مهندسي فرهنگي/ مفاهيم علوم اجتماعي - ارزش شناسي/‌5 طبقه‌بندي ارزش‌ها

اشاره:
آن‌چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست سومين بخش از مقاله‌ي «ارزش شناسي» از مجموعه‌ي مقالات آشنايي با مفاهيم علوم اجتماعي، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌ پژوهان‌اجتماعي ‌ست كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران تدوين شده است.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به دنبال بررسي موضوع مهندسي فرهنگي و اهميت هدايت و راهبري ارزش‌ها در اين زمينه به بررسي اين مفهوم مي‌پردازد.
در بخش‌هاي پيشين به ارائه‌ي تعاريف مختلف از ارزش و  تمايز دو مفهوم ارزش و قضاوت ارزشي، تعريف ارزش از منظر روانشناختي  و فلاسفه و جامعه‌شناسان پرداخته شد، در اين بخش به بررسي طبقه‌بندي ارزش‌ها از منظر جامعه شناسان مي‌پردازيم. طبقه‌بندي ارزش‌ها كه بر مبنا و معيارهاي مختلفي صورت مي‌گيرد، شناخت آن‌ها را هموارتر و دقيق‌تر ساخته و راه را براي مطالعات بيشتر باز مي‌كند.

طبقه‌بندي ارزش‌ها

طبقه‌بندي ارزش بر مبناي جهت‌گيري:
بر اين مبنا، ارزش به دو دسته تقسيم مي‌شود:
1ـ مثبت
2ـ منفي
ارزش مثبت ارزشي است كه مطلوب دانسته مي‌شود و ارزش منفي ارزشي بد، نامطلوب و غير سودمند است.
هارولد تيتوس (1959) هنگام بحث درباره ميدان ارزش‌ها مي‌نويسد: «موضوع شناخت طبيعت ارزش‌ها يكي از مسائل مركزي و دائمي زندگي انساني بوده است، به طوري كه برخي از تفاوت‌هاي اساسي ميان نظرات فلاسفه در اين حوزه ديده شده است. تمامي مردان و زنان داراي مفاهيمي از ارزش‌ها هستند. زندگي، ما را در گزينش و رتبه‌بندي‌ها به صورت بهتر و بدتر شكل مي‌دهد. طيف‌هايي كه درست و غلط، زشت و زيبا و ... را مشخص مي‌كند.» (محسنيان راد، 1375).
فردريك مك دانلد نيز در تاييد هر دو جهت ارزش مي‌نويسد: «ارزش‌ها در لغاتي از قبيل خوب و بد منعكس مي‌شوند. مثلا يك كودك ممكن است بگويد كه فكر مي‌كند دزدي كردن كار غلطي است، اين نشان دهنده وابستگي او به ارزش است.» دكتر طبيبي (نويسنده كتاب مبادي و اصول جامعه‌شناسي) در همين رابطه مي‌نويسد: «آن دسته از مظاهر مادي زندگي كه اغلب افراد جامعه در جهت به‌دست آوردن و تملك آن هستند در رديف اشيايي قرار مي‌گيرد كه براي افراد همان جامعه به خصوص داراي ارزش خوب و مطبوع است و به عكس جنبه‌هايي از رسوم و عقايد و نحوه معاشرت و شيوه رفتار كه متابعت از آن‌ها از نظر اكثريت مردم يك اجتماع غيرمجاز شناخته شده و به شخصيت اجتماعي فرد لطمه مي‌زند، در زمره عقايد و عادات و رفتارهاي ناپسند و داراي ارزش اجتماعي نامطلوب است. (محسنيان راد، 1375).

