احمد نادعليان باور دارد: عموما آيينها، نمادها و نشانههاي کهن و ديني حضور گستردهاي در هنر جديد دارند. هنر جديد ايران معمولا مسايل فرهنگهاي بومي و سنتي را همانند آيينهاي بهنمايش ميگذارند. از اينرو اين هنر در ايران غالبا شاعرانه، تمثيلي و نمادگراست كه در اين ميان نمادها و نشانههاي موجود در عزاداري امام حسين (ع) جايگاه ويژهاي در هنر جديد دارند.
اين مدرس دانشگاه در گفتوگويي با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي "آيينها و نمادهاي عاشورا در هنر جديد" تاكيد كرد: برخلاف هنر مدرن که نتيجهاش روند همسانسازي فرهنگها بود، هنر جديد پذيراي سنن، مفاهيم و مضامين گسترده و زبان آن جهاني است، اما سنتهاي بومي را محترم شمرده و بهکار ميگيرد.
وي اذعان كرد: اگرچه در کشورهاي غربي هويتجويي دوران پست مدرن معطوف به جنسيت و نژاد است، اما در کشورهايي که سنن کهن و غني دارند آيينها حضور گستردهاي در هنر جديد داشته و نتيجه آن رشد نوعي هويت ملي و مذهبي در هنر بوده است.
بهزعم اين پژوهشگر، فرهنگ عاشورا بسيار غني است بهطوري که متضمن بسياري از نمادهاي ملي، عرفاني و مذهبي است. ازسوي ديگر در آن نمايشهاي آييني، هنر تصويري و صنايع متنوعي ديده ميشود که قابليتهاي بسياري را فراهم ميکنند که هنرمند امروزي با بهرهگيري از آن ميتواند فضايي خلاقانه را ايجاد كند که ريشه در فرهنگ عمومي دارد.
نادعليان متذكر شد: با ابزار و رسانههاي جديد ميتوان فرهنگ ملي ديني کهن را به نسل جوان انتقال داد. چنانچه مفايم ديني ما با ابزار و رسانههاي جديد ارايه شوند، بيشتر مورد استقبال نسل جوان قرار ميگيرند، زيرا با چنين ابزاري در زندگي روزمره کار ميکنند و با زبان آن آشنا هستند.
وي افزود: از آنجا که در هنر جديد مرز بين هنرها کمرنگ ميشود در اين هنر گونههاي مختلفي از آيينها و هنرهاي وابسته به فرهنگ عاشورا حضور دارند. در هنر جديد ايران اشياي آماده، هنرهاي تصويري، موسيقي و نمايشهاي موجود در آيين عاشور حضوري گسترده داشتهاند.
بهگفتهي او، در سالهاي اخير اين نگراني وجود داشته و دارد که هنر مورد استفاده در ايام عاشور سرانجامي را نشان ميدهد که از هنر ديني عرفاني فاصله گرفته و مضامين مذهبي را با زمان و مکان دنيوي و با فنوني نازل بهنمايش ميگذارند.
نادعليان با اين استدلال كه هموراه راهبردهاي سلبي و بازدارنده کار ساز نيست، تاكيد كرد، هنر جديد نه تنها تعارضي با ديدگاه فقها ندارد، بلکه اين قابليت را دارد که نشانههاي ملي و مذهبي ما را منطبق با سليقه نسل جديد ارايه دهد.
وي سپس با اشاره به نمادهاي موجود در فرهنگ عاشورا توضيح داد: در ايام عاشورا در دستهجات عزاداري امام حسين (ع)، مجموعهاي از نشانهها و نمادها كه با هم تركيب شدهاند، حمل ميشود، كه به آن "علامت" گفته ميشود. تركيب عمودي علامت معمولا چيزي شبيه صليب و يا درخت زندگي است و معمولا تيغههاي آن با فلز ساخته ميشود؛ در قسمتهاي مختلف آن پارچههاي دستبافت و گلدوزي شد و پرهاي بزرگ رنگي و پرهاي طاووس استفاده ميشود.
او متذكر شد: با نگاهي به آثار فلزي باقيمانده از قرون اوليه اسلامي ميتوان ديد كه اجزاي علامت از قرون گذشته وجود داشته است، ولي تركيب كلي و فعلي آن بيشتر در يكي دو قرن اخير شكل گرفته است و هنوز در حال تحول است.
وي افزود: آنچه كه بيشتر در آثار گذشته ديده ميشود، علامتهاي تك تيغهاي و سه تيغهاي هستند كه به هنگام رزم در دست جنگجويان حمل ميشدند. در بعضي از نقاشيهاي صفوي چنين علامتهايي نقاشي شدهاند.
