مراسم يادبود حميد فرزام - استاد تازه درگذشته و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسي - امروز دوشنبه، 27 خرداد، در تالار شهيدي ساختمان جديد فرهنگستان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حسن حبيبي - رييس فرهنگستان زبان و ادب فارسي - در اين مراسم در سخناني گفت: فرزام از همكاران خوب فرهنگستاني ما بود و بزرگواري، تواضع و صفاي باطنش مثالزدني. علاقهي او به فرهنگستان و فرهنگستانيها و زبان و ادب فارسي به يادماندني است.
در ادامه، مهدي محقق - رييس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي - عنوان كرد: فرزام از كساني بود كه سودش به همه رسيد. او از ميان ما غايب شد؛ ولي روحش در ميان ماست. منشأ فيض بود و شاگردان زيادي را تربيت كرد كه همه از او به نيكي ياد ميكنند. از اخلاق و رفتار و همهي آنچه فضايل انساني ميدانيم، در مرحوم فرزام جمع بود. او همواره از استادان برجستهاش از جمله: احمد بهمنيار، ملكالشعرا بهار، بديعالزمان فروزانفر و عبدالعظيم خان قريب به نيكي ياد ميكرد، با جلالت و بزرگي. فرزام برجستگي خود را در مباحث دستوري و ادبي در جلسات ساليانهي استادان زبان و ادبيات فارسي كه زماني در باشگاه بانك سپه برگزار ميشد، نشان ميداد.
محقق سپس با اشاره به حمايتش از انتشار كتاب «نكتهها و نقدها»ي حميد فرزام، گفت: فرزام سپاسدار كارهايي بود كه برايش ميشد، و خوشحاليم كه در فرهنگستان زبان و ادب فارسي محترم بود و قدرش دانسته شد. او وقتي سخن ميگفت، از علاقهاش به زادگاهش - كرمان - با غيرت و تعصب ميگفت.
همچنين محمد خوانساري در سخناني گفت: رنج من اين است كه عمر طولانيام باعث ديدن داغها و مصيبتها شده است. فرزام دوست ديرين شصت و هفتسالهام بود؛ دوستي يكرنگ و صميمي كه از شرايط خوشبختي و سعادت هر بشري است.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسي سپس به تعريف مفهوم «سعادت» نزد خواجه نصيرالدن توسي پرداخت و گفت: سلامت تن، تمكن مادي، اعتدال و آراستگي به فضايل و داشتن دوستان صادق و يكرنگ، از اصول سعادت نزد اوست و فرزام دوستي صادق بود. انساني پاك و بيادعا و عاشق اهل بيت (س). درد جانكاه چندساله را به طور حيرتانگيزي تحمل ميكرد. در عمر خود، هيچ دلي را از خود نيازرد و غباري از او بر دل كسي ننشست.
خوانساري سپس با اشاره به كتاب فرزام با عنوان «شرح آثار و احوال شاه نعمتالله ولي» گفت: اين رسالهي دكتري فرزام بود با راهنمايي استاد فرزوانفر كه در آن، شور جواني، احساس وظيفه و كمالطلبي موج ميزد. سختكوشي فرزام در جمعآوري تمام آنچه مربوط به شاهنعمتالله ولي است، حيرتانگيز بود. در يافتن منابع مختلف، هيچكدام را فروگذار نكرد و هيچ تحقيقي به جامعيت تحقيق او نرسيد. نزديك شدن به حريم ولي كار آساني نبود. او ثابت كرد ولي ادعاي مهدويت نداشته است و با اسنادي كه ارائه كرد، نشان داد شاه اهل تسنن بوده و اين البته به مذاق دراويش نعمتاللهي خوشايند نيامد. آثار ديگر او، ديگر كتابهاي ارزشمندش در اجتماع خيلي شناخته نشدهاند و از زحماتش، آنطور كه بايد، قدرداني نشد. كتاب «نكتهها و نقدها» هم اثر خوبي بود. فرزام گمشدهي عرفاني خود را در وجود مرحوم آقاشيخ رجبعلي خياط يافت.
در ادامه، يدالله ثمره به عنوان همشهري فرزام در سخناني به بازگويي خاطراتي از او پرداخت و گفت: بردباري و صبوري فرزام و حالت رضايتي كه با وجود بيماري داشت، واقعا درست است. او آثار واقعا جاويداني منتشر كرد؛ از جمله كتاب «شرح آثار و احوال شاه نعمتالله ولي» كه در سال 73، چاپ اول و در سال 79، چاپ دوم شد. براي نوشتن اين اثر، 262 منبع را زير و رو كرد و اين اثر چه دُر گرانبهايي است كه در ادبيات فارسي شكل گرفت.
غلامعلي حداد عادل نيز در سخناني در اين مراسم گفت: فرزام در دو طريق مجاهدت كرد؛ يكي علمي و ديگري معنوي. از محضر استادان بزرگي چون فروزانفر، همايي و قريب كسب علم كرد و با پژوهش خود دربارهي شاه ولي نشان داد اين رساله الگويي براي سختكوشي يك دانشجوي دورهي دكتري است كه نبايد دنبال سر هم كردن رسالهي دفاعياش باشد. شخصيت شاه اسطورهيي شده بود و در هر محفل دراويشي، بدون تحقيق دانشگاهي به اوج و ارج ميبردندش؛ اما فرزام توانست اين شخصيت متلاطم مبهم و ناشناخته را با يك تحقيق طولاني، دانشگاهي كند. او در ادامه افزود: فرزام از جهت معنوي، جزو حلقهي شاگردان خياط بود كه صاحب كرامت بود. يك مؤمن خالص و معتقد كه حداكثر تقاضايش، چاپ آثارش بود و گردي از وجودش بر هيچ خاطري ننشست.
احمد سميعي گيلاني هم به بيان خاطرات خود از حميد فرزام پرداخت و در پايان، حبيبي گفت: فرزام از سويي بلندنظر و از سويي متواضع بود.
انتهاي پيام