتهاي ميراث فرهنگي ندارد، بلکه مثلا در مقولهي شوش، علاقهاي به ثبت اين مجموعه در فهرست ميراث جهاني هم ندارد.
تصور ميکنم حل مسايل مجموعهي باستاني شوش بيش از هرچيز نيازمند آرامش و اجتناب از هياهو است. خصوصا که هماکنون سازمان ميراث فرهنگي چندين پروندهي مهم و توانفرسا از جمله مترو اصفهان را پيش رو دارد. در چنين شرايطي، انتظار ميرود مديران استاني سازمان ميراث فرهنگي، با درايت بيشتري به مسايل بپردازند و به عوض آنکه تنها درصدد به کرسي نشاندن ذهنيات و مفروضات خود باشند، به نظرات کارشناسان گوش بسپارند و سپس بهترين راه ممکن را (که به سود حفظ ميراث فرهنگي باشد) انتخاب کنند. به يقين انجام چنين مصاحبههايي و نتيجهگيري بهجاي ديگران اگر در کوتاهمدت به سود منافع يک يا چند شخص باشد، در نهايت به زيان تاريخ و فرهنگ و ميراث فکري و فرهنگي و معنوي ما خواهد بود. بروز چنين اشتباههاي آشکاري که پيامدهاي اجتماعي پيدا و ناپيداي فراواني دارند، آن هم از کساني که رسما مسؤول و متولي حفظ و صيانت از ميراث ما هستند، دور از انتظار است.»
انتهاي پيام