نوآوري و كاربرد فن‌آوري‌هاي نوين در صنعت نفت/2 فناوري چاه هوشمند؛ كاهش هزينه‌هاي عمليات توسعه ميدان راه حلي راهبردي براي مديريت بحران نبود اطلاعات

اشاره:
آنچه در پي مي‌آيد دومين بخش از ششمين هم‌انديشي سياست‌هاي مديريت و بهره‌برداري از مخازن نفت و گاز است كه به موضوع " كاركرد فن‌آوري مخزن هوشمند در مديريت مخازن نفت و گاز" اختصاص داشت.
در اين نشست كه از سوي سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) برگزار شد، مهندس سيد صالح هندي مسوول طرح پژوهشي پروژه مخزن هوشمند و مدير اجرايي مركز مطالعات اكتشاف و توليد پژوهشگاه صنعت نفت و مهندس بهروز به عنوان همكار پروژه حضور داشتند.
در اين نشست هم چنين جمعي از دانشجويان كارشناسي ارشد مهندسي نفت دانشگاه‌هاي تهران، صنعتي اميركبير، صنعتي شريف و صنعت نفت حضور داشتند.
در بخش پيشين از گزارش اين كارگاه به معرفي فن‌آوري چاه و مخزن هوشمند و مراحل كسب اين فن‌آوري و نيز مزايا و چالش‌هاي آن براي بكارگيري در مخازن نفت ايران پرداخته ‌شد. در اين بخش محققان پژوهشگاه صنعت نفت در پاسخ به پرسش‌هاي دانشجويان به توضيح درباره‌ي نقش و حد تأثيرگذاري اين فناوري در بهينه سازي كلي توليد مخزن مي‌پردازند.
مهندس هندي با اذعان به معضل ضعف اطلاعات فني مهندسي براي مطالعه‌ي مخازن، اين فناوري را به عنوان راه حلي راهبردي براي مديريت اين بحران معرفي مي‌كند.
نكته قابل توجه اينجاست كه حتي اگر نقش اين فناوري را در بهينه سازي كلي توليد مخزن ناديده بگيريم، علي رغم اين كه اجراي فناوري چاه‌هاي هوشمند هزينه‌هاي تكميل چاه را افزايش مي‌دهد، با توجه به نقش اين فناوري در كاهش مجموع هزينه‌هاي توسعه‌ي مخزن، باز هم مي‌توان به عنوان يك سرمايه‌گذاري اقتصادي بر ضرورت اجراي آن تأكيد كرد.  
در پي دومين بخش از گزارش اين نشست به حضور خوانندگان گرامي تقديم مي‌گردد.

مهندس خزعلي( دانشجو):
استفاده از نام «مخازن هوشمند» ذهن را به سمت "هوش مصنوعي" منحرف مي كند. اما در واقع اين فن‌آوري به نوعي مهندسي برق- كنترل است كه سر فصل‌هايي باعنوان سيستم‌هاي كنترلي هوشمند (Intelligent Control System) دارد كه بسيارهم‌جهت با كار شما است. مخزن هوشمند (Reservoir Intelligent) فرق عمده‌اي با سنجش هوشمند (Intelligent Measurement) دارد. شما در حقيقت، سيستم توزيع هوشمند (Distributed Intelligent System) را پياده‌سازي مي‌كنيد و از اين جهت مقايسه آن با چاه هوشمند و هم‌نامي با آن درست نيست. چراكه در يك چاه هوشمند نمي‌توان بهينه سازي كلي (Global Optimization) انجام داد.
بنابراين توضيح دهيد سيستمي كه شما درحال پياده‌سازي آن هستيد برچه نوع بهينه سازي‌اي استوار است؟ بهينه سازي كلي (Global Optimization) كه توليد كلي را از مخزن بهينه مي‌كند، به عبارتي، كاري كه در شبيه‌سازي (Simulation)  انجام مي‌شود و يا اين‌كه اين تكنولوژي پيش‌بيني سطحي‌اي از مخزن دارد و تضميني براي بهينه سازي كلي ندارد.   

