مغايرت صادرات گاز با سياست‌هاي كلي انرژي/ زيان 8 ميليارددلاري قطع گازنيروگاه‌ها در زمستان پارس جنوبي توانايي تأمين همزمان مصارف داخلي، تزريق و صادرات را ندارد

اشاره:
آن‌چه كه در پي مي‌آيد مقاله‌اي است با عنوان «صادرات گاز چه موقع براي كشور تهديد كننده‌ است؟» كه از سوي گروه تحليل و تفسير پايگاه خبري تحليلي نفت ايران و جهان انتشار يافته است.
اين مقاله به تناقض صادرات گاز با سياست‌هاي كلي نظام در بخش انرژي مي‌پردازد.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، به دنبال بررسي موضوع استراتژي ملي صنعت گاز كشور، متن كامل اين مقاله را به حضور خوانندگان گرامي تقديم مي‌كند.

صادرات گاز چه موقع براي کشور تهديد کننده است؟

*******

سياست هاي بخش نفت وگاز کشور در سال 79 توسط رهبري معظم انقلاب ابلاغ گرديد که يکي از مهمترين بندهاي آن "تبديل خام فروشي نفت و گاز به صدور فرآورده و افزايش توليد صيانتي از مخازن نفتي" است.
به گزارش نفت نيوز در اين سياست ها جلوگيري از خام فروشي منحصر به بخش نفت نيست بلکه شامل گاز نيز شده است لذا تبديل گاز به فرآورده و صدور آن جزو سياست هاي مهم کلي نظام است.

ديگر موضوعي که در همين سياست ها پيش بيني شد موضوع توليد صيانتي از مخازن نفتي است که آن نيز ارتباط مستقيم با تزريق گاز دارد. يعني تا زمانيکه مخازن نفتي به گاز تزريقي نياز دارند و اين گاز تزريق نشود توليد صيانتي نيست و تا توليد صيانتي نباشد صادرات گاز مي تواند براي مخازن نفتي تهديد کننده است. لازم به ذکر است براساس برآوردهاي صورت گرفته ميزان گاز تزريقي مورد نياز مخازن قريب به 380 ميليون متر مکعب است که در حال حاضر حدود 100 ميليون متر مکعب تزريق مي شود.

به نظر کارشناسان بهترين راه اين است که گاز توليدي از ميدان هاي مشترک مثل پارس جنوبي ابتدا در ميادين نفتي مستقل كشور تزريق شود و پس از بازيافت حداکثري نفت درجاي مخازن ، طي سال هاي آينده با قيمت بمراتب بالاتر صادر شود. با انتقال گاز پارس جنوبي به ميادين مستقل كشور اين حجم گاز علاوه بر تامين منابع ارزي دولت از طريق صادرات بيشتر نفت ، گاز ذخيره شده براي نسل هاي آينده نيز باقي مي ماند و بدين ترتيب منافع هر دو نسل فعلي و آينده تامين خواهد شد.

بر اساس برنامه چشم انداز،ايران كشوري توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي در سطح منطقه پيش بيني شده است. سياست صادرات گاز بايد کشور را در رسيدن به اين جايگاه ياري رساند نه اينکه به دليل تخليه مخازن نفتي، ايران را به وارد كننده نفت خام تبديل كند و در نتيجه با كاهش ذخائر كشور مانع تحقق اهداف چشم انداز بيست ساله شود.

وقتي در يك ميدان نفتي گاز خشك تزريق مي شود در آينده و با اتمام نفت آن ميدان ، گاز حاوي ميعانات قابل برداشت خواهد بود و درآمد زايي خيلي خوبي براي كشور خواهد داشت. ولي با صادرات گاز بدون تزريق، ايران از منابع ارزي ناشي از توليد ميعانات گازي نيز محروم خواهد شد.

با كاهش توليد نفت در دنيا به دنبال آن گاز همراه نفت نيز كه منبع عمده تامين گاز مصرفي كشورهاي اروپايي است كاهش مي يابد .بنابراين همزمان با افزايش قيمت نفت و كمبود عرضه گاز ، قيمت گاز نيز روند صعودي شديدي خواهد داشت و لذا با توجه به نياز کشور به درآمدهاي ارزي نفت صادراتي منافع ملي در آن موقع بهتر لحاظ شده و قدرت چانه زني ايران را در عرصه هاي بين المللي افزايش مي دهد. از طرفي ديگر در شرايطي که براي رفع مصارف داخلي اعم از: خانگي ، نيروگاهها،اتومبيل ها و کارخانجات انرژي بر به گاز نياز داريم سياست صادرات گاز بايد حساب شده و دقيق باشد.

مهندس کسايي زاده مدير عامل محترم شرکت ملي گاز ايران در مصاحبه اي تصريح کردند: ( يک ليتر سوخت مايع , معادل حدود يک متر مکعب گاز است. اگر قيمت يک ليتر نفت گاز را حدود 66 تا 70 سنت در نظر بگيريم و يک متر مکعب گاز را حدود 7 تا 7/5 سنت، تفاوت سوخت نيروگاهها در همين زمستان حدود 8 ميليارد مي شود. يعني گاز رساني مي تواند جلوي 8 ميليارد ضرر اقتصادي را بگيرد.) البته ايشان در همين مصاحبه به نکته خوبي اشاره فرمودند که اين 8 ميليارد دلار مخفي است و اگر مشخص شود، تمام دلسوزان نظام به چاره جوئي مي افتند!

همانطور که مشاهده مي شود مسئولان محترم نيز اعتقادشان اين است که براي کشور مقرون به صرفه است که نيروگاهها به جاي فرآوده هاي مايع ، از گاز استفاده شود.اما همه مي دانيم در شرايط فعلي گازي براي تامين نيروگاهها وجود ندارد و بالاجبار از سوخت مايع استفاده مي کنند.

عقل حکم مي کند استراتژي اصلي وزارت نفت بجاي افزايش توليد غير بهينه اما موقتي نفت ، استمرار توليد براي دراز مدت ولي صيانتي باشد که لازمه اين کار تزريق گاز کافي به مخازن نفتي است. لذا دو موضوع صادرات و تزريق بايد باهم ديده شوند تا توجيه فني و اقتصادي صادرات زير سئوال نرود. اين مسئله از آن رو اهميت دارد که درآمد حاصل از نفت اضافي قابل استحصال معادل چندين برابر درآمد حاصل از صادرات همان حجم گاز به كشورهاي همسايه است.

اگر با كاهش فشار مخازن نفتي مواجه شويم چاره اي جز افزايش هزينه توليد به دليل حفاري چاههاي جديد نفت ، ايجاد تاسيسات فرآورش بويژه نمك زدايي و ....نخواهيم داشت كه ايجاد آنها هزينه هاي هنگفتي در پي خواهد داشت و در آن زمان حفظ همين ميزان توليد فعلي كشور نيز با مشكل جدي مواجه خواهد شد.

بايد ديد بر اساس آمارهاي خود وزارت نفت در سالهاي آينده با فرض توسعه تمام فازهاي پارس جنوبي آيا تراز گاز كشور کسري دارد يا خير؟ برخي منابع پاسخ مثبت به اين پرسش دادند. اگر اين چنين باشد "پارس جنوبي" توانايي همزمان مصارف داخلي، تزريق و صادرات گاز را ندارد لذا صادرات گاز براي تزريق تهديد کننده خواهد بود.

انتهاي پيام

  • سه‌شنبه/ ۱۱ دی ۱۳۸۶ / ۱۶:۵۵
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8610-05653
  • خبرنگار :