رضا ميركريمي معتقد است: بيش از آنكه فرش ايراني به مجموعه فيلمهاي فرش احتياج داشته باشد، خود سينما به اين پروژه احتياج داشت.
تهيهكننده و مجري طرح مجموعه فيلمهاي «فرش» همزمان با اكران عمومي اين مجموعه در گفتوگويي با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: فكر ميكردم در شرايطي كه به لحاظ فرهنگي، پراكندگي و شكافي بين دستاندركاران سينما به وجود آمده بود، نياز است در يك طرح اينچنيني كارگردانها با سلايق مختلف را حول يك محور مشترك و ملي گردهم بياوريم تا ثابت كنيم يك همگرايي و وفاق در موضوعاتي كه ريشه فرهنگي دارند، بين اهالي سينما وجود دارد.
وي ادامه داد: همين تصورم عينا در زماني كه براي همكاري در اين پروژه با كارگردانهاي مختلف تماس ميگرفتم، اتفاق افتاد. آنها نيز اكثرا با همين نيت وارد پروژه شدند و همه احساس خوبي داشتند از اينكه يكبار به شكل كارگاهي در كنار هم براي يك هدف فيلم ميسازند.
وي در عين حال به تجربه «قصههاي كيش» كه پيش از اين بهعنوان يك كار گروهي در سينماي ايران اتفاق افتاده بود، اشاره كرد و افزود: آن تجربه با توجه به اينكه اختلافات جدي در آن به وجود آمده بود و تجربه ناموفقي بود، يك نگراني را در من به وجود آورد و حتي آن اختلافات باعث شد كار به محافل بينالملل هم برسد كه به نوعي آبرو و هيثيت سينماي ايران را به خطر انداخت.
ميركريمي گفت: در اين ميان بيش از آنكه نگران موقعيت حرفهيي خودم بهعنوان تهيهكننده باشم، نگران بودم كاري كه به نيت وفاق و همدلي در سينما ايران قرار است اتفاق بيافتد مبادا نتيجه عكس بدهد و خودش سبب بروز شكافها و مشكلاتي بين اهالي سينما بشود.
اين كارگردان گفت: در همين راستا اقدامات متعددي را براي پيشگيري از اين موضوع انجام دادم مثلا با توجه به اينكه كارگردانهاي انتخاب شده هنرمندان مطرح سينماي ايران بودند، بنده مطلقا در محتواي آثارشان قبل و بعد از كار نظارتي نداشتم و صرف اين كه امضاي كارگردانهاي پاي كار است، ساخت فيلمها آغاز شد.
وي با بيان اين كه تضمين برايش كيفيت فيلمها بود، گفت: بنابراين به اين قاعده با مشورت دوستان رسيديم كه هيچ تضميني بالاتر از امضاي خود كارگردانها نيست و اين موضوع براي من خيلي با ارزش بود و در همين راستا، براي كارگردانها موقعيتي فراهم كرديم كه بتوانند آزادانه طرحي كه فكر ميكنند را در قالب مناسب آن بپروانند.
او توضيح داد: به اين دليل ميگويم «قالب» چون از ابتدا قرار نبود، اين فيلمها به عنوان يك مجموعه سينمايي ارايه شود و صرفا هر كدام فيلمهاي كوتاهي بودند كه قرار شد به شكل مستقل ديده شوند، بنابراين قالب را آزاد گذاشتيم تا فيلمسازان از ميان قالبهاي مختلف چون مستند، ويدئوكليپ ، ويدئوگراف و ... قالبي كه فكر ميكردند حسشان را ميتوانند بواسطهي آن درباره فرش مطرح كنند را انتخاب كردند.
رضا ميركريمي در بخشي از اين گفتو گو در پاسخ به چگونگي كار بر روي سوژهي فرش هم توضيح داد: كارگردانها پيش از اينكه كارهايشان را شروع كنند، طرحها را در حد يك صفحه به من ارايه كردند و فقط به خاطر هماهنگيهاي بيشتر اين اتفاق افتاد تا از دوبارهكاري و حركتهاي موازي جلوگيري شود. در عين حال كارگاههاي عمومي هم گذاشتيم و از تعدادي كارگردانها دعوت كرديم تا در اين كارگاهها دربارهي مسايل مختلف فرش با كارشناسان به گفتوگو بپردازند.
