كيانوش عياري دوباره تاكيد كرد: "بيدار شو آرزو" براي نمايش عمومي در سينماها و يا عرضه در جشنوارههاي بينالمللي ساخته نشده است، بلكه قصد داشتم با ساخت اين فيلم تلنگري به مسئولان مرتبط بزنم تا براي احياي بم تعجيل كنند.
به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، كارگردان فيلم "بيدار شو آرزو" كه روز گذشته ـ چهارم بهمن ماه ـ در جلسه پرسش و پاسخ اين فيلم در سينما قدس تبريز حاضر شده بود، با طرح اين مطلب گفت: بعد از زلزله "طبس" در سال 57 در ساخت مستند "بر مهوش خاك خفتگان ميبينم"، بارها وسوسه شدم تا فيلمي بسازم، ولي اين فرصت محيا نشد تا مجددا زلزله رودبار هم اتفاق افتاد، ولي در آن زمان زندهكردن دوباره اين ايده را يك فرصتطلبي تلقي كردم و فيلمي نساختم، ولي بعدها بارها افسوس آن را خوردم.
او اضافه كرد: اتفاق فجيع بم در سال 82 جاي ترديد را براي عظيمت به اين شهر باقي نگذاشت، به همين دليل از تمام دوستاني كه در پروژهي "روزگار قريب" همراهيام ميكردند، درخواست كردم تا در غوغاي بم فيلمي بسازيم و به دنبال آن بعد از چندهفته از زلزله عازم اين شهر شديم و با پنجماه فرصت در شهري كه هنوز آوار و غم زلزله در آن وجود داشت اين فيلم را ساختيم.
عياري خاطرنشان كرد: در اين فرصت پنجماهه سهبار عازم بم شديم و پروژهي "روزگار قريب" را به طور كلي تعطيل كرديم، اما بايد عنوان كنم كه حتي يك پلان مستند هم در اين فيلم وجود ندارد و هرآنچه كه ديده ميشود در اين فيلم بازسازي و يا براساس عكسهاي بم طراحي شده است.
اين كارگردان سينما با اشاره به شرايط ساخت اين فيلم تصريح كرد: به تعداد هر پلاني كه در اين پنجماه گرفتيم ويران شديم و حتا در برخي از شرايط تا 180 برداشت هم داشتيم. تنها در صحنهاي كه مهران رجبي در كندوكاو خاك براي جستوجوي فرزند به دليل شرايط روحي خاصي كه داشت و فشار عظيمي كه بر او وارد شده بود، بعد از سه برداشت، با وجود اينكه از نتيجه كار راضي نبودم كات دادم.
او اضافه كرد: ديدن دوباره اين فيلم يادآور روزهاي دشوار ما در بم بود، بهخصوص كه آنزمان در هر لحظه احساس ميكردم كه مرتكب گناه بزرگي شدم كه در چنين شرايط رواني درحال فيلمبرداري هستم و در هر سه بار رفتن به بم كاري را انجام دادم كه هر بار گروه را به مرز كامل ويراني ميرساند.
عياري با يادآوري روزهاي فيلمبرداري "بيدار شو آرزو" توضيح داد: هميشه رسم است كه بعد از اتمام هر روز فيلمبرداري گروه دور هم جمع ميشوند، ولي در زمانيكه ما در بم بوديم هيچچيزي مقدم بر ديدن اين لحظات خوفناك و فيلمبرداري آن نبود و با وجود اينكه پسلرزههاي زلزله هم فضا را براي گروه سهمگين كرده بود ولي فرصتي بود كه در اختيار ما قرار گرفت تا اين لحظهها را به ثبت برسانيم.
به گزارش ايسنا، كارگردان "بودن يا نبودن" در ادامه اين نشست در پاسخ به يكي از حاضران در ارتباط با نوع فيلمبرداري و دلايل انتخاب آن گفت: خيلي از اتفاقاتي كه در اين فيلم ميافتد، حسابگرانه نيست و تحتتأثير يك حس كه در آن لحظه بر من غلبه كرده است، انجام ميشود پس هميشه لازم نيست كه ما طي يك مهندسي از پيش تعيينشده حركت كنيم.
او خاطرنشان كرد: وقتي فيلم ميسازم كمتر فكر ميكنم، زيرا موقع ساختن فيلمها هرچه بيشتر درگير فكرهايم شوم باعث ميشود كه اسير آن فكرها بشوم، پس گاهي اوقات لحظه شكلگيري و ساخت يك فيلم ميتواند سادهتر از آنچيزي باشد كه شما از بيرون ميبينيد هرچند كه گفتههاي من به نوع برخوردم به عنوان سازنده اين فيلم با آن واقعه مربوط است.
عياري در ادامه اين نشست با اشاره به حضور مهران رجبي در فيلم "بيدار شو آرزو" و در اين نشست گفت: به اعتقاد من رجبي يكي از قلههاي بازيگري سينماست و سرشار از استعداد دروني است و هيچكس مثل ايشان ديالوگها را به اين خوبي ادا نميكند، به همين دليل هم بعد از تصميم براي ساخت اين فيلم پيشنهادم را با او مطرح كردم و او هم مشتاقانه من را براي ساخت فيلم ترغيب كرد.
به گزارش ايسنا مهران رجبي نيز در ادامه اين نشست عنوان كرد: وقتي كاري را با كيانوش عياري شروع ميكنيم، احساس ميشود كه هيچگاه اين پروژه تمام نميشود .چه بسا كه ساخت اين فيلم هم قرار بود پنجروزه انجام شود ولي پنجماه به طول انجاميد.
او متذكر شد: من هم همانند تمام مردم آنقدر تحتتأثير زلزله بم و فاجعهاي كه آنجا اتفاق افتاده بود قرار گرفتم كه احساس كردم ساخت اين فيلم يك خدمت به جامعه است و معتقدم كه كيانوش عياري در آنزمان دقيقا وظيفه حقيقي خود را به عنوان يك فيلمساز انجام داد تا روزهاي زلزله بم را ثبت كند.
رجبي ادامه داد: هنوز هم وقتي آن صحنهها را يادآوري ميكنم، بغض گلويم را ميگيرد اما در نهايت خوشحالم كه در چنين شرايطي ما دست به ثبت آن حقايق تلخ براي آيندگان زديم.
وي در پايان گفت: بعد از حضور در مجموعهي "روزگار قريب" در كنار عياري احساس كردم كه بر سواد بازيگري من اضافه شده است، به خصوص كه بارها شاهد بودم كه ايشان بازيهاي تئاتري در برابر دوربين را يك سم براي سينما تلقي ميكند و نكتههاي ريز و موشكافانهاي كه در كارهاي ايشان ديده ميشود، در هيچ كار ديگري وجود ندارد.
انتهاي پيام