يك راهنماي كوهستان و طبيعت گفت: تورهاي طبيعت در سالهاي اخير مناطق طبيعي را مديريت ميكنند، يعني هر جايي كه تجمع گردشگرنماها و زبالهها بيشتر باشد، مسؤولان به ايجاد امكانات در آن منطقه فكر ميكنند. اين موضوع موجب شده است تا سرعت تخريب مناطق از ساختوسازها بيشتر باشد.
عباس خوشخو در گفتوگو با خبرنگار بخش گردشگري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اينكه متأسفانه طرح مديريتي براي جاذبههاي طبيعي كشور نداريم، اظهار داشت: هنوز براي تورهاي طبيعت، نظام جامع مديريتي اعمال نميشود و حتا استانداردي براي بهرهوري و استفاده از جاذبهها نداريم و بيشتر جاذبهها در محيطهاي طبيعي فاقد حريم مشخصي هستند.
به اعتقاد او، وقتي مناطق طبيعي حريم داشته باشند به ويژگيهاي حرمت جاذبه ميتوان رسيد كه در رفتار انساني نشان داده ميشود؛ اما اكنون مشاهده ميشود كه برخي گردشگران حرمت جاذبهها را زير پا ميگذارند.
اين راهنماي كوهستان و طبيعت ادامه داد: بيشتر جاذبههاي ما در كنار رودخانهها، دريا و سواحل توسط گردشگرنماها تخريب ميشوند. ما در طبيعت بيشتر شاهد حضور گردشگرنماها هستيم كه تاكنون چگونگي برخورد با جاذبه را آموزش نديدهاند و طبيعت را فضايي براي تخليهي تمام ناهنجاريهاي محيط شهري ميدانند.
وي با بيان اينكه اصول آموزش دربارهي برخورد با طبيعت براي سنين كمتر تدوين نشده است، گفت: نظام مديريتي جوامع و مناطق طبيعي، جدا از ابعاد جاذبه كه بهرهوري آنرا شامل ميشود، به آموزش جامعه نيز توجه دارد، اين آموزش جامعهي محلي، مهمان يا گردشگري را كه به هر دليلي ميخواهد از طبيعت استفاده كند، شامل ميشود؛ اما رئوس آن تاكنون تدوين نشده است.
به گفتهي او، اساس كار براي حفاظت و بهرهوري از طبيعت در آموزش مردم است، كاري كه هزينهي زيادي صرف ميكند. اين آموزشها بايد از سنين پيش از دبستان براي افرادي كه در آينده امور اين كشور را بهدست ميگيرند، آغاز شوند.
خوشخو بيان كرد: زيرساختها در طبيعت هنوز آماده نشدهاند؛ گاهي اين زيرساختها ايجاد ميشوند، ولي چون فرهنگ استفاده از آن رشد نكرده است، هزينهي نگهداري آن بيشتر ميشود.
او در ادامه تورهاي طبيعت را به سه دسته تقسيم كرد و گفت: گروه نخست، تورهايي هستند كه با رويكرد آموزش اركان طبيعت و اكوتوريسم و براساس توسعهي پايدار به مناطق طبيعي سفر ميكنند. گروه دوم تورهايياند كه ازسوي تورگردانها و مؤسسههايي كه كار آموزشي نميكنند و در قالب اين تورها مناطق طبيعي را معرفي ميكنند، برگزار ميشوند و يكي از عوامل تخريب مناطق طبيعي محسوب ميشوند. اكنون اين كار به مسابقهاي ميان مؤسسههاي طبيعتگردي و گردشگري تبديل شده است.
وي ادامه داد: متأسفانه تعداد تورهاي طبيعت كه با عنوان «نخستينبار» معرفي ميشوند، افزايش يافته است. درحاليكه طبق دستور 21 كنفرانس ريو در سال 1992ميلادي، اين مناطق اكوسيستم شكنندهاي دارند و هنوز آموزش رفتاري براي برخورد با آنها تنظيم نشده است. متأسفانه تورگردانها به اين موضوع توجه ندارند، چون مناطق را بيرويه معرفي ميكنند.
اين راهنماي كوهستان اظهار كرد: بسياري چراي بيرويهي دام در طبيعت و حتا كوهنوردان را عامل تخريب طبيعت ميدانند. درحاليكه طبيعتگردان با آموزش پايهي كوهنوردي به اين كار وارد ميشوند و اين مناطق را فضاي ورزشي خود ميدانند و در اردوهاي خود ياد ميگيرند كه با اين مناطق چگونه برخورد كنند تا كمترين آسيب به آنها وارد شود.