مهندس هندي:
مقايسه اين فن‌آوري با مهندسي برق- كنترل تا اندازه‌اي درست است، چراكه بخش عمده‌اي از اين فن‌آوري كنترل است. اما كاربرد اين فن‌آوري به تنهايي[تنها در يك چاه] با شبيه‌سازها يا مدل‌سازها تفاوت دارد. چرا كه در شبيه سازها مطالعه ‌ي بخش‌هاي مختلف يك مخزن به مثابه قطعات يك پازل تلفيق (Integration ) مي‌شود. به اين ترتيب در حقيقت، چاه‌هاي هوشمند هريك بخشي از اين پازل (puzzle) را شامل مي‌شوند، بنابراين اگر اين فن‌آوري به طور كامل در مخزن اجرا شود، تمام قطعات پازل را شامل مي‌شود. به عبارتي، اين فن‌آوري همانند يك نخ تسبيح است كه مي‌تواند تمام دانه‌ها را به يكديگر متصل ‌كند.
چاه هوشمند ارتباط زيادي به ‌بهينه‌سازي كلي (Global Optimization) ندارد؛ چراكه تنها بر روي يك چاه اعمال مي‌شود. بنابراين نمي‌توان از توليد كل مخزن سخن گفت؛ اما هوشمندسازي در مخزن و ميدان، مفهوم ديگري را در بردارد. من بازهم اشاره مي‌كنم كه اين فن‌آوري كار جديد و عجيبي انجام نمي‌دهد بلكه در حقيقت يك نگاه و رويكرد جديد است؛ به همين دليل مي تواند يك فضاي جديد ايجاد نمايد. براي نمونه اگر بانكداري سنتي و بانكداري الكترونيك را مقايسه كنيد؛ متوجه مي‌شويم كه مفاهيم اصلي يكي است، اما در برخي از مواقع ابزارهاي جديد به اندازه‌اي تحول ايجاد مي‌نمايند كه به نظر مي‌رسد موضوع جديدي است، در صورتي كه اين‌چنين نيست و البته اين ويژگي يك امتياز براي اين فن‌آوري است.

مهندس خزعلي(دانشجو):
اين كه هيچ‌گونه قطعيتي از داده‌هاي مخزن نداريم و داده‌ها به‌هنگام (Real time) نيستند و مربوط به گذشته هستند، يك مشكل است، فن‌آوري چاه هوشمند براي به‌هنگام كردن داده ها به كارمي‌رود، اما همچنان مشكل اصلي ما همان شبيه سازي (simulation ) است.

مهندس هندي:
درحال حاضر بنا به گفته دوستان بخش‌هاي عملياتي، به‌روز ترين داده‌هايي كه شركت ها در اختيار دارند، مربوط به 6 ماه پيش است. فرآيند جمع آوري داده، از زمان سفارش مهندس تا اندازه‌گيري، يك بازه‌ي زماني 6 ماهه را طي مي‌كند. چرا كه براي مثال براي اندازه گيري فشار مخزن، ابتدا بايد دستور توقف توليد چاه داده شود و سپس يك دكل سبك در آن منطقه نصب كنند؛ در نهايت با صرف هزينه‌ي بالايي، داده ها‌ي مورد نياز را به دست آورند. اين در حالي است كه اطلاعات مخزني چون مخزن اهواز كه تنها يك چاه آن 20 تا 30 هزار بشكه در روز توليد دارد، در طي 6 ماه كاملاً تغيير مي‌كند. بنابراين دانستن اطلاعاتي مانند فشار و شيب تغييرات آن (gradient) نسبت به عمق و روز كه مربوط به 6 ماه پيش مخزن است براي استفاده در مدل و شبيه ساز كافي نيست. بنابراين همين موضوع ساده كلي مي تواند به مهندس مخزن كمك نمايد.

