اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد، ويرايش نخست دومين بخش مقالهي مفاهيم مديريت راهبردي از مجموعهي كلي مقالات آشنايي با مفاهيم مديريت است كه با عنوان «مكاتب استراتژي» ويژهي خبرنگاران سياستي و راهبردي در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران تدوين شده است.
مطالعهي مجموعهي اين مقاله كمك ميكند تا خبرنگار يا سياستپژوه، هنگام مواجهه با يك استراتژي يا در بررسي گزينههاي استراتژيك فراروي سياستگذاران در مرحلهي انتخاب استراتژي، با آگاهي و شناخت مباني نظري هر استراتژي به بررسي و تحليل آن بپردازد.
سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم سياستگذاري و مديريت را مقدمهي ايجاد يك عرصه عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفهمندان با مديران و سياستگذاران دربارهي سياستها و استراتژيها در بخشهاي مختلف تخصصي ميداند و با اين هدف، اقدام به تدوين و ارائهي متون آموزشي در حوزه ي سياستگذاري و مديريت ميكند.
سرويس مسائل راهبردي ايران rahbord.isna@gmail.com آمادگي خود را براي دريافت پيشنهادات و مقالات دانشجويان و پژوهشگران محترم در اين باره اعلام ميكند.
مكاتب استراتژي
1) مكتب تدبير: يك فرايند مفهومي Design School
منشا اين مكتب به سلزنيك (Selznick) باز ميگردد. كار او توسط چندلر(Chandler) دنبال و سپس توسط آندروز (Andrews) به صورت دقيقتري تعريف گرديد. دراين مكتب شكلگيري استراتژي، از طريق ايجاد تطابق بين نقاط قوت و ضعف داخلي و فرصتها و تهديدهاي خارجي انجام ميشود.
دراين راستا، مدير ارشد سازمان، استراتژيهاي ساده، شفاف و منحصر به فردي را تبيين ميكند و ازاين لحاظ به راحتي قابل پياده شدن است.
اين مكتب حداقل تا اوايل دهه 1970 بر فضاي استراتژيك يك غالب بوده است و حتي امروز هم به صورت نامحسوس ابعاد آموزشي و اجرايي استراتژي را تحت تأثير دارد. هر چند مكتب تدبير در جايگاه اصلي خود توسعه نيافت ولي در تلفيق با ساير ديدگاهها در زمينههاي ديگر رشد كرد.
2) مكتب برنامهريزي: يك فرايند رسمي Planning School
مكتب برنامهريزي به موازات مكتب تدبير رشد كرد. اين مكتب با مقالات اندروز و ايگورآنسف درسال 1965 پديدار شد، در اواسط دهه 1970 به اوج تسلط خود بر دنياي استراتژي رسيد و در دهه 1980 به تدريج به حاشيه رانده شد، هرچند تا امروز هم به عنوان زيربناي اصلي ادبيات استراتژي مورد رجوع قراردارد.
اين مكتب اغلب فرضيات مكتب تدبير را دربردارد؛ به استثناي اين مفهوم كه: فرايند تدوين استراتژي نه فقط يك كار ذهني بلكه يك كار رسمي و سيستماتيك است كه قابل تفكيك به گامهاي مشخص، كنترل با چك ليستها و اجرا با فنون مديريتي (ازجمله فنون هدفگذاري، بودجهبندي و برنامهريزي، طرحهاي عملياتي) است.
دراين مكتب نقش محوري مديرارشد در تدوين استراتژي به طرحريزان ستادي سپرده ميشود و فرايند كار، رسميت پيدا ميكند. دراينجا تفاوت عمده اين مكتب با مكتب تدبير، نمايان ميشود.
3) مكتب جايگاهيابي: يك فرايند تحليلي Positioning School
سومين مكتب جايگاهيابي است. ماهيت اين مكتب تجويزي است و در دهه 1980 با تلاشهاي مايكل پورتر (M.E. Porter) مكتب غالب بر دنياي استراتژي گرديد. اين مكتب در كاركرد نظامي سابقه طولاني دارد و مفاهيم آن در ادبيات مربوط به ژنرال چيني سان تزو (Sun Tzu – 340BC) به چشم ميخورد. دراين مكتب، استراتژي در قالب فرايندهاي تحليلي ساختار يافته از محيط، به منظور انتخاب جايگاه مناسب براي برتري بر رقيب تعريف ميشود.