مدرس دانشگاههاي هنر تهران عنوان كرد: اين نظر وجود دارد كه علامت برگرفته شده از صليب مسيحي است. ولي آنچه كه مسلم است تركيب فعلي آن هويتي پيدا كرده است كه كمتر در فرهنگهاي ديگر وجود داشته است و شبيه آن در هنر گذشته ايران نيز وجود ندارد.
احمد نادعليان، با بررسي نمادهاي فعلي موجود در علامت توضيح داد: شير و خورشيد دو نماد كهن هستند كه ريشه در ايران باستان دارند و در علامت حضور دارند. در ايران باستان شير نماد ايزد مهر بود. در دوره اسلامي نماد امام علي (ع) شد. در بسياري از علامتهاي كنوني شيرها شمشير دو سر دارند كه همان ذوالفقار يا شمشير امام علي (ع) است.
اين هنرمند هنر جديد افزود: خورشيد نيز در ايران باستان چشم اهورا مزدا و نماد ديگري از مهر نور و روشنايي بود كه در دوره اسلامي نمادي از معشوق شد.
او يادآوري كرد كه يكي ديگر از نمادها كه گاهي در بعضي از علامتها ديده ميشود بُراق است. بُراق موجودي مركب از سر انسان، اسب بالدار؛ در بسياري از نقاشيهاي خمسه نظامي و معراجنامهها ميتوان ديد كه پيامبر اسلام (ص) سوار به بُراق به معراج ميرود. در بعضي از نمونهها بُراق داري دم طاووس است.
نادعليان در ادامه توضيح داد: نماد ديگر مرغي است كه سري انساني دارد. اين اعتقاد وجود دارد كه اين مرغ، مرغي بهشتي است كه بر درخت طوبا آشيانه دارد. چنين مرغي در بعضي از نقاشيهاي قهوهخانهيي هم ديده ميشود.
او گفت: نماد ديگر كه در علامت وجود دارد پنجه است. در فرهنگ شيعي ايران اين پنجه يادآور پنج تن (محمد، علي و فاطمه، حسن و حسين) و همچنين دست بريده حضرت عباس (ع) است كه در واقعه كربلا زمانيكه براي تشنگان صحراي كربلا آب ميآورد دست خود را از دست داد. به همين جهت در فصل گرما در همه جاي ايران، بسياري از مردم كه نذر دارند، آب خنك رايگان در اختيار تشنگان قرار ميدهند. معمولا كاسههايي كه براي آب خوردن در كنار اين ظروف آب وجود دارد داري پنجه هستند.
اين مدرس دانشگاه عنوان كرد: علاوه بر اين نمادها بعضي از علامتها داري حيواناتي همچون شتر، گوزن يا آهو هستند. شايد شتر يادآور اهل بيت امام حسين (ع) كه از كربلا به شام برده شدند و آهو در فرهنگي شيعي ياد آور امام رضا (ع) است كه آهو را شفاعت و شكارچي را از كشتن او منع كرد.
بهگفتهي وي، يكي از ديگر نمادهاي رايج طاووس است كه در طرفين علامت بهصورت متقارن نصب ميشوند. طاووس در فرهنگهاي مختلف نماد است. در فرهنگ عرفاني و اسلامي ايران نمادي از روح انساني است كه طالب بازگشت به موطن اصلي خود است. اشعار عطار نيشابوري در منطقالطير حاكي از اين معناست.
او با يادآوري اينكه تيعههاي علامت معمولا داري نقوش هستند كه تصوير پيامبر امامان و خط نوشتهها را بردارند، تصريح كرد: تركيب كلي تيغههاي علامت همانند سرو هستند و در طرفين آنها دو شكل دهن اژدري تعبيه ميشود. چين اشكال دهن اژدهايي در گوشهها و طرفين علامت نيز ديده ميشود. چنين نقشي برگرفته از نقوش تذهيب بود و به كرات در كاشيها و قاليهاي ايراني ديده ميشوند.
بهزعم نادعليان، شايد تركيب كلي علامت دو درخت را دربر داشته باشد؛ درخت طوبا و درخت ذقوم. درخت طوبا خوبيهاي انسان و درخت ذقوم نفس انساني است و در مجموع، تركيب علامت پالايش و تطهير نفس را نشان ميدهد.
وي در پايان متذكر شد، حمل و مهار كردن علامت نوعي مرام پهلواني و زورخانهيي را ميطلبد. معمولا حمل كنندگان علامت وقتي به مسجد، حسينيه يا تكيه اي ميرسد به طرف آن علامت را با مهارت خاصي خم ميكند و در مقابل علامت ديگر آنرا به گردش در ميآورند. صداي زنگولهها و نرمي حركت پرها خصوصا پر طاووس ياد آور رقص طاووس است كه دور خود ميچرخد. اين گردش همچنين يادآورسماع و رقص كيهاني است.
انتهاي پيام