آخرين وصيتها، آخرين اميدها ... نخستين بغضها، نخستين لبخندها كارگر: خجل و شرمزدهي مردم نيستم مهرانديش: پيش از اين سهبار به موزهي ملي آمدهام
محمدرضا كارگر در مراسم توديع خود با بيان اينكه امروز كه اينجا هستم، خجل و شرمزدهي مردم نيستم، گفت: آثاري كه در موزهي ملي وجود دارند، همگي ثبت شدهاند. در موزهي ايران باستان نيز تمام مطالعات انجام شدهاند و مدير جديد بايد بنا را در مقابل زلزله مقاوم كند كه اميدوارم اين كار انجام شود. به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ابتداي مراسم توديع و معارفهي رييس موزهي ملي ايران، محمدرضا كارگر ـ رييس پيشين اين موزه ـ خطاب به حضار و كارمندان موزه درحاليكه بغض راه گلويش را بسته بود، گفت كه هميشه شما براي برگزاري مراسم ديگري به اينجا ميآمديد، ولي امروز براي من آمدهايد كه اين حرف با تشويق شديد حاضران روبهرو شد. وي با بيان اينكه در راه به اين فكر ميكردم كه 11 سال پيش موزهي ملي ايران چگونه بود، سخنان خود را از يادآوري سال 1373 و زماني كه از رشتهي باستانشناسي فارغالتحصيل شده بود تا اينكه بهعنوان مدير موزهي ملي انتخاب شد، آغاز كرد و افزود: در آن زمان، موزهي ملي يك محفل بسته، مهجور و محقر بود كه وضعيت اسفباري داشت و هنوز فرصتي براي حقايق دروني خود پيدا نكرده بود. آن زمان، من حتا از مهرانديش هم جوانتر بودم، ولي چيزي كه وجود داشت، اين بود كه علاوه بر اينكه رشتهي تحصيليام باستانشناسي بود، مقولهي موزه را نيز تدريس ميكردم و اين مساله يك ارتباط علمي را ايجاد كرده بود. كارگر به چالشهايي كه در آن زمان موزهي ملي پيش روي خود داشت، اشاره كرد و توضيح داد: در طول حدود 70 سال، 70 هزار شيء در اين موزه بودند كه حتا جعبهي آنها باز نشده بود. در ابتدا اين اشيا ساماندهي شدند و يك مخزن نيز در موزهي ملي ايجاد شد. همچنين در آن زمان حضور افراد خارجي در ايران يك مسالهي كفرآميز محسوب ميشد و نخستين كاري كه در اين راستا انجام شد، برپايي يك سلسله سخنراني و دعوت از باستانشناسان خارجي بود. موزهي ملي نخستين جايگاهي بود كه چنين فعاليتي را آغاز كرد و با ورود شخصيتهاي جهاني، كمكم اين موزه مركز تجمع باستانشناسان و علاقهمندان به اين علم شد. او در ادامه به برپايي نمايشگاه هفت هزار سال هنر ايران در خارج از كشور و سختي اين كار بهدليل وجود عقايدي دربارهي دادن اشيا به خارجيها اشاره كرد و اينكه در آن زمان، مبلغي كه از برپايي نمايشگاه بهدست آمد، 40 هزار دلار بود كه در نمايشگاههاي بعدي بيشتر شد و اين حركت ادامه يافت و حدود 30 تا 40 نمايشگاه در نقاط مختلف دنيا از مكزيك تا ژاپن افتتاح شدند. وي به آتشسوزي در موزهي ملي و فشارهايي كه براي بركناري او از رياست موزهي ملي به بهشتي ـ رييس اسبق سازمان ميراث فرهنگي ـ وارد شدند، اشاره كرد كه در هر شرايطي حمايت شده بود يا در زمان برپايي نمايشگاه هخامنشي تحت فشار بود كه در نهايت، خودش مسؤوليت نمايشگاه و آثار را برعهده گرفت و اينكه در زمان رياست فعلي سازمان نيز براي برگزاري