او گروه سوم گردشگران را افرادي دانست كه فقط با رويكرد تجاري اين كار را انجام ميدهند و اصلا براي آنها مهم نيست، اين منطقه طبيعي يا پارك شهري است و آلودگيها را به اكوسيستم شكنندهي آن وارد ميكنند و با نگاه خودخواهانه در طبيعت وارد ميشوند تا به خود چيزي اضافه كنند نه اينكه تورها يا طبيعت، پايدار و ماندگار شوند.
اين مدرس فدراسيون كوهنوردي با اشاره به وضعيت مناطق حفاظتشده در ايران، گفت: خوشبختانه بسياري از مناطق طبيعي جذاب تحت حفاظت سازمان حفاظت از محيط زيست قرار دارند كه شايد اين مناطق را بكر بدانند؛ اما اكنون اين مناطق طبيعي ديگر بكر نيستند، چون با پيشروي جوامع شهري و ساختوسازهايي كه چگونگي صدور مجوز آنها مشخص نيست، عرصه براي حيات وحش تنگتر شده است.
وي با تأكيد بر اينكه براي استفاده از طبيعت ايران به ملاحظاتي نياز است كه بهصورت ضوابط در تورها بايد اجرا شوند، اظهار داشت: براساس اطلاعاتي كه از مناطق حفاظتشده وجود دارند، اكنون 19 پارك ملي، 16 اثر ملي طبيعي، 32 پناهگاه و 88 منطقهي حفاظتشده در كشور قرار دارند كه بسياري از آنها داراي اكوسيستم شكنندهاي هستند. براي تدوين استاندارد بايد توان اين مناطق شناسايي و ظرفيت آنها ارزيابي شود، چون تا انتظارات خود را از اين مناطق ندانيم، استانداردي را نميتوان طراحي كرد.
به گفتهي او، درحال حاضر فقط توان اكولوژيك كمتر از 20 منطقهي حفاظتشده مشخص شده است و كارشناسان محيط زيست بايد ظرفيت اين مناطق را تعيين كنند؛ براي نمونه، تنگهي ساواشي كه ده پانزده سال پيش اثري از حضور انسان در آن ديده نميشود و ردپاي تاريخ در آن يافت ميشد، اكنون تنها چيزي كه از اين تنگه بهدليل نبود مطالعه و ارزيابي نكردن ظرفيت منطقه ديده ميشود، بازديدكنندگان بيش از ظرفيت تنگه است، بهطوري كه پوشش گياهي اين منطقه فرصت بازيابي پيدا نميكند.
خوشخو بيان كرد: اكنون در ايران، طبيعت و جاذبهها را به گردشگرنماهاي آموزشنديده سپردهايم؛ در نتيجه، طرحهاي ما بايد بهدنبال اين گردشگران بروند و ببينند كه گردشگر كدام منطقه را انتخاب ميكند و زباله ميريزد تا براي درمان اين درد هزينه شود. اين درحالي است كه هميشه هزينههاي پيشگيري كمتر ميشوند.
اين فعال اكوتوريسم افزود: مطالعات جانبي بهصورت راهبردي و عملياتي كه توان مناطق را مشخص كند، نداريم. بنابراين برگزاركنندگان تورهاي طبيعت نميدانند براي يك تور چند نفر را بايد بپذيرند. در اين شرايط، ممكن است كه تعداد زيادي از گردشگران از مبادي مختلف و بيش از ظرفيت به منطقهي حفاظتشدهاي مانند پارك ملي كوير در يك روز وارد شوند يا تنگهي ساواشي كه تبعات اجتماعي آن متوجهي روستاي اطراف آن ميشود. مسؤولان محلي نيز در اين شرايط امكان دارد از روي خيرخواهي تصميمهايي را بگيرند كه مناطق طبيعي را تخريب كند.
وي اظهار كرد: «ريجاب» در استان كرمانشاه يكي از مناطق بكر روستايي است كه منابع آبي زيبايي دارد و مردم نيز از اين جاذبههاي آبي استفاده ميكنند؛ اما در عين حال، مجوز پرورش ماهي در اين منطقه داده شده، اين درحالي است كه بخش گردشگري براي رفاه بازديدكنندگان در اين منطقه، فضاهايي را ايجاد كرده و ازسويي مسؤولان ديگر مجوز پرورش ماهي صادر ميكنند كه اين اقدام، آب آلودهاي را در منطقه جاري كرده است. در دو طرف تنگه نيز از ارتفاع 15 متري سكوهاي شيرجهي تاريخي وجود دارند كه مسؤولان استاني براي جلوگيري از بروز خطر، اطراف اين سكوها را سنگچين كردهاند. در صورتي كه با مطالعه، اين جاذبهي تاريخي ميتوانست هويت پيدا كند و گردشگراني كه به اين منطقه ميآيند، از اين هويت دوهزار ساله غافل نمانند.
