دانشگاه تهران ياد قيصر امين‌پور را گرامي داشت تقي پورنامداريان: نمي‌دانم كسي جاي خالي امين‌پور را پر خواهد كرد؟

مراسم يادبود قيصر امين‌پور عصر امروز در مسجد دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در مراسم يابود اين شاعر و استاد دانشگاه كه از طرف دانشكده‌ي ادبيات و علوم انساني و گروه ادبيات دانشگاه تهران برگزار شده بود، متن پيام تقي پورنامداريان خوانده شد.

همكار پورنامداريان در دانشگاه تربيت معلم با عرض تسليت از طرف دانشجويان و استادان اين دانشگاه به خانواده‌ي امين‌پور و استادان دانشگاه تهران، متن پيام پورنامداريان را خواند، كه در آن آمده بود: جريان عادي امور را قرار بر آن است كه شاگرد درباره‌ي معلمي درگذشته سخن گويد؛ اما برخلاف عادت، امروز معلمي اين‌جا ايستاده تا درباره‌ي شاگردي از دست‌رفته سخن گويد؛ شاگردي كه در علم،‌ ذوق و هنر از معلم خود بسيار پيش بود. اين هم از بازي‌هاي روزگار است تا با خروج از مدار عادت خود، از آنان كه از او غفلت كرده‌اند، انتقام بگيرد.

استاد دانشگاه تربيت معلم از امين‌پور به‌عنوان شاعري بزرگ، محققي توانا و آزادمردي سخت باصفا ياد كرده و افزوده بود:‌ در انجمن فرهنگ و هنر اكنون صندلي او خالي‌ است. او يك تن بود كه رفت؛ اما از هزاران تني كه مي‌آيند، نمي‌دانم آيا كسي هست كه جاي خالي او را پر كند؟ دريغا كه مرگ تصوير چهره‌ي او را در اذهان دوستدارانش بسيار زودتر از آن كه مي‌رفت، تثبيت كرد و نيز عروج روحي در تكامل شعر او را كه تا وصول به خط ‌الرأس چند گام بيش‌تر فاصله نداشت.

اين منتقد ادبي تصريح كرده بود: جاي بسيار دريغ است كه ديگر او نيست تا روزگار بر او بگذرد و ما تصوير شعر و چهره‌ي او را در گونه‌گوني، تغيير و تحول ببينيم.

نامداريان همچنين از كتاب «سنت و نوآوري در شعر معاصر» به‌عنوان كتابي خواندني و اثري تحقيقي ياد كرده و نوشته بود: اين اثر در مواردي بسيار بديع و تأمل‌انگيز است. نثر كتاب دل‌پذير به وسعت نگاه قابل ملاحظه و استنباط ‌هاي گاه‌گاه بكر او سخت دل‌آويز است.

پورنامداريان خاطرنشان كرده بود: اما شعر او آينه‌ي تصوير حقيقي او و زندگي ما از نگاه اوست. شعر امين‌پور در "تنفس صبح" انقلاب زاده شد و غبارآلوده از جنگ از "كوچه‌ي آفتاب" كه گاه هوايش را ابر اختلاف و ترديد مكدر مي‌كرد، به تأمل و جست‌وجوي حقيقت برآمد؛ حقيقتي كه عقل و انديشه به تنهايي قادر به وصول آن نبود و عشق و شوريدگي ديگري طلب مي‌كرد، تا از برخورد عقل و جنون جرقه‌هايي از حقيقت پديد آيد و فضاي تاريك امر قدسي و پوشيده را روشن كند. در شعرهاي قيصر آن‌جا كه تأمل و ترديد و عشق و شوريدگي جاي هيجان‌هاي عاطفي مهارناپذير جواني را گرفته است، برق گاه‌گاه اين جرقه‌ها را از خلال تصويرهاي ساده و شگفتي‌آور زبان و زندگي در "آينه‌هاي ناگهان" مي‌بينيم كه در "گل‌ها همه آفتابگردانند" و "دستور زبان عشق" بيش‌تر مي‌شود.

