مراسم بزرگداشت قيصر امينپور به مناسبت نخستين سالگرد درگذشت اين شاعر و استاد دانشگاه روز گذشته (دوشنبه، ششم آبانماه) در سراي اهل قلم برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، جواد محقق در اين مراسم در سخناني گفت: اگر بخواهيم دربارهي قيصر امينپور صحبت كنيم، بايد زواياي مختلف او را بنگريم. دوران نخستين تحصيل او، تغيير رشتههايي كه داد تا به رشتهي ادبيات بيايد و تا مقطع دكتري را طي كند، و بخشي از سالهايي كه قيصر به معلمي در مدارس تهران پرداخت، همه بايد مورد توجه باشد.
اين شاعر با اشاره به زواياي ديگر زندگي قيصر امينپور، متذكر شد: او علاوه بر شعر، قلمآزماييهايي نيز كرده است و تجربههايي هم در حوزهي داستان دارد. در حوزهي نثر ادبي نيز از او بايد به عنوان يكي از چهرههاي شاخص نام برد. حتا در نقاشي هم دستي داشت و تصويري كه از دكتر علي شريعتي در بسياري جاها چاپ شده، به قلم قيصر امينپور است.
در ادامه، سليم نيساري يادآور شد: هميشه قامت استوار امينپور را ميديديم و هرگز احساس نميكرديم رنج و دردي در وجودش است. او در مباحث بسيار متين و سنجيده سخن ميگفت.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسي افزود: او كسي نبود كه خود را خيلي نشان دهد و تظاهر كند. دريغ از اينكه عمر كوتاهي داشت و بايد بيشتر از اينها به فرهنگ و ادب ايران كمك ميكرد.
سپس محمدرضا تقيدخت سخن گفت و با بيان اينكه قيصر مردي بود كه در برابر خودش ايستاد، به نوشتهاي كه سال گذشته در سوگ قيصر نوشته بود، اشاره كرد و بخشي از آن را براي حاضران خواند.
در اين نوشته آمده بود: نوشتيم همه؛ اما براي قيصر نه؛ براي منهاي خودمان شايد، براي اثبات آنچيزي كه قيصر در پي اثبات آن نبود، در روزنامه، وبلاگ، سايت، بروشور و مجله نوشتيم. نوشتيم كه كلي با او چاي خوردهايم، چه روزي از جلو خانهاش رد شدهايم، در دانشكده در كدام پله با او حرف زدهايم، در كدام جلسهي نقد كتابش بودهايم، نوشتيم قيصر چند سال با ما آشناست، چه سفرهايي با او بودهايم، كجاي سفر خنديده، كجا در خودش بوده، كجا گريه كرده، نوشتيم كي از دزفول آمده، كي كتاب اولش را چاپ كرده است، كي رفتهايم بيمارستان، كي رفتهايم خانهي شاعران.
تقيدخت ادامه داد: شايد سالها بنويسيم، نوشته در نوشته بنويسيم، در پي اثبات آنچيزي كه قيصر از آن گريزان بود. اگر نمينوشتيم، چگونه مردمي كه به اشتباه فكر ميكنيم قيصر را نميشناختند، با او آشنا ميشدند؟ بعد از رفتن او، آمديم با جنازهي او عكس يادگاري بگيريم. هركدام از ما گرفتار خويشايم؛ اما قيصر نبود. ما در خودباوري وهمآور خود داغ مكرر بردهايم، ما فراموش كردهايم كه نام همهي مردگان قيصر است، نه مرگش آسان است، نه زيستن او ميانمايه بود؛ ما مرگ قيصر را آسان گرفتيم.
اين شاعر همچنين با اشاره به اين سخن سقراط كه ميگويد، فضيلت دريافتكردني و حسكردني است كه تنها دريافت كردن و حس كردن آن مهم نيست؛ بلكه نگهداشتن آن مهم است، يكي از خصوصيات قيصر را نگهداشتن فضيلت دانست.
