عضو هيأت علمي دانشكدهي معماري و شهرسازي دانشگاه علم و صنعت معتقد است: مهمترين زيربناي گردشگري، ميراث فرهنگي است. در گردشگري بايد به ميزاني كه روي ميراث فرهنگي سرمايهگذاري كردهايم، توقع استفاده داشته باشيم. درحاليكه ما روي زيربناها كار نميكنيم، ولي بهرهمندي بيشتري را ميطلبيم، ولي در هيچ صنعتي چنين موضوعي عملي نيست.
دكتر مهدي مجابي در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در پاسخ به اينكه از سازمان ميراث فرهنگي بايد توقع چه نوع حساسيتها و كارهايي را داشت تا با توجه به تمركزي كه در كشور بر گردشگري است، ميراث فرهنگي به حاشيه نرود، بيان كرد: در واقع، اينطور ميتوان گفت كه از لحاظ سازماني در وضعيت فعلي ايران، بايد چه ارتباط بهينهاي بين گردشگري و سازماني به نام سازمان ميراث فرهنگي وجود داشته باشد؟
او توضيح داد: گردشگري و ميراث فرهنگي معمولا در دنيا دو مقولهي نيستند كه به يكديگر آسيب بزنند، بلكه بهلحاظ ماهيتي همسو و همجهت هستند؛ ولي مهم اين است كه ببينيم شرايط چيست و چگونه آنها را سازماندهي ميكنيم.
وي ادامه داد: شرايط ما اين است كه ميراث فرهنگي وسعت و حجم زيادي دارد كه اقدامات مربوط به بخشي از آن انجام شده و بخشي ديگر انجام نشده است. اولويت در ميراث فرهنگي نيز حفاظت از ميراث و احياي آن به روشهاي علمي است. در واقع، اينها كارهايي هستند كه در كشور، پيش روي ما قرار دارند و بايد سالها كار و سرمايهگذاري كنيم تا اين اقدامات انجام شوند. البته گردشگري بخش بهرهبردار اين نتايج است، يعني نتايج فعاليتها را در بخش ميراث فرهنگي بايد علاوه بر اينكه گردشگري بهرهبرداري ميكند، دانشگاهها، مردم و بخشهاي مختلف سياسي و اجتماعي كشور بتوانند استفاده كنند.
اين عضو هيأت علمي دانشگاه علم و صنعت افزود: در شرايطي كه ما سرمايهگذاري لازم و كافي را براي حفاظت و بهرهبرداري انجام ندادهايم، اگر بخواهيم غفلتا در بخشي مانند گردشگري بهرهبرداري كنيم، احتمال تخريب وجود دارد. در حقيقت، ميراث فرهنگي مانند مادهي خامي است كه بايد به اطلاعات و محصولات قابل استفاده تبديل شود. در صورتي كه ما اين كار را نكردهايم و اگر بخواهيم از آن استفاده كنيم، ممكن است كه اصلش (اصل اثر) را هم از دست بدهيم. پس به اين ترتيب، در گردشگري بايد آن اندازه توقع استفاده از ميراث فرهنگي را داشته باشيم كه روي ميراث فرهنگي سرمايهگذاري كردهايم.
وي در توضيح اينكه منظور از سرمايهگذاري چيست؟ گفت: سرمايهگذاري شناخت است، يعني اينكه ميراث فرهنگي را بشناسيم. اين شناخت صرفا يك معرفي يا آدرس ساده نيست، بلكه يك روند علمي و بسيار پيچيده است. كارشناسان، متخصصان، دانشمندان، فرهنگشناسان، مورخان، باستانشناسان و افراد مختلف ديگري بايد كار كنند تا ميراث فرهنگي را آنطور كه لازم است، بشناسند و معرفي كنند. وقتي ميراث فرهنگي شناخته شد، بايد براي معرفي و حفاظت از آن اقدام كرد. به اين ترتيب كه اصل آنرا حفظ و براي بهرهبرداري به مردم و جامعه نيز معرفي كنيم.
اين كارشناس اظهار داشت: طبيعي است كه اين بهرهبرداري در وهلهي نخست، بهرهبرداري علمي و بهرهبرداريهاي نرمافزاري است و پس از آن، بهرهبرداريهاي سختافزاريتر مانند بازديدها و گردشها انجام ميشوند.
