دو تن از اساتيد ارتباطات كه از اعضاي هيات مديرهي انجمن ايراني جامعهي اطلاعاتي هستند، با حضور در محل خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در نشستي به تشريح شكلگيري جامعهي اطلاعاتي در كشور پرداخته و وضعيت فعلي، چالشهاي موجود و نيز اولويتهاي شكلگيري اين فضا در كشور را بررسي كردند.
به گزارش خبرنگار جامعهي اطلاعاتي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، وقتي بحث جامعهي اطلاعاتي در جوامع مطرح شد، تصور بر اين بود كه با تحقق اهداف اين جامعه و ظهور فنآوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي، تحولات عميق و بنياديني در روابط اجتماعي و ساختارهاي سياسي و اقتصادي جوامع اتفاق ميافتد كه البته اين فرض، بيشتر در كشورهاي پيشرفته و صنعتي مطرح بود كه در حوزههاي سختافزاري و نرمافزاري از پيشرفت قابل توجهي برخوردار بوده و با سرمايهگذاري بر روي محتوا ميتوانستند به اهداف مدنظرشان دست يابند.
اما به عقيدهي كارشناسان در كشورهاي در حال توسعه مانند ايران كه زيرساخت و سختافزار لازم فراهم نبود، طرح موضوع جامعهي اطلاعاتي بيشتر توان آنها را به سمت فراهمسازي سختافزار و زيرساخت، آن هم با هزينههاي فراوان گرايش داد كه البته با وجود تلاشها و هزينههاي فراوان انجام شده، نه تنها زيرساختهاي لازم فراهم نشد بلكه به دليل سرمايهگذاري برروي سختافزار و غفلت از محتوا و نرمافزار، در هيچيك از زمينهها نتوانستيم پيشرفت قابل ملاحظهاي داشته باشيم.
علاوه بر اين ذكر اين نكته نيز لازم است كه با وجود حضور تقريبا موثر و خوب ايران در اجلاسهاي اوليهي جامعهي اطلاعاتي جهان، خط عملهاي مصوب اين اجلاسها كه ايران نيز به عملياتي كردن آنها متعهد شده بود، هنوز عملياتي نشده است.
نبود توجه براي هماهنگي بخشهاي نرمافزاري و سختافزاري كشور
دكتر مهدي محسنيانراد - استاد ارتباطات و عضو هيات مديرهي انجمن ايراني جامعهي اطلاعاتي - با تاكيد بر اينكه نبود توازن ميان سختافزار و نرمافزار لازم در حوزهي جامعهي اطلاعاتي كشور، بيش از محتوا نگرانكننده است، در اينباره اظهار كرد: شکاف ميان فرهنگ مادي و معنوي از جمله مشكلات كشورهاي در حال گذار و همچنين ايران است، بدين معنا كه مثلا اتومبيل را به دست ميآوريم و هنوز شيوهي درست راندن آن در جامهي ما نهادينه نشده، صاحب هواپيما هم ميشويم كه حوزهي جامعهي اطلاعاتي نيز از اين قاعده مستثني نبوده است.
وي افزود: اما در حوزهي جامعهي اطلاعاتي اتفاق ديگري نيز افتاده است كه در صد سال اخير و در ورود تمام پديدههاي تكنولوژيكي و عناصر تجدد به كشور شاهد آن نبودهايم؛ بدين صورت كه در اين حوزه در مواقعي حقيقتا تمايلي به كار برروي مباحث نرمافزاري و يا به عبارت ديگر توجهي براي هماهنگ عمل كردن ميان بخشهاي نرمافزاري و سختافزاري وجود نداشته است.
ايران نمونهاي منحصر به فرد در حوزهي جامعهي اطلاعاتي است
او ادامه داد: تحليلي از آنچه در حوزهي جامعهي اطلاعاتي در ايران اتفاق افتاده است نشان ميدهد در برخي موارد نه تنها اصراري به داشتن شرايط جامعهي اطلاعاتي نداشتهايم، بلكه از آن اجتناب نيز كردهايم ولي در برخي مواقع هم با سرعتي پرشتاب در اين حوزه گام برداشتهايم.
وي افزود: اين تناقضها و تمام آنچه گفته شد باعث ميشود اينطور احساس كنم كه ايران نمونهاي منحصر به فرد در حوزهي جامعهي اطلاعاتي است كه در دانشگاهها هم كمتر به تبيين اين مدل پرداخته ميشود.
اين عضو هيات مديرهي انجمن ايراني جامعهي اطلاعاتي با اشاره به اين كه به عقيدهي من مشكل اصلي حوزهي جامعهي اطلاعاتي در كشور ضعف نرمافزاري آن است، تصريح كرد: در حوزهي جامعهي اطلاعاتي نيز مانند اكثر پديدههاي ديگر در جامعهي معاصر ايران، دولت هم پشت فرمان عملكردها قرار گرفته و هم مسير را تعيين ميكند، ضمن اين كه از طرفي پول نفت هم باعث شده است از لحاظ سختافزاري دغدغهاي در اين زمينه نداشته باشد.