به اعتقاد اين راهنماي كوهستان و طبيعت، مسألهي آموزش در طبيعتگردي فراتر از وظيفهي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري است و سازمانهاي ديگر نيز بايد دخيل شوند. نبود تمركز موجب شده است كه بازدهي در اين بخش ديرتر حاصل شود؛ اما اگر در آموزش و ساماندهي گردشگري طبيعت تمركز ايجاد شود، در اين بخش شاهد شكوفايي خواهيم بود.
خوشخو با تأكيد بر لزوم تشكيل كنفدراسيوني به نام out door activities در ايران براساس تفاهمنامهاي كه سازمانهاي تربيت بدني، ميراث فرهنگي و گردشگري و كميتهي ملي طبيعتگردي امضا كردهاند، بيان كرد: فدراسيونهاي سازمان تربيت بدني نيروهاي تجربي را آموزش ميدهند و تشكيل اين كنفدراسيون ضرورت دارد. اين اتفاق در كشورهاي ديگر مانند نپال رخ داده است، چون تمام فدراسيونهاي ورزشي بهنوعي با طبيعت و جاذبههاي بكر در ارتباطاند.
به گفتهي او، وقتي شاخص سلامت پايين باشد، مسؤولان و طراحان گردشگري به اين نتيجه ميرسند كه راه دسترسي گردشگران را به مناطق طبيعي آسانتر و راههاي ماشيني در دل طبيعت ايجاد كنند. درحاليكه اين اتفاق در هيچ كشور توسعهيافتهيي رخ نداده است. آنها تلاش كردهاند، مناطق طبيعي را بهصورت بكر حفظ كند؛ ولي ما در ايران بهجاي ارتقاي سطح توانمندي گردشگري، راه دسترسي به جاذبههايي را مانند غارها سهل ميكنيم.
خوشخو براي نمونه به غار «كتلهخور» زنجان اشاره كرد و افزود: اين غار در ابتدا دهليز بود كه بازديدكنندگان بايد بهصورت سينهخيز در آن حركت ميكردند؛ اما اكنون براي حضور بيشتر گردشگران راههاي ورودي غار چنان تغيير كردهاند كه يك ماشين نيسان بهراحتي داخل غار ميشود، چون ما گردشگر را تنبل ديدهايم. «چال» يا غار «نخجير» نيز اكنون داراي پيادهرو است و ديگر با تونل كندوان تفاوتي ندارد.
وي اظهار كرد: در كشورهاي ديگر راهنماي خاص جاذبههايي چون غار، كوه و ديگر مناطق طبيعي تربيت شدهاند و تجهيزات غارنوردي با توجه به ظرفيت غار در اختيار بازديدكنندگان قرار ميگيرند و تورهاي خاص اين مناطق راهاندازي ميشوند؛ اما در ايران براي اينكه بهسادگي به ارقام بيشتري از بازديدكنندگان دست يابيم و ظرفيت بازديد را افزايش دهيم، ممكن است كه جاذبه را تخريب كنيم؛ چال نخجير از جملهي اين نمونههاست كه زماني منبع آب بود، اما با بهرهبرداري يك طرفهاي كه از آن شده است، بهنظر ميرسد هر مسؤولي كه به اين غار پا گذاشته، تكهاي از هويت آنرا جدا كرده است. با نورپردازي كه شده، اين غار به تونل تبديل شده است و گردشگران بدون اينكه احساسي داشته باشند به غار وارد ميشوند. حتا امكان دارد كه جاذبهي آنرا نبينند. اين درحالي است كه در كميتهي غارنوردي فدراسيون كوهنوردي براي ايمنسازي غارها، استاندارد خاصي وجود دارد.
اين راهنماي كوهستان بيان كرد: تمام مسيرهاي دسترسي به «قلعه بابك» به پله تبديل شدهاند و ما براي اينكه به اعداد جهاني در تعداد گردشگران دست يابيم و بيان كنيم كه روزانه چندهزار نفر بازديدكننده داريم، اين جاذبه را تغيير دادهايم. درحاليكه بايد براي اين مناطق راهنمايان تور خاص تربيت شوند تا گردشگر را به همان روش گذشته به قلعه برسانند. متأسفانه اين طرحها عملياتي نشدهاند و اين روند به تخريب جاذبههاي طبيعي و تاريخي كشور منجر ميشود.
او با اشاره به وضعيت روستاهاي جذابي مانند كندوان، اشتبين و ميمند، گفت: جوامع محلي اصلا منتظر آسفالت شدن جادهها نيستند، بلكه ميخواهند منطقهي آنها، امنيت اجتماعي داشته باشد. جامعهي روستايي خود، آموزش ديده است كه توليدكننده و جزوي از اكوسيستم باشد؛ اما ما مصنوعات شهري را به آن مناطق ميبريم.