اين كارگردانان فرش را به عنوان ميراث فرهنگي با قدمت و پر ارزش هنري معرفي كرد و آن را يك دستاورد ايراني دانست و گفت: فكر ميكنم كه از جمله ويژگيهاي خاص فرهنگ ايراني است كه ميتوان به آن اتكاء كرد و بر روي آن مانور داد.
رضاميركريمي گفت: در همين راستا به مسئولين فرش هم گفته بودم كه پيشبيني من اين است كه فارغ از اينكه يك تعداد فيلم ساخته ميشود، براي بنده با ارزشتر اين است كه ذهن سينماگران طراز اول كشور را درگير يك مقوله خيلي مهم همچون «فرش» به عنوان يك ميراث فرهنگي جاويدان و با ارزش بكنم كه مطمئنا در آثار بعديشان تجلي پيدا خواهد كرد و اين موضوع با ارزشتر از فيلمي است كه آنها ميسازند.
وي ادامه داد: همين كه در آينده اين فيلمسازان از فرش بهعنوان يك وسيله پُركنندهي لوكيشن استفاده نميكنند و از آن بهعنوان يك موجود زنده و يك اثر فرهنگي بهره خواهند برد و بار معناي بعضي از صحنهها را به دوش بكشد، تاثير مهمي است.
به گفتهي رضا ميركريمي پنجاه درصد سرمايهگذاري اين پروژه را مركز ملي فرش و 50 درصد ديگري را بنياد سينمايي فارابي برعهده داشته است.
او در پاسخ به اين كه آيا مركز ملي فرش با توجه به اينكه سفارشدهنده بود در كارها اعمال نظري نداشته است، گفت: من از ابتدا خطاب به دوستان مركز گفتم كه هرگونه برداشت مستقيم و منفعتجويانه را كه به نفع سازمان يا تشكيلات خاص باشد از ذهن خود دور كنيد و فقط به يك بسترسازي فرهنگي در ارتباط با اين موضوع بيانديشيد و اين دوستان هم با توجه به اينكه از شعور و فهم فرهنگي بالايي برخوردار بودند كمترين دخالت را داشتند. يعني در طول پروژه به غير از در اختيار گذاشتن منابع و ايجاد ارتباطهاي لازم هيچ دخالتي در روند توليد كار نداشتند كه به نظرم در شرايط امروز كه مديران فرهنگي كمتر از چنين صحه صدري برخوردار هستند، قابل تقدير است.
ميركريمي در بخش ديگري از اين مصاحبه به يك ويژگي مهم مجموعه فيلمهاي فرش ايراني اشاره كرد و افزود: اين پروژه سندي است كه در يك روز از تاريخ سينماي ايران ، سطح سليقه و پراكنش نگاه سينماگران طراز اول را راجع به يك موضوع ملي ثبت كرد و فكر ميكنم به عنوان يك سند خيلي با ارزش خواهد بود و درهمين راستا بر محافظت آن خيلي تاكيد دارم، چون سندي تاريخي است كه يك روز از بضاعت و توانايي سينماي ايران را ثبت كرد.
رضا ميركريمي از وسواسي كه اغلب كارگردانها در ساخت پروژههايشان داشتهاند ياد كرد و افزود: بارها بسياري از دوستان طرحشان را عوض كردند و سفرهاي مختلف به نقاط مختلف كشور داشتند و اين روند نشان دهندهي آن است كه موضوع برايشان خيلي حساس شده بود و با توجه به اينكه اين موضوع يك رقابت كارگاهي را به وجود آورده بود و هر كسي دوست داشت كارش بهتر ديده شود كه ذات يك چنين كار گروهي ايجاد يك فضاي سالم رقابتي اينگونهي است.
او با تاييد اينكه كارها به شدت شبيه سازندگانشان است، افزود: پيش از اين هم اشاره كردم، در نگاه فرم و قالب كار، فيلمسازان آزاد بودند بنابراين كارها به شدت شبيه سازندگانشان است. و در همين راستا، من خيلي علاقمندم كارها بودن تيتراژ نمايش داده ميشد و از مخاطبين خواسته شود، حدس بزنند چه كاري مال چه كسي است.