مجابي پس از اشارهي خبرنگار ايسنا به وجود معاونت پژوهشي در استانها، پيش از ادغام ميراث فرهنگي با گردشگري و حذف آن در شرايط كنوني، ادامه داد: اين موضوع، در گذشته هم بسيار ضعيف بود، بويژه بخش پژوهش و شناخت، زيرا بيشتر اقدامات فيزيكي در راستاي حفاظتهاي فيزيكي انجام ميشدند و فعاليتهاي علمي كمتري نسبت به آنچه بايد ميشد، صورت ميگرفت. البته امروز هم بهنظر ميرسد، اين توان مقداري ضعيفتر شده و در مقابل اين قضيه، توقع ما براي بهرهبرداري بيشتر از ميراث فرهنگي، بويژه در بعد گردشگري بيشتر شده است. اين تقريبا توقع بيجايي است، درحاليكه ما روي اين زيربناها كار نميكنيم و سرمايهگذاري لازم را نيز انجام نميدهيم، ولي بهرهي بيشتري را ميخواهيم كه در هيچ صنعتي چنين موضوعي عملي نيست.
او با بيان اينكه در گردشگري نيز چنين چيزي عملي نيست، گفت: بايد ابتدا به مباني و پايههاي گردشگري توجه كرد كه از مهمترين آنها، بحث مربوط به ميراث فرهنگي، آثار فرهنگي، تاريخي و طبيعي است. اين درحالي است كه اكنون با وضعيتي كه داريم، توقع اين است كه بدون زحمت و سرمايهگذاري در زيربنا، بيشترين سود را ببريم كه چنين چيزي امكانپذير نيست و منجر به تخريب اصل سرمايهي تاريخي، فرهنگي و طبيعي كشور ميشود.
وي دربارهي اينكه با وجود چنين شرايطي چه بايد كرد؟ توضيح داد: بايد سرمايهگذاريهايي را كه روي هر صنعتي انجام ميشوند، تقسيم كنيم. به اين ترتيب كه يك بخش آن به زيربناها مربوط است كه به همان مسايل ميراث فرهنگي مربوط ميشود و بخشي هم به همان بخش بهرهبردار و روبناها مربوط است كه اين بخشها بايد با هم متناسب باشند.
مجابي در ادامه بيان كرد: ايجاد هتلها، حملونقل، خدمات رفاهي و دستشويي از جمله زيربناهاي گردشگري هستند؛ ولي مهمترين زيربنا، ميراث فرهنگي است، يعني پيش از اينكه راه بسازيم، هتل بسازيم، رستوران و تجهيزات داشته باشيم، مهمترين بخش ميراث فرهنگي است. در واقع، در اين حوزه بايد كار كنيم تا گردشگري ما را بهطور دايم بهلحاظ اطلاعات تغذيه كند. در غير اين صورت، اگر يك گردشگري بيايد و اطلاعات نگيرد، ديگر نميآيد، زيرا هدفاش برآورده نميشود. بنابراين ميراث فرهنگي از اين نظر در آيندهي گردشگري اهميت دارد. گرچه ما در اين زمينه قوي هستيم، ولي متأسفانه در عمل ميبينيم كه اينطور نيست.
اين كارشناس ميراث فرهنگي همچنين دربارهي تعداد متخصصان سازمان در حوزهي ميراث فرهنگي، گفت: آماري از اينكه چه ميزان نيرو در اين حوزه به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري جذب شدهاند، ندارم؛ اما آنچه ميتوانم بگويم اين است كه جمعيت متخصصي كه در ايران كم هم نيستند، آن هم در هر دو بخش خصوصي و دولتي، تجربههاي لازم و امكاناتي كه اين تجربهها را با كمك آن بهدست آورند، ندارند. بهطوري كه يا خيلي جوان هستند و از ابتدا به هر موضوعي از ميراث فرهنگي وارد ميشوند يا اساسا در كارهاي اداري و سازماني هستند.
وي اضافه كرد: اين مسأله نيز مشخص است كه سرمايهگذاري كه امروز در ميراث فرهنگي ايران ميشود، كم نيست. وزارت كشور، وزارت مسكن و شهرسازي، شهرداريها، سازمان ميراث فرهنگي و ارگانهاي ديگر، سرمايهگذاريهايي را در ميراث فرهنگي انجام ميدهند، ولي تخصصها و ساماندهيهاي لازم را بهوجود نياوردهاند.
انتهاي پيام