مهندس بهروز:
در حقيقت، هم‌اكنون مهمترين مسئله‌ ما اينست كه نگاه " بهينه سازي توليد " بايد جايگزين نگاه "حفظ سقف توليد" شود؛ چه بسا بتوان با استفاده از نگاه " بهينه سازي توليد " حتي به موضوع "حفظ سقف توليد" يا بالاتر بردن آن نيز فكر كرد. هم‌اكنون در عمليات، براي انجام آزمايشات ناچار هستند علاوه بر هزينه تعميرات، براي مدتي چاه را از مدار توليد خارج كنند؛ در حالي‌ كه با استفاده از اين فن‌آوري به دليل دريافت لحظه‌اي داده، ديگر نيازي به بستن چاه براي تصميم‌گيري‌ و اعمال فرمان‌ نيست، بنابراين عمليات تعمير به آن معنا، خودبه‌خود حذف مي‌شود و اين كار به صورت اتوماتيك انجام مي شود.

مهندس غلامي( دانشجو):
باتوجه به اطلاعاتي كه من دارم توليد بهينه (Production Optimization) در رده‌هاي بالاي آي كيو"IQ "چاه‌هاي هوشمند صورت خواهد گرفت و در مراحل اوليه تنها داده‌ها به‌هنگام(Real time) مي‌شوند. به نظر مي‌رسد كه اين كار توليد را بالا نمي‌برد، بلكه فعاليت را ساده مي‌كند؟

مهندس هندي:
مگر ساده كردن فعاليت ها نمي تواند به بالا بردن توليد كمك كند؟ ضمن اين‌كه پيش از اين نيز اشاره كردم بحث بهينه سازي توليد بيشتر زماني مطرح مي شود كه شما مخزن يا ميدان هوشمند داشته باشيد.

مهندس بهروز:
همانطور كه اشاره شد از مزاياي اين فن‌آوري اين است كه لازم نيست براي عمليات تعمير يك چاه، چاه را ببنديم و مي‌توانيم توليد بازه‌اي به عبارتي توليد مرحله به مرحله داشته‌ باشيم. به اين معنا كه بازه‌اي كه آب توليد مي‌كند را مي‌بنديم و از زير آن نفت توليد مي‌كنيم؛ اين منجربه افزايش توليد مي‌شود. به عنوان مثال در ميدان آب تيمور مشكل  مخروطي شدن آب (Water Coning) وجود دارد؛ به اين معنا كه در اثر برداشت نامناسب از مخزن، آب به شكل مخروطي وارد ستون نفتي مخزن مي شود و سبب مي شود كه چاه زودتر به توليد آب برسد. دليل آن نيز انتخاب نادرست محل چاه و دبي توليد است كه با استفاده از فن‌آوري توليد بازه‌اي با چنين مشكلي روبه‌رو نخواهيم شد.
يك مثال ساده ضريب بازيابي مخزن مسجد سليمان است كه بسيار پايين بود و درحال حاضر تخليه (Deplete) شده است. تنها درصد كمي از اين مخزن برداشت شده‌ كه دليل آن نيز برداشت نادرست و بي برنامه از مخزن بوده است، بنابراين مي توانيم ادعا كنيم كه برداشت صحيح از مخزن باعث افزايش ضريب بازيابي مي‌شود.

در حالت معمولي، در برداشت از چاه، قسمتي كه مستعد نفوذ مخروطي آب (Water Coning) است را سيمان مي‌كنند و از سمت بالايي آن حفاري (perforate) و توليد مي‌كنند. درحال حاضر، اين روش در تمام مناطق عملياتي اجرا مي شود كه ضمن پرداخت هزينه تعميرات چاه، توليد نيز براي مدتي متوقف مي‌شود. چاهي كه به آن اشاره شد چاهي بود كه كشته شده (Well Killing) و ديگر توليد نكرد؛ حال اگر فرض را بر بازگشت مجدد چاه بگذاريم، بار ديگر هزينه تعميرات و توقف توليد چاه را دربر خواهد داشت. اين در حالي‌ست كه در اين تکنولوژي بازه‌اي را از دست نمي‌دهيم. در اين روش يك شير كنترل بر روي چاه مي‌گذاريم كه اگر توليد آب به‌طورمثال از 80 درصد بالاتر رفت ، شير بسته مي‌شود. در اين مدت ، با كشش‌هايي (Draw Down) كه اتفاق مي‌افتد؛ جهت آب منحرف مي‌شود . در نهايت، پس از مدتي محدوديت (limitation ) برطرف شده و اين بازه ، وارد توليد مي‌شود . بنابراين، درعمل تمام چاه را از دست نمي‌دهيم و به‌طور فعال از آن توليد خواهيم داشت؛ كه در حقيقت، همان افزايش ضريب بازيابي است.