طبقه‌بندي ارزش بر مبناي تاثيرگذاري بر ماهيت و شكل ساخت اجتماعي جوامع:
مايرس مك دوگال‌ و هارولد لاسول ارزش‌ها را به هشت طبقه تقسيم مي‌كنند. اين تقسيم بندي به ترتيب درجه اهميت آن‌ها نيست و سعي شده است تا ارزش‌هايي كه مورد شناخت و توجه اكثريت جامعه است برشمرده شود.
1ـ قدرت (Power)
2ـ روشنفكري (Enlightment) يا دانش (Knowledge)
3ـ ثروت و توانگري (Wealth)
4ـ احترام (Respect)
5ـ سلامت (Well – being)
6ـ مهارت (Skill)
7ـ محبت (Affection)
8ـ تقوي (Rectitude)
(صانعي، 1347)

افراد در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف به نسبت‌هاي گوناگون در جست‌و‌جوي برخي ارزش‌ها و يا كليه آن‌ها هستند. مسلم است كه هيچ فرد سالم و معمولي نمي‌تواند كليه مساعي خود را در تامين ارزش واحدي به كار اندازد. براي مثال اگر شخصي تنها در جست‌و‌جوي ارزش "قدرت" باشد و درصدد كسب ارزش‌هاي ديگر از قبيل "دانش" و "مهارت" كه حتي براي تامين و دوام ارزش قدرت ضروري هستند، برنيايد به تدريج توانايي خود را براي تحصيل ارزش قدرت نيز از دست خواهد داد.
به طور كلي هر قدر فرهنگي غني‌تر و پيشرفته‌تر باشد و هر قدر حكومت‌ها به معني واقعي دموكراسي‌ نزديك‌تر شده باشند، تعداد زيادي از مردم از تعداد بيشتري از ارزش‌ها و در سطح وسيع‌تري برخوردار خواهند بود.

ارزش‌هاي غايي و ارزش‌هاي پايه:
در يك تقسيم‌بندي ديگر ارزش‌ها را به دو دسته ارزش‌هاي غايي و ارزش‌هاي پايه تقسيم مي‌كنند. در شرايط مختلف ممكن است هر يك از ارزش‌ها به عنوان هدف و غايت مطلوب انسان باشد و يا به عنوان وسيله براي تحصيل ارزش‌هاي ديگر مورد استفاده قرار گيرد. "ميلتون روكيج" ارزش‌ها را به دو دسته تقسيم مي‌كند:
1ـ ارزش‌هاي غايي (Terminal values)
2ـ ارزش‌هاي ابزاري (پايه) (Instrumental values)
(David Dressler، 1969)

ارزش‌هايي كه به شيوه رفتار مربوط مي‌شوند را ارزش‌هاي ابزاري مي‌نامند. مانند شرافت‌مندي، عشق‌ ورزيدن، مسئوليت‌پذيري، شجاعت.
ارزش‌هايي كه به يك هستي يا وجود غايي مربوط مي‌شود، ارزش‌هاي غائي ناميده‌اند. مانند آزادي، برابري، صلح جهاني، آرامش دروني. اين ارزش‌ها دو نوع هستند:
الف- ارزش‌هاي غايي فردي‌ يعني ارزش‌هايي كه كانون فردي دارند، مانند رستگاري، آرامش دروني
ب- ارزش‌هاي غايي اجتماعي يعني ارزش‌هايي كه كانون اجتماعي دارند، مانند صلح جهاني و رابطه واقعا دوستانه با مردم

ارزش‌هاي ابزاري نيز بعضي كانون اخلاقي دارند به طوري كه عمل نكردن براساس شيوه‌هاي ارزش ممكن است با احساس عذاب وجدان و خطاكار بودن توام باشد و بعضي ديگر در ارتباط با شايستگي يا خودشكوفايي هستند.
ارزش‌هاي ابزاري كه ماهيتي اخلاقي دارند، داراي كانون ارتباط ميان افراد است و دربردارنده رفتار شرافت‌مندانه و متعهدانه نسبت به ديگران. از طرف ديگر ارزش‌هاي ابزاري كه به صلاحيت و شايستگي مربوط مي‌شوند داراي كانون فردي‌اند و شامل رفتار منطقي هوش‌مندانه مي‌گردند. (,David Dressler 1969)

همان‌طور كه توضيح آن رفت، در شرايط مختلف ممكن است هر يك از ارزش‌ها به عنوان هدف و غايت مطلوب انسان باشد و يا به عنوان وسيله براي تحصيل ارزش‌هاي ديگر مورد استفاده قرار گيرد. براي روشن شدن اين بحث مثال‌هايي مي‌آوريم.