وي اضافه كرد: بنابراين اكثر توان كشور به بخش سختافزاري و زيرساخت متمايل شده كه شاخصهاي كمي مانند افزايش ضريب داشتن تلفن همراه، افزايش دسترسي به اينترنت باوجود كم بودن سرعت و پهناي باند و غيره همگي تاييدي بر اين مطلب هستند اما به هر حال نبايد فراموش كرد كه نبود توازن ميان سختافزار و نرمافزار نيز ميتواند مشكلاتي را بهوجود آورد.
او دربارهي توسعهي نرمافزاري در كشور نيز خاطر نشان كرد: وجود سلطهي سنگين دولت بر رسانهها و نيز انحصار راديو و تلويزيون در جامعهي اطلاعاتي غيرقابل پذيرش است، ضمن اين كه در چنين جامعهاي نميتوان به آنچه كه در دهكدهي جهاني قرار بود، اتفاق بيفتد و رخ داده است، اصطلاح «تهاجم فرهنگي» اطلاق كرد.
نوعي سرگرداني در حوزهي جامعهي اطلاعاتي كشور شكل گرفته است
محسنيانراد در ادامه با بيان اينكه قطعا در آينده، مقطع فعلي تاريخ ايران به عنوان جامعهاي مسلكي خوانده ميشود، اضافه كرد: اگر تركيب جامعهي مسلكي و انحصار دولتي در ايران را از يك سو و ماهيت فضاي جامعهي اطلاعاتي كه گاهي مغايرتهاي جدي با تركيب ياد شده دارد را از سوي ديگر در كنار اين امر قرار دهيم كه قرار نيست اين فضا كاملا هم نفي شود، در نهايت شكلگيري نوعي سرگرداني را شاهد خواهيم بود كه پيگيري نكردن مصوبات و مفاد قرار دادهاي دو اجلاس ابتدايي و جهاني سران دربارهي جامعهي اطلاعاتي هم معلول اين تركيب پيچيده است.
وي همچنين دربارهي نقش دانشگاهها در كمك به تحقق جامعهي اطلاعاتي در كشور با اشاره به تخصصي بودن چنين بحثهايي و نبود امكان طرح آنها در تمامي كلاسهاي درسي دانشگاهي تصريح كرد: مراكز دانشگاهي با مطالعه و ديدهباني، از مباحث و نظريههاي جهاني در حوزههاي مختلف بويژه جامعهي اطلاعاتي مطلع شده و با تحقيقات خود، آنها را با نگاهي بومي دنبال ميكنند، اما مشكل اينجاست كه دولتمردان و بخشهاي اجرايي كشور پاي صحبت دانشگاهيان و نتايج مطالعات و تحقيقات آنها نمينشينند، ضمن اين كه ما هم نميتوانيم در اين باره آنها را مجبور به شنيدن كنيم.
او ادامه داد: با توجه به اين امر نسخههايي كه در حوزههاي مختلف و بر اساس مطالعه و تحقيق توسط مراكز علمي، پژوهشي و دانشگاهي نوشته ميشود، از سوي دولتمردان اجرايي نميشود كه بتوان نتايج حاصله از آنها را به تماشا نشست.
محسنيانراد با اشاره به تحقيق خود دربارهي سخنان دولتمردان كشور در 20 سال گذشته نتيجه گرفت که دولتمردان ايران دربارهي آيندهي ارتباطات و نتايج آن و همچنين نظريهها و تئوريهاي اين حوزه بياطلاع هستند و در نتيجه برنامهريزيهاي حال حاضر آنها براي 20 سال بعد داراي خلاهايي جدي است، افزود: ما در حوزهي جامعهي اطلاعاتي در ايران سرگردانيم چون آنچه كه دولتمردان ما در 20 سال گذشته در اين حوزه ديدند، از ماهواره گرفته تا ساير پديدهها، با واقعيتها منطبق نبود.
وي تاكيد كرد: در سرگردانيهاي موجود گاهي جامعهي اطلاعاتي را ستايش ميكنيم و با استفاده از پول نفت در راستاي تحقق آن گام برميداريم مثلا قيمت سيمكارت را از يك ميليون تومان به 150 هزار تومان مي رسانيم، اما از سوي ديگر جريان آزاد اطلاعات را کماکان با چالشهاي جدي درگير ميکنيم.
قدرت شبكهي اجتماعي در جوامع در حال گذار از شبكهي رسانهيي بيشتر است
او در ادامه با اشاره به موضوع سخنراني جنجالي اخير در يكي از دانشگاههاي كشور به عنوان يكي از نمونههاي سردرگمي در جامعهي اطلاعاتي ايران گفت: فردي با هر مشخصاتي در يكي از دانشگاههاي كشور سخنراني كرده و اطلاعاتي را در اختيار مخاطبانش قرار ميدهد. اين اطلاعات چرخش خود را در Social network (شبكهي اجتماعي) كه اتفاقا در جوامع در حال گذار مانند ايران قدرت بسيار بيشتري نسبت به Media network (شبكهي رسانهيي) دارد، آغاز ميكند.
محسنيانراد اضافه كرد: پس از سخنراني اين فرد در دانشگاه همدان و متعاقب آن در دانشگاه شيراز شبكهي اجتماعي در جريان قرار ميگيرد و كار خود را آغاز ميكند، اما از آنجا كه ما در گيجي و سرگرداني جامعهي اطلاعاتي به سر ميبريم، حدود 30 روز پس از سخنراني اين فرد كه صحبتهايش در جامعه تهنشين شده و به سايتهاي اينترنتي، وبلاگها و غيره و يا به بيان ديگر جامعهي اطلاعاتي ورود پيدا كرده است، به رسانهيي كردن آن، البته آن هم نه به درستي اقدام ميكنيم.