مهندس غلامي(دانشجو):
منظور من اين است كه در اين جا، توليد بهينه‌اي كه بر ابعاد رياضي استوار باشد، مطرح نيست و توليد بسيار ساده بهينه مي‌شود.

مهندس هندي:
در فن‌آوري مخازن هوشمند در رابطه با ابعاد رياضي نيز بررسي‌هايي انجام شده ‌است. درحال حاضر، شركت "Shell" نرم‌افزار مديريت مخزن ويژه اين فن‌آوري را به شكل داخلي (in house) نوشته ولي هنوز آن را تجاري نكرده است و در اختيار نمي‌گذارد. بنابراين، اين از موضوعاتي است كه در اولويت قرار گرفته كه روي آن به صورت كسب فن آوري از طريق خلق درون زا فعاليت كنيم. پژوهشگاه روي مدل‌سازي مخزن و شبيه‌ساز(simulator) فعاليت مي‌كند. كار نرم‌افزار "modeling" به پايان رسيده و چيزي معادل نرم افزار شركت ركسار را تهيه كرديم.
هم اكنون تلاش مي‌كنيم كه مفاهيم هوشمندسازي را در شبيه‌ساز(simulator) پياده ‌كنيم. اين فعاليت‌ها شامل تحقيق بر روي حسگرهاي ساده تا تحقيقات بسيارپيچيده فيزيك، رياضيات و پايه‌اي (fundamental) بر روي نرم‌افزارهايي‌ست كه به آن اشاره شد.

 خبرنگار:
آيا محاسبه كرده‌ايد كه چاه هوشمند چند درصد هزينه‌هاي سرمايه‌گذاري و عملياتي يك چاه معمولي را شامل مي‌شود؟

مهندس هندي:
برآورد هزينه‌هاي اين كار بسيار پيچيده‌  و وابسته به مورد(Case Sensitive) است. متأسفانه مديران ما خيلي دنبال عدد و رقم هستند ، اين در حالي‌ست كه هيچ‌يك از اعداد و ارقامي كه ارائه مي‌شوند، قابل استناد نيستند. جالب‌تر اين‌است كه معمولاً اين اعداد و ارقام در تصميم‌گيري ها نقشي ايفا نمي كنند! بنابراين ما براي اين‌كه به اين جو دامن نزنيم از ذكر اعداد و ارقام خودداري مي‌كنيم. در طرح‌هاي پيشنهادي‌اي (proposal) كه به شركت‌هاي اروندان و مناطق نفت‌خيزجنوب داده‌ايم نيز تنها براي فاز اول كه فاز تعريف مسئله است و فاز دوم كه طراحي و مهندسي است، قيمت داده‌ايم. اما براي فاز سوم كه فاز اجرا است، قيمت را پس از اتمام فاز دوم اعلام خواهيم كرد چراكه فاز اول و دوم كارمطالعاتي است، اما در فاز سوم بايد بدانيم شركت از ما چه مي‌خواهد تا بتوانيم بگوييم چه هزينه‌اي دارد. در حقيقت، استفاده از اين فن‌آوري براي توسعه ميادين كشور پرهزينه نيست و بدون شك مي‌توان گفت كه توجيه اقتصادي بالايي دارد.
در پياده‌سازي اين فن‌آوري، هزينه تكميل هر چاه (Per Well) افزايش پيدا مي‌كند؛ اما در مجموع هزينه‌هاي عمليات توسعه ميدان (Per Field)به دليل بهينه سازي توليد با حفر چاه كمتر ، كاهش پيدا مي كند. نرخ بازگشت سرمايه(Rate of Return) به دليل بهره برداري بهينه و حفر چاه هاي كمتر، سريع‌تر است. بنابراين هزينه سرمايه "CAPEX" و هزينه اجرا "OPEX" كمتر مي شود.
بنابراين حتي بدون در نظر گرفتن نقش اين فناوري در بهينه سازي توليد، اقتصادي بودن اجراي آن محرز است.