به عنوان مثال از ارزش "قدرت" مي‌توان براي كسب قدرت بيشتر استفاده كرد و يا آن را به عنوان وسيله براي كسب ارزش‌هاي ديگر به كار برد.هنگامي‌كه يك وزير از قدرت خود براي كسب نظر و اعتماد توده مردم و حزب سياسي خود استفاده مي‌كند تا مدت بيشتري در سمت خويش باقي بماند و يا مسئوليت‌هاي سياسي جديدي را به دست بگيرد، ارزش قدرت را براي تحصيل بيشتر همين ارزش به كار مي‌بندد. در عين حال يك وزير ممكن است از قدرت خود به منظور تامين مزايا و امتيازات براي يك شركت تجاري كه در منافع آن سهيم است، استفاده كند. در اين صورت ارزش قدرت وسيله و پايه‌اي براي تحصيل ارزش ثروت است. ممكن است وزير علاقه زيادي به ايراد نطق و خطابه در مجالس و جلسات مختلف داشته باشد و از مقام و قدرت خود به عنوان وسيله و پايه براي بهبودي و افزايش مهارت خود در سخنراني استفاده نمايد. ممكن است ادامه شغل وزارت يا مقام ديگري در دستگاه قدرت‌ها،‌ براي شخص بخصوصي تاثير درماني داشته باشد. بدين معنا كه ممكن است كناره‌گيري از سياست و ساير منابع قدرت او را گرفتار حالت بي‌حاصلي و تزلزل رواني سازد و ارزش قدرت، وسيله براي تحصيل ارزش سلامت باشد. قدرت وسيله كسب دانش و اطلاعات نيز هست، زيرا يك وزير به منابع و اخباري دسترسي دارد كه در اختيار افراد عادي نيست. حيات سياسي موفقيت‌آميز مخصوصا اگر با پيروزي‌ها و خدمات موثر اجتماعي توام باشد، ممكن است وسيله تحصيل ارزش احترام و محبت براي صاحب قدرت باشد. باز ممكن است وزير دست به كار اصلاحات بزند و بكوشد تا نادرستي و انحرافات ديگر را از سازمان كار خود ريشه‌كن سازد، كه در اين صورت ارزش قدرت وسيله‌اي براي تحصيل ارزش تقوي و شهرت خوب براي او مي‌گردد. (صانعي، 1347)

ارزش "ثروت" نيز ممكن است خود جنبه غايي داشته باشد و يا وسيله‌اي براي تامين ساير ارزش‌ها باشد. در ميان همه ما اين اصطلاح وجود دارد كه پول حلال مشكلات است و مطمئنا اين ضرب المثل تنها در جامعه ما مصداق ندارد. ثروت گاهي اوقات به صورت سرمايه‌گذاري و بهره‌برداري باعث ازدياد بيشتر همين ارزش مي‌گردد. در عين حال ممكن است وسيله‌اي براي سرمايه‌گذاري در سياست گردد و صاحب اين ارزش را به ارزش قدرت برساند. شخصي كه صاحب ثروت است مي‌تواند مهارت‌هاي گوناگون را فراگيرد و با انجام امور عام‌المنفعه و حتي تبليغات بي‌پايه بر احترام خود بيفزايد. از پول مي‌توان براي پذيرايي دوستان استفاده كرد و بدين ترتيب ارزش محبت را افزايش داد. از طرف ديگر شخص با ثروت ممكن است در امور خيريه و فعاليت‌هاي مذهبي شركت كند و بدين ترتيب متقي و معتقد به اصول دين و صاحب صفات پسنديده اخلاقي به شمار آيد. بالاخره پول مي‌تواند بسياري از درهاي بسته را بگشايد و وسيله كسب ارزش دانش گردد.

ارزش "سلامت" نه تنها وسيله‌اي براي دوام سلامت است، بلكه به منظور تحصيل ساير ارزش‌ها نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. تندرستي كه سبب شادابي و برخوردهاي بهتر با مردم است از عواملي است كه انسان را در كسب ارزش قدرت و ثروت ياري مي‌كند. براي آموختن مهارت‌ها نيز مسلما سلامت جسماني و رواني ضروري است. تحصيل ارزش دانش وابسته به آن است كه انسان به حد كافي هوش و ذكاوت داشته باشد و از لحاظ جسماني و رواني براي اندوختن اطلاعات و تجربيات مستعد و آماده باشد. يك اندام مناسب معمولا سبب جلب احترام و محبت مي‌شود و چون از ضروريات زندگي خوب و پر خير و بركت نيز هست، وسيله تحصيل ارزش تقوي مي‌گردد.