نمايشگاههاي خارجي حمايت شده است. كارگر همچنين اشاره كرد كه براي غنيسازي موزههاي كشور بيش از 40 هزار شيء به موزههاي سراسر كشور داده شدند و به اين ترتيب، اكنون اين موزه به يك مركز ثقل در جامعه تبديل شده است. مدير پيشين موزهي ملي ايران گفت: موفقيت هر مجموعه به ميزان تغييري بستگي دارد كه در نگرش مردم ايجاد ميشود و هرقدر توانسته باشم، در نگاه مردم تغيير ايجاد كنم، موفق بودهام. زماني بود كه وزارت امور خارجه قصد داشت، فضاي موزهي ملي را در اختيار گيرد؛ ولي امروز ما ميخواهيم در طرح گسترش موزهي ملي، اين كار را با وزارت امور خارجه انجام دهيم؛ اين اتفاق مصوبهي هيات دولت است و اين تغيير نگاه بهسادگي اتفاق نيفتاده است. او ادامه داد: براي هر اتفاق، وجود سه عامل مهم است؛ نخستين عامل، نياز است كه امروز اين نياز در حساس شدن مردم به بازسازي موزهي ايران باستان ديده ميشود. دومين عامل اسپانسر و پول است، سومين عامل نيز هنرمندي است كه اثري را خلق ميكند. ما هنرمند و پول را در اختيار داريم، اما در گذشته، احساس نياز وجود نداشت كه اكنون اين احساس وجود دارد. به گزارش ايسنا، مدير جديد موزهي ملي ايران نيز با اشاره به اينكه زماني كه در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، مدير كل روابط عمومي و حتا در چند ماه گذشته كه مشاور رييس سازمان بودم، همواره شاهد جوش و خروشهاي كارگر بودهام، گفت: اكنون حدود 23 سال است كه بهعنوان مدير در خدمت آرمانهاي انقلاب اسلامي و بنيانگذار اين انقلاب هستم و توفيق مضاعف اين بود كه همواره در حوزهي فرهنگي مديريت كردم. محمدرضا مهرانديش پيشنهاد كرد كه در عرصهي مديريت، باشگاه 10تاييها تاسيس شود، زيرا معدود مديراني هستند كه 10 سال در يك مجموعه مديريت ميكنند. البته اين بهنوعي يك آفت در حوزهي فرهنگ است. وي همچنين به كارگر تبريك گفت كه توانسته است، 10 سال مدير يك مجموعه باشد و افزود: زيرا خودم حداكثر سه سال سابقهي مديريتي را در يك مكان داشتهام. او با بيان اينكه پيش از اين سهبار به موزهي ملي آمدهام، توضيح داد: بار نخست سال 1368 و زماني بود كه دانشجوي رشتهي هنر بودم، بار دوم در سال 1373 كه مهندس چمران ماموريت داد، براي موزهي جنگ به اينجا بيايم و بار آخر نيز در يكي دو سال اخير با رييس سازمان به موزهي ملي آمدم. وي بيان كرد: معمولا ما انتخاب ميشويم و انتخاب نميكنيم و يادم نميآيد كه هيچ پستي را انتخاب كرده باشم، گاهي اوقات اين توان را در خود ديده و مسؤوليت را پذيرفتهام و گاهي اوقات نيز نپذيرفتهام. در چند ماه گذشته، قائممقام سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري پنج پست را به من پيشنهاد كرد كه من عاجزانه از او خواستم، من را معاف كند؛ ولي مديريت موزهي ملي را با عشق پذيرفتم و اميدوارم كه دورهي خدمت رسمي من نيز در همين موزه بهپايان برسد. مهرانديش اظهار داشت: تلاش ميكنم، به سياست پژوهشمحوري در مسايل موزهي ملي بپردازم و موزهي ملي را به جايگاه شايستهي خود برسانم. اميدوارم، همچنان از حمايتهاي