خبرنگار:
استهلاك سرمايه در طي چند سال صورت مي‌گيرد؟

مهندس بهروز:
اين فن‌آوري در كشور برونئي براي توسعه يك ميدان به كار گرفته شد. از شروع ايده به عبارتي سال "1999" تا پايان مرحله هوشمندسازي "2005" ، طي6 سال، مجموع هزينه هاي توسعه ميدان كاهش يافت و همچنين سود افزايي زيادي ايجاد كرد.

خبرنگار:
هزينه ساخت چاه مصنوعي كه در ايران اجرا كرديد، چه ميزان بود؟

مهندس هندي:
حدود 200 تا 250 ميليون تومان هزينه در بر داشت.

خبرنگار: 
هزينه‌ي هوشمند سازي يك چاه باتوجه به ضرايب مختلف آي‌كيو "IQ "چه انداره است؟

مهندس بهروز:
براي برآورد هزينه بايد نمونه (case) مشخص شود. به‌طورمثال نمونه‌هايي در دنيا داريم كه محاسبه شده ‌اند اما تنها در حد نصب چند حسگر و" ICV" بوده اند. موردي كه هزينه آن در خاطرم هست البته تاريخ اجراي آن را به‌خاطر ندارم ، مربوط به كشور اكوادور است كه در سطح بسيار پايين انجام شد و حدود 1ميليون و 400 هزار دلار هزينه تكميل داشت كه البته درحد كار گذاشتن دو "ICV" و چند حسگر بود.

خبرنگار:
امكان توليد حسگرهايي كه استفاده مي‌كنيد درايران وجود دارد؟ شركتي كه در اروميه به آن اشاره كرديد قادراست كه اين حسگرها را توليد كند؟

مهندس هندي:
اين شركت خصوصي است و فعاليت آن به‌طوركلي توليد ريز تراشه(Micro chip) است و مي‌تواند نيمه هادي‌هايي را توليد كند كه بسيار شبيه به اين حسگرها هستند. ما قادر به توليد اين حسگرها هستيم اما اين كار براي ما توجيه اقتصادي ندارد. درست همانطور كه هنگامي‌كه مي‌خواهيد يك راديو توليد كنيد، "IC" و ترانزيستور و... را خودتان توليد نمي‌كنيد. هم‌اكنون مشابه اين حسگرها در بازار موجود است و در چاه مصنوعي از آن‌ها استفاده كرده‌ايم، اما ازآن‌جايي كه تابه‌حال بر روي حسگرهاي درون چاهي كار نكرده‌ايم، نمي‌توانيم آن‌ها را توليد كنيم.

خبرنگار:
آيا متخصصين داخلي مي‌توانند اين حسگرها را كار بگذارند؟

مهندس هندي:
به دليل پيچيدگي‌هايي كه اين كار دارد، براي اولين بار نمي‌توانيم آن را پياده كنيم. شركتي كه" liner" يا "casing" نصب مي كند، با كمي تغيير مي‌تواند اين كار را نيز انجام دهد، اما براي آشنايي با چگونگي انجام ‌كار ، قطعاً در بار اول بخشي از آن را مي‌بايست ديگران براي ما انجام دهند.
براي اين‌كار با شركت شل مذاكراتي داشته‌ايم و با شركت شلمبرژه نيز مذاكراتي خواهيم داشت. البته با اين شرط با آن‌ها قرارداد مي‌بنديم كه علاوه بر نصب حسگرها فن‌آوري آن را نيز به ما انتقال دهند. هر چند كه با قيمت بالاتر باشد، اما ارزش دارد .