نگاهي نظاممند براي خروج از سرگرداني جريان اطلاعاتي در ايران مدنظر نيست
به گفتهي او چنين اتفاقاتي نشان ميدهد جريان اطلاعاتي در ايران لحظه به لحظه پيچيدهتر ميشود و نگاهي نظاممند براي خروج از اين وضعيت سرگردان مدنظر نيست.
وي در ادامه دربارهي چالشهاي فرهنگي كشور در حوزهي جامعهي اطلاعاتي نيز با اشاره به ماجراي اخلاقي اخير در يكي از دانشگاههاي داخل به عنوان يكي ديگر از نمونههاي فعال در شبكهي اجتماعي كشور و همچنين سخن يكي از مقامات قضايي مبني بر اين كه بيان، توصيف و افشاي گناه به اندازهي گناه زشت است، خاطر نشان كرد: متاسفانه همهي افراد در ايران خود را در حوزهي ارتباطات صاحبنظر ميدانند؛ در حالي كه تئوريها و نيز دانش ارتباطات، دانشي مستقل است كه جايگاه آن از رشتهي حقوق كمتر نيست.
اين عضو هيات علمي دانشکده فرهنگ و ارتباطات افزود: همانگونه كه من به خود اجازه نميدهم در حوزهي حقوق وارد شده و در باب موضوعي، فتوا صادر كنم، چون تخصص من نيست، ديگران هم نبايد بدون تخصص لازم به موضوعي در حوزهي ارتباطات وارد شده و فتوايي صادر كنند.
ديدهباني رسانهها در كاهش گناه و خطاي اجتماعي موثر است
وي ادامه داد: پاسخ تخصصي من به صحبت ايشان اين است كه طبق نظريههاي ارتباطي يكي از وظايف و كاركردهاي رسانه در هر جاي دنيا ديدهباني است كه بخشي از اين امر هم به ديدهباني از گناهها و خطاها در جامعه مربوط ميشود؛ چرا كه با چنين ديدهباني است که افكار عمومي در مقابل اين گناه و خطا ميايستند و به تبع آن حذف خطاي صورت گرفته در جامعه نهادينه شده و به طور كلي گناه و خطاي اجتماعي كاهش مييابد.
او همچنين با اشاره به آيات 148 سورهي نساء و 10 سورهي رعد بهترتيب با اين مضمون كه خداوند دوست نميدارد كسي صدايش را بلند كند مگر آنكه بر او ظلمي شده باشد و نيز خداوند ميفرمايد هر آنچه شما بگوييد من ميشنوم چه بلند بگوييد و چه حتي آهسته در دل، تصريح كرد: رساندن پيام به مكاني دورتر و نيز افرادي بيشتر جزو ماهيت رسانههاست، ضمن اين كه بلند كردن صدا هم به اين دليل صورت ميگيرد كه آن صدا هم در مكانهايي دورتر و هم توسط افراد بيشتري شنيده شود.
رسانه موظف است ظلم و خطا را فرياد بزند
محسنيانراد ادامه داد: اين دو آيه در كنار مطالب ياد شده، بدين معنا اشاره دارد كه وقتي خداوند ميفرمايد صدايت را بلند كن، براي اين است كه مردم بشنوند، زيرا خودش در هر حالي صداي ما را ميشنود؛ بنابراين رسانه نيز موظف است ظلم و خطا را فرياد بزند و هر رسانهاي كه چنين نكند وظيفهي ارتباطياش را انجام نداده است كه البته اين نيز بخش ديگري از سرگرداني، ناهنجاري و آنومي است كه در حوزهي ارتباطات ايران وجود دارد.
او اضافه كرد: آنومي زماني در يك جامعه صورت ميگيرد كه هنجارهاي متضاد و متعارض در آن وجود داشته باشد. اين مساله هم يك آنومي است كه من از پشت پنجره دانش ارتباطات معتقدم "رسانه بايد خطا و ظلم را افشا كند" و در آن سو شخصي از قوهي قضائيه "اين افشا را در حد گناه ميداند"؛ بنابراين ملاحظه ميكنيد ايران به عنوان نمونهي منحصر به فرد در حوزهي جامعهي اطلاعاتي با چنين تركيبات پيچيدهاي مواجه است.
وي افزود: براي خروج از اين سردرگمي، بايد با كار و فعاليت علمي پديده جامعه اطلاعاتي تبيين و بازشناسي شود كه البته اين شناخت هم زماني موثر خواهد بود كه دولتمردان و نهادهاي اجرايي مانند همين قوهي قضاييه به سخنان محققان و متخصصان رشتههاي ديگر گوش كنند.
امروز فرهنگ، "اشتراك اطلاعات" معنا ميشود
وي در ادامه با بيان اين كه اگر تا چندي پيش "فرهنگ" در پاسخ به اين سوال معنا ميشد كه "چگونه زندگي كنيم؟" اما امروز فرهنگ به "اشتراك اطلاعات" معنا ميشود، افزود: هر چند كه پاسخ سوال اول هم در اطلاعات ما خلاصه ميشد اما در گذشته اين اطلاعات آنقدر جا افتاده بود كه حاصل و برونداد آن، فرهنگ معنا شود اما امروز گفته ميشود فرهنگ يعني اشتراك اين اطلاعات.