رحيممشايي، بقايي، هاشمي، جعفري، دولتآبادي و بويژه كارگر بهرهمند باشم. وي تاكيد كرد: حداكثر در سه ماه آينده با حضور رييس جمهور نخستين جلسهي هيات امنايي را در موزهي ملي برگزار ميكنم. به گفتهي او، موزهي ملي به هيچ جناح و فردي متعلق نيست و تلاش خواهد شد، شرايط بهگونهاي باشد كه درهاي موزه به روي همگان باز باشد. در ادامهي اين مراسم، معاون فرهنگي و ارتباطات سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري دربارهي تغييراتي كه در اين موزه صورت گرفتهاند، توضيح داد: شرط رييس و قائممقام سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در اين ارتباط، حفظ سرمايههاي انساني بود و اينكه از تضعيف اين سرمايهها بهشدت پرهيز شود؛ اما متاسفانه از نظر بعضي دوستان يك فرد بايد تا ابد در جايگاه خود بماند. جعفري با اعلام اينكه از اين پس كارگر بهعنوان مشاور امور موزههاي معاونت فرهنگي سازمان فعاليت خواهد كرد، خطاب به مهرانديش گفت: هر كاري كه ميخواهيد انجام دهيد، قطعا ميمون خواهد بود و در هر كاري، دوستان، من و قطعا كارگر حمايت ميكنيم، مطمئنم كه شما در اين مسؤوليت موفق خواهيد بود و تضمين اين حرف، سابقهي 29 سالهي مديريت فرهنگي من است. وي ادامه داد: در اين راستا، سه نكته را بايد پيگير باشيد؛ نخستين موضوع به ساخت و ساز در موزه مربوط است كه بايد بهطور جدي پيگيري شود و در اين رابطه بايد از مشاورهي اهالي فن موزه و مديران فني حتما استفاده كنيد. دومين موضوع پيگيري جدي نمايشگاههاي خارجي است و اينكه براي نشان دادن هويت و اقتدار ايران از گذشته تاكنون كوشا باشيد. دستور كار سوم نيز دربارهي اشياي زيادي است كه در انبار موزه تا امروز با چنگ و دندان حفظ شدهاند و بايد ساماندهي شوند. در پايان اين مراسم نيز قائممقام سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري به اين مساله اشاره كرد كه در موزهها به سختافزار بيشتر توجه ميشود تا نرمافزار؛ سختافزار در واقع، چهرهي آثار است و نرمافزار اطلاعاتي است كه ارايه ميشوند. او به لايحهاي كه به مجلس براي رفع مشكل بازگشت اشياي تاريخي به كشور فرستاده شده است، اشاره كرد و گفت: مجلس اين لايجه را با قيد دو فوريت تصويب كرده است و تصويب اين قانون راه را براي پيگيري اشيا و بازگرداندن آنها به كشور باز خواهد كرد. وي با بيان اينكه راهكار نجات ميراث فرهنگي اين است كه كارهاي خود را به بيرون بسپاريم، افزود: نيروهاي متخصص در هر جايي كه هستند، بايد وارد سازمان شوند و سياست سازمان در سال 1387 اين است كه اين نيروهاي متخصص، موسسههايي را تشكيل دهند تا با همكاري بخش مردمي كه فعال ميشوند، پروژههاي سازمان اجرا شوند. در حقيقت، سازمان برنامهريزي و نظارت ميكند. او دربارهي تغييرات پيش آمده در موزهي ملي ايران، بيان كرد: اين تغييرات در راستاي نوسازي و چرخشاند. كارگر تا ديروز تمركزش روي موزهها بود؛ ولي اكنون با ورود به معاونت فرهنگي بايد جامعتر نگاه كند و با برپايي نمايشگاهها در سراسر كشور مردم را در اين موزهها سهيم كند. انتهاي پيام