او ادامه داد: قيصر انساني مورد احترام بود و پارههاي حكمت را كه دريافته بود، بههم درپيوسته و با خود نگه داشته بود. همهي فضيلتها را دريافته و با خود حفظ كرده بود.
تقيدخت يكي ديگر از خصوصيات قيصر را روزمره نبودن او دانست و گفت: همهي ما نياز به مطرح شدن، معروف شدن، سخن گفتن در محافل و كتاب چاپ كردن داريم؛ اين روزمرگي چنان ما را گرفته كه همهي حوائج خود را به نيازهاي حياتي تبديل كردهايم. ما روزمرهايم؛ چراكه روزمرگي حد ايمني برايمان فراهم ميكند و مقاومت ميكنيم اگر كسي اين ايمني را از بين ببرد، اگر كسي در مرگش آدم متعالي نشان دهد، زندگي متعالي داشته است و قيصر اينگونه بود.
او در پايان متذكر شد: قيصر درخت ثمردهي بود؛ اما تا اوج ثمردهياش خيلي مانده بود و افسوس كه ما اين درخت ثمرده را از دست داديم.
در ادامه، سيداكبر ميرجعفري سخن گفت و يادآور شد: در كتب درسي ما، از تعدادي معاصران، شعر هست. شايد كسي كه بيشتر از همه از او شعر آمده باشد، قيصر باشد و شايد معلمان و دانشآموزان ما كمتر از هر شاعر ديگري با شعرهاي او مشكل دارند؛ به نوعي شعرهاي او تريبون عمومي دارد.
وي يادآور شد: امينپور ادعاي اين را كه تئوري جديدي براي شعر آورده است، نداشت. او خيلي به مباحث شعر نپرداخته است؛ اما مهمترين ويژگي شعر قيصر كه باعث شد مخاطب عام داشته باشد، اين بود كه تئوريها و تجربيات گذشته را به زبان امروز بيان كرد، كه اين بزرگي يك شاعر است.
سپس حميدرضا شكارسري دربارهي شعر قيصر امينپور عنوان كرد: نميتوان شعر معاصر ايران را بدون تأثير انقلاب اسلامي و دفاع مقدس تصور كرد؛ بنابراين نميتوان چهرههايي مانند قيصر را در ادبيات امروز فراموش كرد؛ زيرا او نه تنها از چهرههاي انقلاب و دفاع مقدس است؛ بلكه از شكلدهندگان آن است.
اين شاعر و منتقد ادبي با تقسيم دورهي شاعري قيصر به دو دورهي شعر او از انقلاب تا پايان جنگ و شعر او از انتهاي جنگ تا زمان مرگ، يادآور شد: ميان اين دو دوره به لحاظ زماني و كمي، آثاري كه او ارائه كرده، در مرحلهي دوم شاخصتر است؛ اما چرا وقتي از او نام برده ميشود، به نام شاعر دفاع مقدس و انقلاب از او ياد ميكنيم؟
وي در پاسخ به اين پرسش توضيح داد: دربارهي تأثير انقلاب در شعر، به عبارتي جرياني كه قيصر و شاعران انقلاب به وجود آوردند، بسيار صحبت شده است؛ مثلا انقلاب باعث ميشود قوالب كلاسيك تكرار شود؛ به هر دليلي، انقلاب باعث احياي اين قالبها ميشود؛ اما شاعر انقلاب چيز تازهاي در آن استشكاف ميكند. گره خوردن زبان نرم نزديك به زبان عروض، پيش از انقلاب بيسابقه بوده است و گفتمانهايي چون: من فردي به جاي من جمعي و توجه به شعر اجتماعي و سياسي، گفتمان صراحت را بر شعر انقلاب حاكم ميكند.