سردرگمي ما در حوزهي جامعهي اطلاعاتي، اشتراك اطلاعات را به هم زدهاست
نويسندهي كتابهاي "ارتباط شناسي" و "ايران در چهار كهكشان ارتباطي" تاكيد كرد: سردرگمي ما در حوزهي جامعهي اطلاعاتي باعث شده است عملا اشتراك اطلاعات را به هم بزنيم. در حقيقت آنچه كه امروز از آن به عنوان فاصلهي نسلها در كشور ياد ميشود و يا تفاوتهاي كاملا آشكاري كه در نگاه يك حقوقدان و يك ارتباط شناس ديده ميشود همه به اين دليل است كه اجازه نميدهيم اطلاعات بچرخد تا اشتراكات ايجاد شود.
به عقيدهي او بحرانها در ايران بسيار خاص بوده و اگر بخواهيم، قادر خواهيم بود اين بحرانها را در دستگاههاي فرضي راديولوژي در دانشگاهها به خوبي مشاهده کنيم، اما متاسفانه دولتمردان به هشدارها توجهي نميكنند.
سردرگمي در حوزهي جامعهي اطلاعاتي، با نگاهي منفي و يا مثبت بيان نميشود
محسنيانراد ادامه داد: سردرگمي در حوزهي جامعهي اطلاعاتي كه جامعهي دانشگاهي كشور از آن صحبت ميكند، نه نگاهي منفي است و نه نگاهي مثبت؛ بلكه تنها يك هشدار است، چرا كه اگر از آن خارج نشويم نسلهاي بعد نيز آسيب خواهند ديد.
وي افزود: براي خارج شدن از اين سردرگمي بايد بدانيم جهان، دنياي دانشهاي مختلف، مستقل و تخصصي است و تا زماني كه به اين امر توجه نداشته باشيم جامعهي اطلاعاتي در ايران يعني نمايشي از سردرگميها.
به گزارش ايسنا در ادامهي اين جلسه، دكتر يونس شكرخواه - استاد ارتباطات و عضو هيات مديرهي انجمن ايراني جامعهي اطلاعاتي - نيز با اشاره به اين كه جامعهي اطلاعاتي مدتهاست با شكلهاي گوناگون و ادبيات متنوع و متفاوت در اقصي نقاط دنيا مطرح شده است، اظهار كرد: به عقيدهي من فردوسي نيز زماني كه از"توانا بود هر كه دانا بود" سخن ميگفت، نوعي رويكرد جامعهي اطلاعاتي به مباحث روزگارش داشت، اما امروز در سطح جهاني به جايي رسيدهايم كه برخي مدلهاي ارايه شده در اين حوزه را راحتتر پذيرفته و قابل لمستر ميبينيم.
نگاه تكنولوژيك شدن جوامع در جامعهي اطلاعاتي، رويكردي ارتباطي نيست
وي با بيان اين كه جامعهي اطلاعاتي از سال 2003 به بعد و با حضور سران جهان در اجلاس جامعهي اطلاعاتي، سطح رسميتري در دنيا پيدا كرده است، افزود: پذيرش رسمي جامعهي اطلاعاتي از سوي سران جهان با تعريف اين اصطلاح در اولين مادهي سند 2003 ژنو (در اعلاميهي وصول) و با تاكيد بيشتر در سند 2005 تونس آغاز و قرار بر آن شد پيگيري اين اسناد در سطح دولتها با جديت بيشتري دنبال شود که ايران نيز به عنوان يكي از كشورهاي شركت كننده در اين اجلاس از اين قاعده مستثني نبود.
او ادامه داد: به عقيدهي من قضاوت دربارهي پيگيري و اجرايي شدن خط عملهاي مصوب اجلاسهاي يادشده در کشور و اين كه آيا اصولا اين پيگيري به نفع دولت هست يا خير، كاري تحقيقاتي همراه با تبديل گمانهزنيها به مفاهيم سازهاي و كاربردي تجربي را طلب ميكند که تا کنون به آن پرداخته نشده است.
اين استاد روزنامهنگاري آنلاين، سطح نرمافزاري را سطح ديگر مطرح در حوزهي جامعهي اطلاعاتي عنوان و تصريح كرد: ملموسترين جنبهاي كه بسياري از افراد از جامعهي اطلاعاتي در ذهن دارند، مدرنيزاسيون و تكنولوژيك شدن جوامع است كه البته چنين نگاهي، رويكردي مهندسي به اين حوزه بوده و لزوما رويكردي ارتباطي نيست.
به گفتهي وي چه بسا جوامعي كه به شدت به تكنولوژي مورد نياز در يک جامعهي اطلاعاتي مجهز شده اما به جاي رسيدن به جامعهاي بشارتي يا ارتقاء دهنده، به يك جامعهي نظارتي نزديكتر شدهاند.
بخش نرمافزاري به عهدهي مراكز علمي، نهادهاي مدني و بخشهاي رسانهيي است
او خاطر نشان كرد: به عقيدهي من نيز در سطح نرمافزاري در ايران همچنان كار بسياري باقي مانده است كه مسووليت آن نيز بيش از هر نهاد و گروهي، به عهدهي مراكز علمي، دانشگاهي و پژوهشي، نهادهاي مدني و نيز بخشهاي رسانهيي است.