ارزش "مهارت" در اثر تمرين افزايش مي‌يابد و در حقيقت با آموختن و اعمال مهارت‌هاي مخصوص مي‌توان تامين كليه ارزش‌ها را تسهيل كرد. براي نمونه مهارت در نطق و بيان موثر كه سبب متقاعد كردن سايرين گردد مي‌تواند در سياست و كسب ارزش قدرت موثر باشد و همين‌طور موقعيت انسان را در مذاكرات و معاملات تجارتي به منظور تحصيل ارزش ثروت تقويت كند.
ارزش مهارت در ورزش‌ها و فعاليت‌هاي تفريحي سبب كسب ارزش سلامت و همين‌طور احترام و محبت مي‌شود. ارزش دانش در اثر كسب مهارت‌هايي از قبيل تسلط بر زبان ملي و خارجي، آموختن فن مذاكره و مصاحبه و قواعد و اصول منطق و غيره تقويت مي‌گردد و بعضي از مهارت‌ها در امور مذهبي، مثلا مهارت در قرائت كتب ديني يا گفتن اذان يا خواندن سرودهاي مذهبي و انجام مراسم خاص در مسجد و كليسا سبب تحصيل ارزش تقوي مي‌گردد.

ارزش "دانش" كه راه را براي آموختن معلومات بيشتر باز مي‌كند و سبب افزايش دامنه و حوزه دانش مي‌گردد، در عين حال ممكن است به منظور تامين ساير ارزش‌ها مورد استفاده قرار گيرد. دانش نسبت به مسائل و امور سياسي و اجتماعي و تاريخي، تحصيل ارزش قدرت را تسهيل مي‌كند. همين‌طور اطلاع و آگاهي از مسائل اقتصادي و آينده اجتماعي و سياسي يك كشور مي‌تواند موفقيت و پيروزي را در فعاليت‌هاي مالي به عبارتي ارزش ثروت را تضمين كند، به علاوه سبب تعادل و توازن رواني و جسماني يعني تامين ارزش سلامت گردد.
از طرف ديگر براي كسب مهارت در كارها و حرف مختلف قبلا اندازه‌اي از دانش مقدماتي لازم است تا از آن طريق بتوان به مراكز آموزش مهارت‌ها دست يافت. در غالب فرهنگ‌ها، مخصوصا فرهنگ‌هاي قديمي‌تر مانند ايران، دانش بهترين وسيله كسب احترام واقعي و محبت سايرين است. در عين حال روشن است كه گاهي اوقات ارزش تقوي در اثر تسلط شخص بر دانش‌هاي مخصوص مثلا تاريخ وقايع و امور مذهبي تقويت مي‌شود.

تجربه روزمره هر يك از ما نشان مي‌دهد كه محبت كردن با محبت ديدن ملازمه دارد، يعني ارزش "محبت" سبب توسعه ميزان و حوزه آن مي‌گردد. در ضمن تاريخ نشان مي‌دهد كه بسياري از مقامات و سمت‌هاي سياسي كه مظهر ارزش قدرت هستند به واسطه ارزش محبت (دوستي) تقسيم و توزيع شده است. محبت وسيله تحصيل ارزش ثروت نيز هست. مثال كارمندي كه با دختر رييس شركت ازدواج مي‌كند در كليه فرهنگ‌ها مصداق دارد. ضمنا مي‌دانيم كه در تعليم و تربيت، صبر و حوصله‌اي كه معلم و شاگرد براي آموختن و فراگرفتن به خرج مي‌دهند از لوازم كسب دانش است و اين امر وقتي ممكن است كه ميان استاد و شاگرد محبت و علاقه‌اي برقرار شده باشد.
علم پزشكي و روانشناسي جديد به خوبي ثابت كرده‌اند كه پيدايش شخصيت سالم بستگي كامل به آن دارد كه شخص در زندگي خانوادگي، مخصوصا در سال‌هاي اوليه حيات خود به ميزان كافي عشق و محبت دريافت كرده باشد. با دوستي و رفاقت معمولا مي‌توان درهاي بسته اطلاعات و اسرار را باز كرد و به ارزش دانش رسيد. از طرف ديگر قدرت و استعداد در محبت كردن و محبت ديدن وسيله كسب ارزش احترام مي‌شود و عشق به تبعيت از فرامين و دستورات مذهبي و مقدسات ديني مردم، وسيله تامين ارزش احترام مي‌گردد.