شكارسري با بيان اينكه گاهي شعر ابزار جذب مخاطب محسوب ميشود، متذكر شد: اينكه شاعر مسؤوليت اجتماعي خود را مهم ميداند، گاهي از مسؤوليتهاي ادبي فاصله ميگيرد و شعر ساده ميشود. اكثر تصاويري كه از شعر قيصر و شعر انقلاب وجود دارد، از المانهاي مذهبي و ديني ما بهرهمند است. يكي از مهمترين تأثيرات انقلاب در شعر، حاكم كردن اصول زيباييشناسي بر شعر ايراني است. چيزهايي مانند معناگرايي و حالت كاربردي داشتن شعر، در شعر زياد ميشود. حالا چرا قيصر را به عنوان شاعر انقلاب و دفاع مقدس ميخوانيم؟ زيرا او به عنوان يك چهرهي شاخص در گفتمانهايي كه بعد از انقلاب در شعر ما حاكم شده، نقش داشته است.
وي دورهي بعدي شاعري قيصر را فاصلهگيري از گفتمانهاي پيشين دانست و يادآور شد: فاصلهگيري از من جمعي و نزديك شدن به من فردي يكي از آن چيزهايي است كه قيصر به سرعت و شدت، بعد از پايان جنگ به آن ميرسد؛ شعر به شدت جزءنگر ميشود و به عناصري كه دور و بر شاعر وجود دارد، توجه ميشود. هرقدر به انتهاي عمر قيصر نزديك ميشويم، جزءنگري و توجه به من فردي در كار او پررنگتر ميشود.
شكارسري افزود: او در غزل، ظاهرا همان جريان صادق در شعر را كه وجود دارد، پي گرفته است. به نظرم، جريان غزلسرايي امينپور بعد از جنگ در كتاب «تنفس صبح» يك روند روبه رشد نيست و يك جريان تازه به لحاظ تركيبسازي و تصويرسازي ايجاد نميكند. او تا كتاب « آيينههاي ناگهان» روند رو به رشد ندارد.
اين شاعر همچنين گفت: اما چه اتفاقي ميافتد كه در سالهاي پس از جنگ ميگويند قيصر از ارزشهاي خود گذشته است؟ زيرا او نشاني آشكار از اين گرايشات در شعرش ندارد؛ شعر او شعري است كه پوشيدهتر به من شاعر نزديك شده است. در شعرهايش به درونگرايي و پنهان كردن آرمانها نزديك شده است.
او با اشاره به كتاب آخر قيصر امينپور - «دستور زبان عشق» - گفت: در اين كتاب در بعضي از شعرها قافيهها آزاردهنده است و اين يعني دلبستگي شاعر به اصول شعر كلاسيك تا پايان عمر وجود دارد و از آن فاصله نگرفته است. تا انتها به گفتمان صراحت معتقد بود. در شعر قيصر، عليرغم بيان مدرن ساختار و تفكر، همچنان تفكر سنتي و معنامدارانه وجود دارد؛ به اين دليل، مخاطب در برخورد با شعر او احساس خستگي نميكند.
شكارسري همچنين يادآور شد: گذشته از وزن و قافيه، فرمهاي پيچيدهاي در شعر او وجود ندارد؛ به اين دليل، شعرش به عنوان يك موهبت براي شعر فارسي است. امينپور در شعرش ميگويد شما در قالب نو ميتوانيد گفتمان نو داشته باشيد؛ به اين دليل، حلقهي محكمي بين شعر نو و مخاطب عام در شعر او قابل بررسي است.
اين منتقد با بيان اينكه به لحاظ شعري، نبايد از قيصر امينپور اسطوره بسازيم، افزود: او شعرهاي ضعيف و متوسط هم داشته است. بايد توجه كنيم در دو دورهي شعري خود با شعر روزگار خود چه ارتباطي برقرار كرده است. به نظرم، او به جريانهاي شعري دههي 70 نزديك شده؛ ولي آنها را نپسنديده و كنار گذاشته است.
انتهاي پيام