دسترسي به اطلاعات به عنوان يك حق، بايد به باور افراد جامعه تبديل شود
شكرخواه در ادامه با تاكيد بر اين كه براي تحقق جامعهي اطلاعاتي، دسترسي به اطلاعات به عنوان يك حق، ميبايست به باور افراد يك جامعه تبديل شود تا اميدها و روياهاي جامعهي اطلاعاتي در ذهن آنها پرورش يابد، خاطر نشان كرد: امنيت در دسترسي به اطلاعات، محيط قابليتساز كه به دارندهي دانش و معرفت، قدرت ببخشد و بسياري حقوق ديگر از قبيل حقوق شهروندان در قبال دولت كه بطور كلي تحت عنوان حقوق ارتباطي ياد ميشود از جمله ملزومات و زمينههاي ايجاد جامعهي اطلاعاتي در جوامع مختلف است.
ارسال پيامك بدون درخواست مشترك، تجاوز به حقوق در دسترسي به اطلاعات است
وي همچنين با اشاره به ارسال پيامكهايي از سوي شركتها و يا وزارتخانههاي مختلف، بدون درخواست مشتري، آنها را تجاوز به حقوق مخاطب در دسترسي به اطلاعات دانست و اضافه كرد: دريافت اطلاعات ناخواسته از طريق پيامك، ايميل و غيره كه اتفاقا در كشور ما نيز بسيار رواج پيدا كرده است از جمله موارد نقض حقوق عموم در مجموعهي حقوق ارتباطي است كه كوتاهي نهادهاي آموزشي، مدني و رسانهيي از جمله عوامل ناديده گرفتن چنين حقوقي به حساب ميآيد.
او افزود: در يک جامعهي اطلاعاتي، آثار مترجمان و يا نويسندگان هم يك بحث مهم است، در اين بخش بهتر است به انضمامي بودن نوشتهها و يا ترجمهها به زندگي افراد جامعه توجه شود، تا حكم خوراكهاي اصلي در نيل به جامعه اطلاعاتي را ايفا كنند.
اين عضو هيات مديرهي انجمن ايراني جامعهي اطلاعاتي دربارهي جنبههاي اخلاقي و تنوع فرهنگي در جامعهي اطلاعاتي نيز گفت: براي ورود به جامعه اطلاعاتي بايد تكليف خود را با برخي واژهها و اصطلاحات مانند اخلاق، تهاجم فرهنگي، تبادل فرهنگي، ركود فرهنگي و غيره نيز روشن كنيم، چراکه تكنولوژي ساختهي دنياي ديگري بوده و به كشور ما وارد ميشود و در اين ورود ميتواند جنبههايي از اخلاق را نيز در جامعهي ما تضعيف و يا تقويت كند.
جامعهي اطلاعاتي ميتواند اطلاعات تاريخ گذشته يا بدلي نيز داشته باشد
او ادامه داد: در حقيقت بايد بينديشيم در چنين جامعهاي، در معرض حملهي فرهنگي قرار داريم و يا تبادل فرهنگي، در دوران ركود فرهنگي خود به سر ميبريم و يا توليد فرهنگ داريم يا اين كه حتي تمامي اين موارد را داريم و يا تركيبي از آنها در اختيار ماست و غيره، چرا كه جامعهي اطلاعاتي به مثابه فروشگاهي است كه هر كس ميتواند اطلاعات خود را در قفسههاي اين فروشگاه قرار دهد، ضمن اين که اين اطلاعات حتي ميتواند تاريخ گذشته يا بدلي نيز باشد.
به گفتهي وي چنين نگاهي در حوزهي وبلاگها نيز بايد وجود داشته باشد، اين درست است که در حال حاضر جزو كشورهاي دارندهي بيشترين وبلاگ در جهان هستيم؛ اما در اين حوزه هم بايد دربارهي مواردي چون اين كه آيا چنين اتفاقي از انسداد خبر ميدهد يا گشودگي و غيره بينديشيم؛ بنابراين به نظر ميرسد به نگاه دوباره به تمامي مسايل و چالشهاي موجود در حوزهي جامعهي اطلاعاتي در کشور و تفكر و تامل درباره آن ها بسيار نيازمنديم.
شكرخواه همچنين سخنان استاد محسنيانراد را در نام بردن از ايران به عنوان نمونهاي منحصر به فرد در حوزه ي جامعهي اطلاعاتي تاييد و تصريح كرد: معمولا تكنولوژي با سرعتي بسيار بالا از سوي كشور ما كسب مي شود و پس از مدتي، با همان سرعت به پديدهاي امنيتي تبديل شده و سپس با سرعت بيشتري رها ميشود و به عقيده ي من بايد در تمامي اين موارد به دقت تفكر و تامل شود تا اين نمونهي منحصر به فرد يعني ايران را بتوان شناسايي و تبيين کرد.