ارزش "احترام" يكي ديگر از ارزش‌هاي مورد پسند جامعه است كه خود مي‌تواند سبب تحصيل احترام بيشتر شود. در عين حال ارزش احترام دسترسي به ساير ارزش‌ها را تسهيل مي‌كند. در بسياري از جوامع بستگي به يك خانواده محترم راه را براي رسيدن به ارزش قدرت و موفقيت در سياست باز مي‌كند. توليد كنندگان و بازرگانان نيز براي اين ارزش اهميت خاص قائلند و مي‌كوشند تا افراد محترم را در اداره امور شركت خود دخالت دهند و بدين طريق علاقه و اعتماد مردم را نسبت به فعاليت خويش جذب كنند. شهرت خوب سبب مي‌شود كه انسان بتواند از بهترين وسايل درماني استفاده كند و يا به مراكز آموزشي مهارت دست يابد.
معمولا اسرار و اطلاعات بسيار مهم تنها در دسترس افرادي كه از احترام كافي برخوردار هستند، قرار مي‌گيرد. ارزش محبت نيز در ميان طبقات اجتماعي و بر حسب درجه احترام آن‌ها رد و بدل مي‌شود و معمولا ازدواج ميان خانواده‌هايي كه داراي احترام و آبروي اجتماعي مشابه هستند، صورت مي‌گيرد. ارزش احترام ذاتا به ارزش تقوي وابسته است و در يك جامعه مذهبي مثل كشور خود ما افرادي مي‌توانند صاحب ارزش احترام شوند كه اعتقادات مذهبي مردم را محترم شمارند. به هر تقدير افراد محترم شهرت دينداري و تقوي نيز پيدا مي‌كنند.

ارزش "تقوي" هم سبب تحصيل تقواي بيشتر مي‌شود و هم وسيله‌اي براي تحصيل ساير ارزش‌ها مي‌گردد. در سياست، گاه شهرت و اعتبار مذهبي يك شخص از عوامل بسيار مفيد و ارزنده است. مخصوصا زماني‌كه دوران اصلاحات فرا مي‌رسد، افرادي كه به داشتن تقوي معروف شده‌اند بيشتر مورد عنايت و استفاده قرار مي‌گيرند. همانند ارزش احترام، تقوي نيز براي شركت‌هاي تجاري سرمايه پرارزشي است و بدين‌وسيله مي‌كوشند تا نظر و علاقه‌ي مصرف كنندگان را جلب كنند. در بعضي از حرفه‌ها مانند پزشكي يا حقوق، يكي از مقدمات ضروري براي تحصيل و آموزش، ملاحظات اخلاقي است. به همين جهت پزشكان، قضات، وكلاء دادگستري قبل از شروع به كار مكلف به اداي سوگند مخصوص هستند. حتي سلامت جسماني و مسلما سلامت رواني اشخاص به ارزش تقوي بستگي دارد. براي نمونه امروزه براي پزشكان و روان‌پزشكان روشن است كه وجود احساس گناه، ناخودآگاه در افراد (كه دليل فقدان ارزش تقوي از لحاظ رواني است) سبب بروز ناراحتي‌هاي گوناگون مي‌گردد و سلامت آنان را به خطر مي‌اندازد.
دارا بودن ارزش تقوي نيز مانند ارزش احترام سبب مي‌شود كه انسان بتواند به قسمتي از اطلاعات و دانش‌هاي به خصوصي كه با امنيت ملي ملازمه دارد دست يابد. بالاخره شكي نيست كه يك منش باتقوي سبب كسب احترام و محبت سايرين مي‌شود.

ادامه دارد...

تدوين: مختار نائيجي
دانشجوي كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه تربيت مدرس تهران
خبرنگار علوم اجتماعي سرويس مسائل راهبردي ايران

  • سه‌شنبه/ ۲۶ شهریور ۱۳۸۷ / ۱۶:۴۱
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8706-14920
  • خبرنگار : 71128