سختترين لحظه براي يك شاگرد زماني است كه بهترين استاد خود را در مقابل چشمانش از دست بدهد و اين اتفاقي است كه يكسال پيش زماني رخ داد كه شاگردان دكتر باقر آيتاللهزاده شيرازي ـ بنيانگذار مرمت نوين در ايران ـ در مراسم بزرگداشت او شركت كرده بودند.
رضا شيرازيان يکي از دانشجويان دورههاي کارشناسي ارشد دکتر شيرازي در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي استاد خود بيان كرد: او در زمينهي تدريس بيش از آنکه به جنبههاي آکادميک تدريس توجه نشان دهد، تلاش داشت تا در مسير تدريس، دانشجويان را به موضوع ميراث فرهنگي و مسايل پيرامون آن علاقهمند كند.
وي ادامه داد: حضور ذهن استاد باورنکردني بود و بارها پيش ميآمد كه کتاب يا مقالهاي را که چند هفته پيش دانشجويي دربارهي آن از دکتر پرسشي كرده بود، از منزل ميآورد و اين درحالي بود که خود آن شخص تقريبا موضوع را فراموش کرده بود و اين اقدام دکتر او را شگفتزده ميکرد.
به گفتهي او، اينگونه اعمال يعني اهميت دادن به اشخاص و موضوعها، حس احترام فوقالعادهاي را در ميان دانشجويان نسبت به او برميانگيخت. او تنها معلمي بود که پروژهها و پاياننامهها را به دقت ميخواند و حتا گاهي غلطهاي املايي و ويرايشي آنها را نيز ميگرفت.
اين كارشناس ارشد مرمت آثار تاريخي اظهار داشت: دكتر شيرازي اشتهاي عجيبي به خواندن و نوشتن داشت و دائما درحال کار روي ايدهها و انديشههايش بود. محور بسياري از بحثهاي او حول و حوش موضوعي بود که خود آنرا انديشه توليد ميناميد.
شيرازيان ادامه داد: استاد تلاش داشت، در کنار دروسي که ارايه ميكرد، انديشهي توليد را در باور دانشجويان بگنجاند. نگاه او به توليد در تمام عرصههاي ملي، بخصوص در حيطهي ميراث فرهنگي يادگاري بهيادماندني براي شاگردانش است. لذتي که او از به ثمر رسيدن پروژهها، انتشار مقالات و توليد کتاب اعم از ترجمه و تأليف، بخصوص توليد مقالات کنگرهي معماري و شهرسازي ايران (موسوم به کنگرهي ارگ بم) ميبرد، باورنكردني بود.
وي با اشاره به مراسم بزرگداشت دكتر شيرازي و صحبتهايي كه او در آن مراسم كرد، گفت: مرحوم شيرازي از تلاش خود توضيحهاي جامعي را در لحظههاي پايان زندگي خود داد. زماني كه دوستان هوش، استعداد و توجه الهي به او را عامل موفقيتهايش دانستند، او دستيابي به موفقيتهايش را فقط در سايهي كار و تلاش كردن عنوان کرد. او گفت كه نسل ما، نسل كمتوقعي بوده و مانند ژاپنيها بسيار كار كرده تا توانسته است، موفقيتهايي را بهدست آورد. دكتر شيرازي کار کردن و سالم کار کردن را مهمترين عوامل ميدانست.
به گفتهي شيرازيان، يک ويژگي بارز او حس ميهندوستي و ميهنپرستي بود. ميهن براي او تمام سرزمينهايي را که در حوزهي نفوذ فرهنگ و تمدن ايراني قرار ميگرفتند، شامل ميشد.
وي بيان كرد: از ديگر وجوه بعيد شخصيت استاد، باور به ارادهي فردي در به انجام رساندن کارهاي دور از ذهن بود. بهطوري که گاهي سبب تعجب و خندهي اطرافيان ميشد. هروقت شخصي يا دانشجويي از مشکلي بزرگ صحبت ميكرد، دکتر همان لحظه او را مأمور ميکرد که آنرا حل كند و اين براي شخص غيرقابل باور بود و پيش خود فکر ميکرد، با کدام امکانات؟
او اظهار كرد: سالها طول کشيد تا معناي حرفهاي مرحوم شيرازي را در اينباره دريابم و آن باوري بود که دکتر به تواناييهاي فردي داشت و تلاش ميكرد، انديشهي خدمت، اعتماد به نفس، تعهد و وظيفهشناسي را به اطرافيان و بخصوص دانشجويان القا كند.
اين كارشناس ارشد مرمت آثار تاريخي ادامه داد: دكتر شيرازي که خود از بنيانگذاران سازمان ميراث فرهنگي کشور بود، اعتقاد داشت كه ادغام معاونت گردشگري وزارت ارشاد با سازمان ميراث فرهنگي کشور كار صحيحي نيست، هرچند اين دو حوزه با هم مشتركاتي در حيطهي گردشگري فرهنگي داشته باشند. به نظر او، ماهيت اتفاقي كه در اين دو مقوله ميافتاد تا حد زيادي در تضاد با هم است.
شيرازيان تأكيد كرد: دكتر شيرازي هميشه نگران ارتقاي سطح سياسي سازمان ميراث فرهنگي بود و اعتقاد داشت كه سازمان بايد وجه كارشناسي خود را حفظ كند. به عقيدهي دکتر شيرازي، اگر سازمان ميراث فرهنگي ميخواهد با سازمان ديگري تركيب يا تجميع شود، آن سازمان بايد سازمان محيط زيست باشد، چون مشابهتهاي زيادي از لحاظ نوع نگاه به حفاظت در اين دو سازمان وجود دارند و اين ناشي از وجوه مشترک بسيار و نزديکي ميراث طبيعي و ميراث فرهنگي با يکديگر است.
وي اضافه كرد: اكنون ميبينيم كه بعد از گذشت حدود پنج سال، هر دو اين اتفاقها به ضرر ميراث فرهنگي ايران تمام شدهاند و مديريت سياسي براي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري سبب شده است تا نوع نگاه به اين سازمان بيشتر از اينكه يك نگاه كارشناسي باشد، سياسي و جناحي شود. شاهد بوديم که پس از ادغام سازمان بلافاصله دو مدير با فاصلههاي کوتاهي بر سر کار آمدند و اين تغييرات تا لايههاي پايين سازمان نيز گسترش يافت و نوع جديد نگاه مديران سياسي سبب حضور غيركارشناسان و دخالت آنها در عرصهي حفاظت شد كه اثرهاي سوء آن اكنون کاملا مشخص و ملموس است.
انتهاي پيام