او در بخشي از اين مصاحبه در خصوص اكران بينالمللي اين مجموعهها به ايسنا گفت: ابتدا يك گلايه از بنياد سينمايي فارابي و مسوول وقت آن دارم كه متاسفانه اين مجموعه زيبا و ملي را سال گذشته در پايان كار، فقط به خاطر رساندن به جشنواره فيلم فجر فداي حال و هواي ژورناليستي جشنواره كردند و علي رغم اينكه به شدت اصرار داشتم، اين مجموعه فيلمها را براي اتانولاژ و صداگذاري به خارج از كشور ببريم، اما آنها اين كار را در داخل كشور و با كيفيت بدي انجام دادند و به بنده هم قول دادند كه بعد از جشنواره كار را با كيفيت خوب انجام ميدهند كه من هم ميدانستم اين وعده عملي نخواهد شد.
وي اظهار تاسف كرد از اينكه سينماي ايران دچار يك جشنوارهزدگي است و ادامه داد: چون وقتي جشنواره تمام ميشود همه به خانههايشان ميروند و فكر ميكنند كار سينما تمام شده است. به هر حال حاصل اين روند نمايش فيلم با كيفيت بد در جشنواره بود كه متاسفانه با همان كيفيت به جشنوارهي مثل «مونترال» فرستاده شد و اين روند باعث شد كه حضور موفقي در جشنوارههاي ديگر براي آن پيشبيني نشود.
وي در عين حال معتقد است: هنوز فرصت هست و دير نشده است و ميتوان اين مجموعه را براي كيفيت بهتر به خارج از كشور برد.
رضا ميركريمي گفت: از سالهاي گذشته بارها اين گلايه را مطرح كردم، چون حيفام ميآيد كه زحمت پروژه كه يك سال از زندگي من صرف آن شده است را فقط به خاطر تفاوت هزينهي نزديك به 10 هزار دلار كه رقم قابل توجهي هم نيست، فقط به خاطر نمايش در جشنواره كه ميتوانست با يك سال تاخير اتفاق بيافتد، اين گونه نمايش داده شد.
وي در عين حال خاطرنشان كرد: مجموعا از پروژهي كه انجام دادم راضي هستم و الآن آنچه ميگويم فقط به خاطر حس كمالگرايي است كه دارم و فكر ميكنم اين كار از لحاظ كيفيت نمايش ميتوانست بهتر باشد.
رضا ميركريمي به چگونگي نمايش فيلم در جشنواره اشاره كرد و گفت: به دليل نگراني ناشي از بوجود آمدن گلايههايي همچون پروژه «قصههاي كيش» خيلي پافشاري كردم كه ترتيب نمايش فيلمها به ترتيب حروف الفبا باشد كه در اين مورد به بنده انتقاداتي هم وارد شد، چون تنوع كار در پيش از 100 دقيقه خيلي خوب نيست اما به دليل اصرار بنده كه دوست داشتم شرايط يكسان در اكران براي آنها فراهم شود تا گلايهيي نباشد اين اتفاق افتاد. اما بعد از جشنواره و براي مخاطب خارجي با مشورت دوستان ترتيب ديگري را اتخاذ كرديم تا براي تماشاگران خستهكننده نباشد.
رضا ميركريمي با توجه به نمايش تك تك اين فيلمها در تلويزيون گفت: اين فيلمها با هدف اين كه فيلمهاي مستقلي باشند ساخته شدند، اما پس از مدتي به ذهنمان رسيد كه در يك پكيچ سينمايي آنها را عرضه كنيم، بنابراين اگر از ابتدا قصد داشتيم به شكل يك پكيج سينمايي عرضه كنم، قطعا بيش از 10 كارگردان انتخاب نميكردم چون تايم مناسب براي اين كار 85 تا 90 دقيقه است چون بيش از اين حوصله تماشاگر سر ميرود و الآن هم يكي از مشكلات اين مجموعه حجيم بودن آن است.
رضا ميركريمي در پايان درباره رضايت مركز ملي فرش از اين مجموعه گفت: تا آنجا كه اطلاع دارم دستاورد اين مجموعه بيش از حد تصورشان بوده است و يك دستاورد مثبتي داشته كه در مجموع راضيكننده بوده است.
انتهاي پيام