زيرساخت و سختافزار، مسايل اصلي در تحقق جامعهي اطلاعاتي نيست
وي با بيان اين که به عقيده من در تحقق جامعهي اطلاعاتي در كشور، زيرساخت و سختافزار مسالهي اصلي نيست، اضافه كرد: دولت، بخشهاي خصوصي و همچنين مدني در اين اتفاق، يعني تحقق جامعهي اطلاعاتي، علي القاعده مسير خود را طي ميكنند؛ اما به عقيدهي من آنچه ما دانشگاهيها بايد نگران آن باشيم اين است كه تاثير سياستهاي دولت از يك سو و سياستهاي بخش خصوصي با سودگرايي ويژهي خودش از سوي ديگر دامن جامعهي مدني كه دانشگاهها نيز بخشي از آن هستند و به تبع آن ساير اتباع كشور را نگيرد.
او با اشاره به اين که جامعهي دانشگاهي كشور در حال حاضر به توليد ادبيات و محتوا در حوزهي جامعهي اطلاعاتي، از منظر خود كمك ميكند، ادامه داد: به نظر ميرسد بهتر است نهادي به عنوان متولي، تجارب ديگر کشورها در توليد ادبيات و محتوا را بررسي كرده، مشابهتها و افتراقهاي جهاني تئوريها و طرحهاي مطرح شده را همراه با تاريخ آنها استخراج كند تا با نگاهي در زماني يعني معطوف به گذشته و نيز با نگاهي همزماني متمركز به وضعيت موجود و با نگاهي همه زماني به اين مطلب بپردازيم كه در وضيعت فعلي در كجاي پازل جامعهي اطلاعاتي در جهان قرار داريم.
نبايد به نقش دولت در تحقق جامعهي اطلاعاتي در كشور اميد بست
عضو هيات علمي دانشکده ي مطالعات جهان خاطر نشان كرد: به نقش دولت در تحقق جامعهي اطلاعاتي در كشور نبايد اميد بست چرا كه انقطاعهايي كه در عوض شدن دولتها رخ ميدهد تغييرات اساسي در روند پيگيري مسايل اين حوزه به وجود ميآورد. اما نقش اتحاديهها و اصناف و هم چنين رسانهها در اين بخش بسيار مهم و غير قابل انکار است.
او در ادامه با بيان اين که متاسفانه معمولا صحبت دربارهي يك اتفاق تازه از سوي دانشگاهيان و متخصصان، از جانب تصميمگيران جامعه فورا پذيرش و طرفداري از آن اتفاق معنا ميشود، در حالي كه مقصود از اين سخنان تنها يادآوري، گوشزد و هشدار در قبال آن اتفاق است، افزود: آنچه امروز به عنوان شبكهي اجتماعي از آن ياد ميشود، به واقع در کشور در حال رخ دادن است؛ بنابراين هشدارهاي ما وظايف ديدهباني در جامعه و آن هم با توجه به تخصص ماست همانطور كه يك كارشناس و متخصص اقتصادي ممكن است در اين حوزه هشدارهايي بدهد.
اطلاعرساني در فضاي رسانهيي کشور ديرتر از شبكهي اجتماعي اتفاق ميافتد
وي همچنين با اشاره به دو فضاي رسانهيي ايران غيرسايبر و ايران سايبر كه هر كدام از آنها به شكلي به اطلاعرساني مشغولند، دربارهي عملکرد اين فضاهاي رسانهيي گفت: اطلاعرساني در هر دوي اين فضاها معمولاً ديرتر از شبكهي اجتماعي اتفاق ميافتد، ضمن اين كه در ايام عيد نيز ميتوانند تعطيل باشند، با اين توضيح سوالي كه پيش ميآيد اين است كه وقتي يك شبكهي رسانهيي ميتواند در ايام عيد يا ديگر تعطيلات دست از كار بكشد چگونه خواهد توانست در ذهن مخاطب براي خود مشروعيت ايجاد كند.
شبكهي اجتماعي مفهوم جغرافيا را نيز دگرگون كرده است
شکرخواه با بيان اين كه شبكهي اجتماعي تا حدودي مفهوم جغرافيا را نيز دگرگون كرده است، ادامه داد: بسياري موضوعات در شبكههاي اجتماعي تاييد و يا رد ميشود كه اصلا در شبكههاي رسانهيي وارد نميشود، چراکه نگاه ما به رسانه هنوز همان نگاه تئوري تزريقي است.
او اضافه كرد: بنابراين در گام اول بايد اين تلقي كلاسيك رسانهيي را که فكر ميكنند هر آنچه رسانه منتشر ميكند به باور، پذيرش و يا تغيير منجر ميشود، تغيير دهيم. در دنياي امروز قاعدهي "من منتشر ميكنم، تو ميپذيري" بسيار تغيير كرده است.
وي تاکيد کرد: در دنياي امروز از يك سو رسانههايي جريان اصلي وجود دارند و از سوي ديگر رسانههايي آلترناتيو كه ديد جايگزين و صدايي متفاوت داشته و انعكاس دهندهي صداي اقليت و البته با محدوديت در دامنه پوشش هستند كه اين گروه دوم در عرصه تدوين ادبيات جامعه اطلاعاتي حضور ندارد و بايد زمينه حضور آن را فراهم كرد.