اين رويكرد نقش تحليلگران، مشاورين و آكادميسينها را در برنامهريزي سازماني برجسته كرده و دادههاي واقعي را مبناي كار قرارميدهد. درسايه اين مكتب، مفاهيمي مانند گروههاي استراتژيك، زنجيره ارزش، نظريه بازي و ساير روشهاي تحليلي توسعه يافت.
4) مكتب كارآفريني: يك فرايند آرمانگرايانه Entrepreneurial School
در انتهاي ديگر اين طيف، ديدگاههاي كاملاً متفاوتي در مورد چگونگي شكلگيري استراتژي بوجود آمده است. درمكتب كارآفريني، دولت مشابه مكتب تدبير، فرايند با محوريت مديرارشد اجرايي انجام ميشود، ولي برخلاف مكتب برنامهريزي، مبناي كار شهود است.
اين رويكرد، استراتژيها را از تدابير، طرحها و جايگاهيابي دقيق و شفاف به چشماندازهاي مبهم و دورنماهاي گستردهاي (كه اغلب به واسطه چارچوبهاي فكري خاصي قابل درك است) مبدل ميسازد. مكتب كارآفريني به زمينههاي خاص، شركتهاي كوچك با بازارهاي محدود و رهبراني قدرتمندي كه نقش نجات شركتهاي ورشكسته را برعهده دارند، توجه ميكند. هرچند هيچ سازماني از ديدگاههاي يك رهبر خلاق بينياز نيست ولي دراين رويكرد رهبر سازمان بر پيادهسازي استراتژي و تحقق چشمانداز آن كنترل نزديك دارد.
5) مكتب ادراكي: يك فرايند ذهني Congitive School
در مباحث آكادميك، بحث پيرامون منشاء ايجاد استراتژيها يك مبحث بسيارجذاب است.
اگر استراتژي در ذهن افراد، در قالب چارچوبها، الگوها، نقشهها، برداشتها يا تمهيدات ساخته ميشود، ما در مورد فرايند ذهني اين شكلگيري چه ميدانيم؟ از دهه 1980 تا به امروز مطالعات زيادي در خصوص مباني ادراكي ساخته شدن استراتژي و مفاهيمي نظير پردازش اطلاعات، نقشهبرداري از ساختار دانش و مهارتهاي ادراكي انجام گرفته است.
نتيجه اين مطالعات هر چند اندك بوده اما در درك انسان از چگونگي شكلگيري يك استراتژي بسيارمهم است. يك شاخه اين مكتب با ذهنگرايي بيشتر به جاي تصوير ذهني از حقيقت بيروني (و واقعي)، تفسيرهاي خلاقانه از كسب و كار را مبناي ساختن استراتژي ميداند.
6) مكتب يادگيري: يك فرايند خودجوش Learning School
از بين تمام مكاتب توصيفي، تنها مكتب يادگيري كه توانسته است يك جايگاه واقعي براي خود پيدا كرده و بر حوزه استراتژي تسلط يابد، مكتب يادگيري ميباشد.
اين مكتب در بستري از نظرياتي چون استراتژي گامبهگام گسسته (Lindblom)، استراتژي گامبهگام منطقي (Quinn)، استراتژيهاي خودجوش (Mintzberg) توسعه يافته است، اين مكتب با مكاتب قبلي كاملاً متفاوت است و درآن استراتژيها پديده خودجوشي دانسته ميشود كه در سراسر سازمان ممكن است پديدار گردد و در بسياري از موارد درحين اجرا رفتهرفته تكامل مييابد.
7) مكتب قدرتگرايي: يك فرايند چانهزني Power School
يك جريان ضعيف ولي كاملاً متفاوت در ادبيات استراتژي، ريشه شكلگيري استراتژي را در قدرت ميداند. دراين رابطه دومحور متمايز قابل تشخيص است.