مهندس غلامي(دانشجو):
ورود فن‌آوري‌هاي جديد به صنعت نفت ما به دلايل مختلف از جمله دولتي بودن آن، همواره با مشكل مواجه بوده است. به طور مثال، حفر چاه‌هاي افقي (Horizontal) هم‌اكنون در دنيا فن‌آوري پيش پا افتاده وساده‌اي است و اولين گزينه براي حفر چاه است و يا فرآيند‌هايي كه بهره‌وري را افزايش مي‌دهند (Stimulate)، همچون ايجاد شكاف هيدروليكي (Hydraulic Fracturing) كاري بسيارعادي محسوب مي‌شود؛ اما در ايران تنها درمواردي بحث اجرايي شدن آن است. با توجه به اين‌كه اين فن‌آوري در دنيا جديد است، شما چه دورنمايي را براي آن در صنعت نفت كشور پيش‌بيني مي‌كنيد؟

مهندس هندي:
كاملاً با شما موافق هستم؛ اما اين مسائل اجتناب ناپذيراست. به‌طورمثال با اين اوصاف، در شرايطي كه از شركت ملي نفت پرسيده نمي شود كه چگونه توليد 4 ميليون و 200 هزار بشكه در روز را مديريت مي‌كند؛ روشن است كه موضع‌گيري مديراني كه معلوم نيست تا 6 ماه آينده برسركار باشند، در مقابل پيشنهاد به كارگيري فن‌آوري‌اي كه ضريب بازيابي (Recovery Factor) را 3سال آينده افزايش مي‌دهد، چيست؟! البته اين مقاومت در مقابل تغييرات فناوري به ويژه از سوي مديران عملياتي در تمام دنيا وجود دارد، به همين دليل، دانشي در شاخه مديريت تحت عنوان مديريت تغيير(Change Management) توسعه پيدا كرده است.
اما به هر حال يك راه ، ادامه دادن به اين وضعيت و راه ديگر ايجاد تغيير، هر چند بطئي است. افزايش چنين حركت‌هايي با توجه به اين‌كه اغلب مديران ما دلسوز و سالم هستند، مي تواند تأثيرگذار باشد. از سوي ديگر، بايد اضافه كنم با اين‌كه پروژه‌هايي را كار كرده‌ايم كه جذب صنعت نشده اند، اما همچنان معتقديم كه اگر به عنوان يك محقق درست عمل كنيم و تمام مراحل و قوانين تجاري سازي فن‌آوري به عبارتي، تجاري‌سازي ايده تا بازار را به درستي انجام دهيم و طرح را خوب و اثرگذار، متناسب با نيازهاي صنعت انجام دهيم، ضريب موفقيت بالايي خواهيم داشت، به تعبير ديگر، بخشي از اين مشكلات نيز به خود محقق باز مي گردد. ما معتقديم اگر بخواهيم، با توكل به خدا و كمك نسل جوان مي‌توانيم اين تحول را ايجاد كنيم.

مهندس غلامي(دانشجو):
ما به عنوان نسل جوان چگونه مي‌توانيم اين كار را انجام دهيم در حالي‌كه حتي امكان واردشدن به پژوهشگاه صنعت نفت براي ما مقدور نيست! براي نمونه من براي پروژه‌ام چندين بار مي‌خواستم به پژوهشگاه بيايم اما امكان‌پذير نبود؟!

مهندس هندي:
البته مديريت پژوهشگاه با من نيست و قرار هم نيست كه  من مسايل پژوهشگاه را پاسخگو باشم؛ اما به عنوان يكي از كاركنان پژوهشگاه صنعت نفت به شما اين نويد را مي‌دهم كه درب پژوهشگاه به روي همه‌ي شما بازاست. شما هرگاه تمايل داشتيد مي توانيد از منابع اطلاعات علمي، كتابخانه و حتي اين پروژه (چاه مصنوعي) با رعايت ضوابط استفاده نماييد. 