نمي توان در جامعهي اطلاعاتي از يك نسخه براي تمام جهان استفاده كرد
به گفتهي او گرچه در کلاسهاي درس و همچنين توليدات مراکز دانشگاهي واكاويهايي در مورد فضاهاي رسانهيي کشور انجام ميشود اما متاسفانه همانطور كه گفته شد هر نوع هشداري در اين حوزهها معمولا به خودباختگي و يا ترس از فضاي موجود معنا ميشود، در صورتي كه به عقيدهي ما اصلا نيز نميتوان از يك نسخه براي تمام جهان استفاده كرد و بنابراين ما اصلا نميتوانيم خودباخته باشيم.
جامعهي اطلاعاتي بستهاي وارداتي نيست
عضو هيات رييسهي انجمن ايراني جامعهي اطلاعاتي تصريح كرد: با توجه به آنچه گفته شد هر جامعهاي ميتواند جامعهي اطلاعاتي خودش را داشته باشد. براي يك روستايي، يافتن يك ضماد و التيام بخشيدن يك زخم به وسيلهي آن يك معرفت و دانش محسوب ميشود و براي جامعهاي ديگر به نوعي ديگر؛ بنابراين بايد اين نگاه را كه جامعهي اطلاعاتي بستهاي است که ميتوان آن را وارد كرد تغيير داد.
او خاطر نشان كرد: همانطور كه دانش يك كالا نيست كه بتوان خريد، مونتاژ و يا وارد كرد؛ بلکه شبكهاي است داراي پراكندگي كه در افراد مختلف رسوخ كرده و شبكهاي به نام دانش را ميسازد؛ بايد بپذيريم كه جامعهي اطلاعاتي هم تنها يك اصطلاح نيست.
خواهان جامعهي اطلاعاتي به هر قيمت نيستيم
وي با اشاره به اين كه من و همكاران دانشگاهيام در انجمن ايراني مطالعات جامعهي اطلاعاتي خواهان جامعهي اطلاعاتي به عنوان يك بسته وارداتي و آن هم به هر قيمتي نيستيم، تاكيد كرد: سخن ما به عنوان جامعه دانشگاهي در حوزهي جامعهي اطلاعاتي در حقيقت يك هشدار است كه اگر در قديم يك برنامه براي چند نسل نوشته ميشد امروز بايد آنقدر هوشيار باشيم كه بدانيم چند برنامه براي يك نسل ميخواهيم.
شكرخواه تصريح کرد: ما فقط از يك شرايط گذار ناگهاني خبر ميدهيم و به عقيدهي من نگاه به نظرات و ديدگاههاي كارشناسانه بايد دوستانهتر و مورد پذيرشتر باشد و باور داشت اين نظرات و ديدگاهها از موضوع ترس و خودباختگي نيست؛ بلكه هشداري از يك موضع بسيار آگاهانه است، ضمن اينكه بحث ما معرفت و دانش اين اتفاق است كه در آن اطلاعات گرانبهاترين كالاي دموكراسيهاي موجود محسوب شود.
وي ادامه داد: تمامي آنچه گفته شد تكههاي يك پازل هستند كه بايد در كنار يكديگر قرار گيرند تا بتوان دربارهي جامعهي اطلاعاتي و يا حتي ورود به آن قضاوت کرد؛ اما ظاهرا عدهاي فكر ميكنند پاسخ تمام سوالات را در اختيار دارند و به سرعت تكليف موضوعي را روشن ميكنند. مطمئن باشيد اگر قرار باشد دربارهي كاربرد بيمحابا و بدون انديشهي عبارت "جامعهي اطلاعاتي" در کشور اعلام نگراني شود، قطعاً دستاندركاران حوزهي ارتباطات جز اولين نفرات اعلام كنندهي اين نگراني هستند.
بايد از نسخهپيچي سريع براي جامعهي اطلاعاتي جلوگيري كرد
او گفت: به عقيده من در عين حال كه بايد كمي صبر کرد تا وضعيت موجود آرام شده و سرو ساماني بگيرد نبايد زمان را نيز فراموش كرد، چرا كه معني زمان و مكان در دنياي امروز عوض شده است، ضمن اينکه باز هم تاکيد ميكنم جامعهي اطلاعاتي بستهاي وارداتي نبوده و بايد فضايي كارشناسانه و تخصصي ايجاد شود تا امكان نسخهپيچي سريع در اين زمينه از افراد سلب شود.
اين استاد ارتباطات تاكيد كرد: نگاه ما به بحث جامعهي اطلاعاتي در ايران نگاهي مبتني بر راهحل است و اگر از سردرگمي در اين حوزه صحبت ميكنيم به هيچ وجه به معناي يأس نيست؛ بلكه به معناي واكاوي دقيق اين پديده و اتفاقا از زاويهاي كاملا فعال است.
شبكههاي ارتباطي ما را به هم نزديك كرده است
او دربارهي چالشهاي فرهنگي در حوزهي جامعهي اطلاعاتي در كشور گفت: به عقيدهي من فرهنگ در بستر حاكميت فضاي بزرگتر ديجيتال معاصر قرار گرفته و رابطه آن با جغرافيا و زمين حداقل در كوتاه مدت قطع شده است، چرا كه ما پيش از اين، هر چيزي را در سر جاي خودش فهم ميكرديم مثلا يك قوم را با لباس، گويش، آداب و رسوم خاص خودش درک ميكرديم ولي امروز شبكههاي ارتباطي ما را به هم بسيار مجاور و نزديك كرده است.