درمحور اول قدرتهاي خود داخل سازمان و فرايندهايي نظير مذاكره، اقناع و مقابله بين بازيگران دارنده قدرت، مبناي شكلگيري استراتژي دانسته ميشود.
در محور دوّم از ديدگان كلان، هويت استراتژيك سازمان با قدرتي كه درميان شركتهاي همكار، شركا و ساير اعضاي شبكه كاري دارد، تعريف ميشود. اين قدرت مبناي چانهزني براي هدايت استراتژيهاي جمعي در راستاي منافع سازمان دانسته ميشود.
8) مكتب فرهنگي: يك فرايند اجتماعي Cultural School
اين مكتب نقطه مقابل مكتب قدرتگرايي است. در قدرتگرايي تمركز بر مطلوبيتهاي فردي و جزنگري بود و اساس اين مكتب بر مطلوبيتهاي جمعي و يكپارچگي است. ريشه استراتژي درمكتب فرهنگي، نقاط قوت جمعي جامعه است. اين مكتب نيز مشابه مكتب قدرتگرايي، يك جريان ضعيف ولي كاملاً متمايز از ادبيات استراتژي، را به خود اختصاص داده است، دراين مكتب شركتهاي ژاپني پيشتازند و تنها پس از موفقيتهاي آنان در دهه 1980 بود كه توجه شركتهاي آمريكايي به آن جلب شد. در اروپا نيز كشور سوئد، مطالعات قابل توجهي دراين راستا انجام داده است.
9) مكتب محيط گرايي: يك فرايند عكسالعملي Enviromental School
اين مكتب شايد دقيقاً الگوهاي استراتژي را تبعيت نكند، ولي مبناي آن كه توجه به توسعه درجات آزادي سازمان براي مانور در مقابل تغييرات محيطي است، يك مفهوم جذاب استراتژيك است. مبناي علمي اين مكتب را ميتوان نظريه اقتضايي دانست و ساز وكار اصلي آن، تشخيص پاسخ مناسب سازمان به شرايط مقطعي محيط است. دراين مكتب، رويارويي سازمان با محيط، مورد توجه قرارميگيرد و به نوعي تلفيقي از مكتب قدرت و مكتب ادراكي شمرده ميشود.
10) مكتب تلفيقي: يك فرايند دگرديستي Configuration School
در نهايت به اين مكتب كه درعمل و درادبيات استراتژي جايگاه ويژهاي يافته است، پرداخته ميشود. اين مكتب از يك سو توصيفي است و سازمانها را به صورت گروههايي از رقبا مينگرد، و از سوي ديگر تمام مكاتب را درجاي خود معتبر دانسته و آنها را يكپارچه تصور ميكند. براي مثال مكتب برنامهريزي، براي سازمانهاي مكانيكي در محيط نسبتاً پايدار، رويكردي اثربخش خواهد بود؛ درعين حال مكتب كارآفريني براي شرايط راهاندازي يك كسب و كار، كارساز است. سازمانها در چرخه عمر خود مراحل مختلفي را تجربه ميكنند و اين را ميتوان نوعي دگرديستي دانست. مكتب تلفيقي هريك از مكاتب را براي يك مرحله ازاين دگرديستي مناسب ميداند و تضاد ظاهري بين آنها را در يكپارچگي و كاملكنندگي تعريف ميكند.
منابع:
غفاريان وفا، كياني غلامرضا، پنج فرمان براي تفكر استراتژيك (1384)، نشر فرا
علي احمدي عليرضا، فتح الله مهدي، تاج الدين ايرج، نگرش جامع بر مديريت استراتژيك(1386)، نشر توليد دانش
جيمزبران كوئين، هنري مينزبرگ و رابرت م جيمز، مترجم صائبي محمد، مديريت استراتژيك(1382)، نشرموسسه عالي آموزش و پژوهش مديريت و برنامهريزي
تدوين: مريم سنايي اصل
كارشناس ارشد مديريت دانشكده مديريت دانشگاه تهران
خبرنگار مديريت سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران
انتهاي پيام