وي بيان كرد: اميدواريم رويكردهايي كه در سالهاي اخير در بخش اكوتوريسم شاهد بوديم، سريعتر عملياتي شوند، نه اينكه در درازمدت اين طرحها خاك بخورند و جوامع محلي از گردشگري نيز منتفع نشوند.
خوشخو تأكيد كرد: مسؤولاني كه براي مناطق طبيعي فكر ميكنند بايد از جايگاه خود پايين آيند و مطابق با شرايط مناطق، طرحها را اجرا كنند. اگر سرعت در ساختوسازها بدون مطالعه افزايش يابد، قطعا به چرخهي تخريب طبيعت دامن زدهايم.
به گفتهي او، برخي تورگردانان هنوز در انتقال مفاهيم و آموختهها مشكل دارند و پيامهاي آموزشي بهخوبي به حيات وحش، جوامع محلي، برگزاركنندگان تورها و گردشگران منتقل نشدهاند. ما با اين شرايط در ابتداي راه قرار داريم.
اين راهنماي اكوتوريسم ادامه داد: اگر به ذرهذرهي خاك ايران بهعنوان جاذبهاي ارزشمند توجه كنيم و براي آن حرمت قايل شويم و طرحهاي مديريتي و اجرايي را براساس دستورالعملهاي خاص بهرهوري از اين حريم تدوين كنيم، قدمهاي خوبي برداشته ميشوند كه استمرار ميتوانند داشته باشند.
وي با اشاره به طرح جامع مطالعاتي گردشگري كه ازسوي مشاور خارجي در سال 1351 تهيه شده بود، افزود: اين طرح بيش از 30 سال است كه در كشور اجرا ميشود؛ اما از آن زمان در سازمانهاي بينالمللي اتفاقهايي رخ داده و مطالعات توسعهيي ديگري صورت گرفتهاند و اكوتوريسم نيز به اين حوزه وارد شده است. نميدانم با وجود چنين مطالعات جامعي، چرا هنوز بايد تخريب آثار طبيعي مانند «سرو سيرچ» را با قدمت سههزار سال شاهد باشيم؟!
اين مدرس فدراسيون كوهنوردي ادامه داد: گاهي با مكانيابي غلط براي دفن زباله منطقهاي را با آسيب بزرگي مواجه ميكنيم؛ براي نمونه، در بندر تاريخي «سيراف» با انتخاب نادرست، تمام زبالههاي منطقه و مواد غيرقابل بازيافت را به دريا و طبيعت راهي و ساحل را زشت كردهاند.
وي با بيان اينكه طرحهاي مطالعاتي خوبي براي اكوتوريسم وجود دارند كه تاكنون عملياتي نشده يا اگر شدهاند، در سطح درونسازماني بوده و براي آموزش به كتابهاي درسي وارد نشدهاند، تأكيد كرد: آموزش در زمينهي طبيعتگردي و محافظت از آن به همت جمعي نياز دارد؛ اما چون چنين آموزش و تمركزي وجود ندارد، طبيعت هر روز خرابتر ميشود. وقتي اين روال طي نشده است، از مردم نميتوان انتظار داشت كه از اكوتوريسم با هدف توسعهي پايدار و نحوهي برخورد با طبيعت، آگاه باشند.
خوشخو گفت: براي آموزش در مهدهاي كودك هنوز طرح مصوبي وجود ندارد. شايد آموزشهايي كه كودكان براي برخورد با طبيعت نياز دارند با گروههاي سني ديگر متفاوت باشد، چون هريك برخوردشان با طبيعت فرق ميكند.
اين راهنماي كوهستان و طبيعت در ادامه با بيان اينكه مسؤولان گردشگري كشور بارها دربارهي بازار رقيب سخن گفتهاند، درحاليكه استفاده از اين واژه براي ما خيلي زود است، به جملهاي از چارلي چاپلين مبني بر اينكه «در اين دنيا جا براي همه كس است، به جاي اينكه بخواهيم جاي كسي را بگيريم، بگرديم و جاي خود را بيابيم» اشاره و بيان كرد: مديريت كلان بايد جاي گردشگر، مؤسسههاي آموزشي و توانمندي تورگردانها را در اكوتوريسم تعيين كند. دليلي ندارد در اين مرحله كه جايگاه اين بخشها بهدرستي مشخص نشده است، درگير رقابت شويم.
خوشخو با تأكيد بر اينكه اكوتوريسم موضوعي گسترده است و به حضور تمام سازمانها نياز دارد، اضافه كرد: اگر قرار است كه اين كار فقط به يك سازمان محول شود، پس اين سازمان بايد پاسخگوي تمام كارهايي كه انجام نشدهاند، باشد و چون اين كارها از توان يك سازمان بيشتر است، بنابراين بايد حوزهها و وظايف تقسيم شوند و مديريت كلان بايد آنها را ساماندهي كند.
انتهاي پيام