به گفتهي وي امروز ديگر لازم نيست كسي به جايي سفر كند و براي ما از آداب و رسوم، لباس و گويش اقوام مختلف بگويد، چراکه ما، خود، در هر لحظه مصداقهاي فرهنگي را در مهاجرتي شهابگونه در فضاي سايبر دست به دست ميكنيم؛ بنابراين از نظر فرهنگي شخصيتها و فضاهاي تركيبي و نه اورجينال پديدهي رايجي شده است.
فكرها، لباسها و سنن تركيبي محصول فضاي ديجيتال معاصر است
شکرخواه ادامه داد: در حقيقت فكرها، لباسها و سنن تركيبي محصول فضاي ياد شده است و به عقيدهي من اين فضا با تغيير مفهوم فرهنگ، مكان و زمان، مطالعات فرهنگي را هم به يك خانهتكاني كشانده است.
به گفتهي او مفهوم فرهنگ، امروز خود اطلاعات است يعني به همان ميزان كه بتواني فرهنگ خود را زير كليك ببري شانس بقاي بيشتري خواهي داشت؛ بنابراين در اين فضا توليد دايمي محتواي بومي براي فضاي سپهر وسيع ارتباطي معاصر بسيار كليدي است.
توليد بومي اطلاعات، يك وظيفهي ملي است
وي با اشاره به اين که با توجه به آنچه گفته شد توليد بومي اطلاعات يك وظيفهي ملي است، افزود: در واقع شايد مفهوم فرهنگ هيچوقت اين قدر آنلاين نبوده است، چراکه چه بسا يك فرد بومي هم امروز به دليل گسترش زيرساختها براي دريافت اطلاعات فرهنگي خود به آنلاين شدن نيازمند باشد.
اين استاد روزنامهنگاري آنلاين تاكيد كرد: شايد امروز ديگر نتوان به دانشآموزان به شيوهي گذشته و از طريق كتاب آموزش داد. شايد حتي خود آنها با فشار به سيستم آموزشي، CD به جاي كتاب طلب كنند، يعني همان محتواي چاپي را به شكل صفر و يك شده بخواهند.
وي گفت: در اين تقاضا در حقيقت تنها حامل عوض شده است و اين يكي ديگر از مشكلاتي است كه امروز با آن مواجهيم؛ به بيان ديگر خيلي وقتها فقط حاملها را ميبينيم ولي محتوايي به آن وارد نميكنيم در نتيجه سوار بيگانهاي اسب ديجيتال ما را زين ميكند.
اگر فرهنگ را در فضاي آنلاين احيا نكنيم، شايد ديگر ديده نشود
او ادامه داد: به عقيدهي من به فرهنگ مجازي بايد بهعنوان پديده و وظيفهاي ملي نگاه کرده و تا ميتوانيم فرهنگ خود را در فضاي آنلاين احيا كنيم؛ بنابراين مفهوم فرهنگ امروز تا حدودي با معناي آن در سنت، زبان، آيين و غيره متفاوت شده است، هرچند قاعدهي بازي همان تعريف گذشته است، اما به نظر ميرسد اگر لباس ديجيتال به تن اين مفاهيم نكنيم شايد ديگر هيچ وقت ديده نشود.
شكرخواه همچنين با اشاره به كوتاه شدن سيکل گفتوگو در جوامع و همچنين ايران تصريح كرد: اگر فاصلهي فرهنگ گفتاري و رفتاري در جامعه، خودش را در قالب انسداد گفتاري نشان ميدهد بايد به شكل غيرمستقيم گشايش گفتاري داشته باشيم؛ يعني افراد را از گفتمانهاي كلام محور و فردي به گفتمانهاي عموميتر وارد كنيم.
تضادهاي فرهنگي در فضاي ديجيتال راحتتر قابل فهم خواهند شد
او افزود: نسل حال حاضر ايران ديجيتال بزرگ شدهاند و بايد در برقراري ارتباط با آن ها از اين فضا استفاده كرد، ضمن اين که تضادهاي فرهنگي هم در اين فضا قابل فهمتر خواهد شد.
وي در پايان با اشاره به خليج فارس به عنوان يكي از نمونههاي دفاع از هويت ايراني در اينترنت خاطر نشان كرد: در اين زمينه ايرانيها آنقدر در بمب گوگلي با سرعت عمل كردند كه وقتي در بخش جستوجوي آن خليج عربي تايپ ميشد، پيغام ميداد كه "منظور شما خليج فارس است؟".
اين عضو هيات مديرهي انجمن ايراني جامعهي اطلاعاتي ادامه داد: بدين شکل در واقع توانستيم از اين فضا براي دفاع از هويت ايراني و خليجي كه سالهاست با نام فارس در كنار آن هستيم دفاع كنيم؛ قطعا اگر گوگل امسال در هنگام نوروز لوگوي خود را تغيير داد به اين دليل بود كه فارسزبانان به اين فضا وارد شده بودند در غير اين صورت شايد با اين مفهوم و آيينهاي نوروزي اصلا آشنا نميشد.
وي در پايان تاكيد كرد: به عقيدهي من فضاي سايبر، فضايي است که در آن ميتوان با عواقب نامناسب کمتر با ناآشناها، آشنا شد و در كنار شناخت ديگران خود را نيز به آنها شناساند و هنگام عبور از جهاني كه تو را ميسازد جهان را ساخت.
انتهاي پيام