چه قدر وجدان کاري داريم؟
وجدان کاري عبارت است از مجموعه عواملي که فرد سازماني، نظام ارزشي به وجود ميآورد. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ"خانه مديران جوان" به نشاني http://managersclub.persianblog.ir آورده است: وجدان کار يکي از حوزههاي وجدان انسان است که در سايه اخلاق کاري به وجود ميآيد و مرز بين درست و نادرست و صالح و ناصالح را معين ميکند. برخي از متفکرين، وجدان را به معناي آگاهي از انديشههاي پنهان آدمي ميدانند، يعني آن چه که«ناخودآگاه» و حتي «خودآگاه» در ارتباط با اعمال، تلقي و ارزيابي ميکند. برخي نيز وجدان را قضاوت دروني افراد در باب کردارهاي خود دانستهاند، زيرا انسانها معمولا در ارزيابي اعمال خود در خلوت و تنهايي قضاوتهاي منصفانهاي دارند و خود را آن گونه که هستند، ميشناسند و در حقيقت بر اعمال و رفتارهاي خود اشراف دارند. هر چند که ممکن است ظواهر اعمال و رفتارهاي آنان با آن چه وجدانشان داوري کرده است، تفاوتهاي فاحش داشته باشند. اخلاق، بينش شخصي و روحيه شايستهاي است که همه افراد در اجتماع واجد آن هستند و آن را به عنوان فضيلت اخلاقي ميشناسند، اما ممکن است به آن کمتر توجه کنند. اخلاق کاري همان بايدها و نبايدهايي است که اجراي آن ها در محيط کار در مسيرتحقق اهداف کاري سازمان است. اولين و مهمترين عامل در وجدان کاري، عدم توجه به ويژگيهاي انساني فرد در سازمانهاست. در واقع آنچه موجب موفقيت هدفهاي يک سازمان ميشود آن است که مدير يا سازمان بتواند هدفهاي سازمان را در قالب گروهها اجرا کند. با ارضاي نياز اجتماعي، احساس نياز به احترام در فرد رشد ميکند. دومين عامل سازماني موثر در وجدان کار را ميتوان شغل و ويژگيهاي آن نام برد. قرار دادن کارکنان در شغل مناسب و مورد علاقه ايشان، آنان را به بهتر کار کردن و ارايه نتايج مطلوبتر تشويق ميکند. سومين عامل سازماني موثر در وجدان کار، عملکرد موثر مديريت در ارزيابي کارکنان به روشهاي معين و مشخص، تشويق و تنبيه مناسب آنان و برنامهريزي آموزشي براي کارکنان است. آموزش موجب ميشود فرد بهتر کار خود را بشناسد و از انجام آن لذت ببرد. اين امر اسباب رضايت شغلي و تقويت وجدان کار را فراهم ميسازد. انتهاي پيام