 خبرنگار:
در برخي از هم انديشي هايي كه درباره سياست‌هاي مديريت و بهره‌برداري از مخازن نفت و گاز با حضور استادان و متخصصان برگزار كرديم، متوجه شديم كه اطلاعات به سختي در اختيار دانشجويان، محققان و شركت‌هاي مشاوره مهندسي كه دربخش بالادستي نفت فعاليت مي‌كنند قرارمي‌گيرد. همچنين گفته مي‌شد اطلاعاتي موجود نيز بايگاني‌هاي نامنظمي داشتند. اما برخي ديگر از متخصصان به اين نكته اشاره داشتند كه بسياري از چاه‌نگاري‌ها و چاه‌آزمايي هايي كه بايد براي شناخت خواص سنگ و سيال گرفته مي‌شد، انجام نشده بود. بنابراين مديريت مخزن در ايران به دليل  نقصان اطلاعات، با مشكلات بزرگي مواجه است.

مهندس هندي:
بله متاسفانه همين طور است. البته فعاليت هايي شروع شده است ولي هنوز خيلي جاي كار دارد و در اغلب پروژه ها زمان قابل توجهي صرف جمع آوري داده ها مي شود. به عنوان مثال، مطالعه‌ي برخي از ميادين نيز بر عهده پژوهشگاه صنعت نفت بود. ما طي قراردادي با شركت ملي نفت مطالعه‌ي ميادين نفت بي‌بي‌حكيمه، اهواز و مارون را در اختيار گرفتيم. اهميت اين 3 ميدان از آن جهت است كه حجم عمده‌اي از توليد نفت كشور را توليد مي‌كنند. در اين پروژه زمان قابل توجهي صرف جمع آوري داده ها شد. بسياري از لاگ‌(log)ها را زماني‌كه از داخل آرشيوها (Data Center) بيرون مي‌آورديم، از بين مي‌رفت. ما اصل اين اطلاعات را از شركت "شلمبرژه" دريافت كرديم اما ابزاري براي خواندن آن‌ها وجود نداشت؛ در نهايت پس از تبديل فرمت، اين داده‌ها قابل استفاده شدند. البته يكي از خروجي هاي اين طرح مطالعاتي تهيه يك بانك داده براي اين ميادين بود.

خبرنگار:
با توجه به اين كه نبود اطلاعات يكي از بنيادي‌ترين نقاط ضعف موجود در  فرآيند مطالعه و مديريت مخزن محسوب مي‌شود، به نظر مي‌رسد كه مي‌توان هوشمندسازي چاه‌ها را به مثابه يك راه حل راهبردي براي مديريت اين بحران در پيش گرفت، هرچند اين هوشمند سازي با ضريب پايين آي-كيو "IQ " صورت گيرد.
پيش از اين رئيس كميسيون انرژي مجلس هفتم اعلام كرده بود كه ايران در نيمه‌هاي چشم‌انداز 2 ميليون بشكه افت توليد خواهد داشت؛ با توصيفي كه شما از اين فن‌آوري داريد، مي‌توانيم به عنوان يك را ه حل راهبردي براي حل بحران‌هاي مديريتي مخزن از آن استفاده كنيم. 

مهندس هندي:
بله، واقعاً همين‌طوراست. به اعتقاد من اين فن‌آوري يك جادو است، چرا كه مي‌توانيم از برخي مراحل مديريت مخزن كه تاكنون در كشور نداشته‌ايم ، با يك جهش عبور كنيم. ما خواستار يك تحول در نگرش به مديريت توسعه مخازن هستيم ؛ براي مثال در توسعه حوزه‌اي مانند اروندان كه ميادين جديدي نظير دارخويين و جفير دارد، نگرش جديد ضروري است؛ نه تنها مي‌توانيم توليد ازچاه‌هاي قديمي را با اين فن‌آوري بهبود ببخشيم بلكه مد نظر ما اين است كه بايستي براي ميادين جديد با توجه به اين فن‌آوري طرح توسعه ميدان (MDP) نوشت و برا ي ميادين قديمي طرح هاي توسعه اي قبلي را بازنگري كرد.

ادامه دارد...

  • یکشنبه/ ۱۳ مرداد ۱۳۸۷ / ۱۱:۰۶
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8705-06004
  • خبرنگار :