اين پژوهشگر در پايان يادآور شده بود: دريغا كه بيش از آن‌كه آسمان شعر او جرقه‌باران شود، او خود، مثل شهابي سوزان و شتابنده گذشت. شعر او در مرز ميان عادت و خروج از عادت به تعادلي دل‌انگيز در زبان و بيان و مضمون رسيده بود؛ تعادلي كه راز زيبايي آن هم از دسترس بي‌حجابي ابتذال به دور بود و هم از دسترس در حجاب‌بودگي شاهدي كه گويي از آشكار شدن خود هراس داشت. فاصله‌ي ميان آمدن و رفتن قيصر اگرچه زمانش كوتاه بود، اما مسافتش چندان عظيم بود كه جز با همتي بلند و ايماني استوار پيمودني نبود. اي كاش روزگار كه در رنج‌افزايي او هيچ مضايقه نمي‌كرد، اين همه زود فرصت تحقيق و بودن و سرودن را از او نمي‌گرفت، تا لذت مغتنم حضور او زندگي ما را شاد و صادقانه كند و ذوق و صداقت و آزادگي را به شاگردان بياموزد. بعد از آن تصادف شوم هرگاه فرصت ديداري با او دست مي‌داد، احساس مي‌كردم درگير تلاش خستگي‌ناپذير براي رسيدن به فرصتي بود كه از پيش او باشتاب مي‌گريخت و او خود شاهد اميدي بود كه هر روز پژمرده‌تر مي‌شد.

همچنين مصطفي موسوي - استاد دانشگاه تهران - كه پيامش توسط يكي از دانشجويان خوانده شد، با اشاره به اولين ديدار خود با قيصر امين‌پور در 18 سال پيش، نوشته بود: از همان اولين برخورد آن‌چنان صميمي بود كه گويي سالياني است با هم‌ آشناييم. پيش‌تر او را در "كوچه‌ي آفتاب" ديده بودم و شعرش به دلم نشسته بود. زلالي و صفاي هميشگي جاذبه‌ي خاصي به شخصيتش داده بود و همنشيني با او را خواستني‌تر مي‌كرد. در ميان جمع، حواسش به همه‌چيز بود. اگر از كسي يا رفتاري دل‌گير مي‌شد، خيلي سخت مي‌شد ناراحتي‌اش را فهميد. خيلي مواظب بود كسي از حرف‌هايش ناراحت نشود؛ حتا در موضوعات علمي و ادبي، داوري‌هايش صورت پيشنهاد و پرسش داشت.

موسوي ضمن اشاره به سانحه‌ي تصادف قيصر امين‌پور، در پايان خاطرنشان كرده بود: آخرين‌باري كه ديدمش، خيلي اميدوار بود. مي‌گفت بايد آماده‌ي عمل پيوند كليه شود. اميدوار بود؛ ولي خستگي در چشمانش موج مي‌زد. دوا و درمان و مراجعات مكرر با برنامه و بي‌برنامه به بيمارستان امانش را بريده بود. بايد مي‌فهميدم كه سر رفتن دارد؛ ولي نفهميدم و وقتي خبر را شنيدم، معني كلمات را نمي‌فهميدم. آري قيصر رفته بود. رها شده بود. ديگر دردي نداشت. به پيوند اصلي رسيده بود. او ديگر به آرامش رسيده بود.

به گزارش ايسنا، روح‌الله هادي - استاد دانشگاه تهران - هم كه اجراي مراسم را به‌عهده داشت، درباره‌ي امين‌پور گفت: به گواه همه‌ي كساني كه لحظاتي اندك او را ديده بودند، اين شخصيت چنان دل‌پذيري داشت كه همه را بي‌اختيار مفتون خود مي‌كرد و وقتي به او نگاه مي‌كردم، شخصيت سياوش را برايم تداعي مي‌كرد و اين موهبت بسيار دوست داشتن را با خود از آن جهان آورده بود.

وي با بيان خاطره‌اي از كلاس‌هاي دوره‌ي دكتري با قيصر امين‌پور، تصريح كرد: آن‌چه كه قيصر مي‌پرسيد، براي همگان قابل توجه بود و خداوند اين استعداد را با دقت، نكته‌سنجي و پشتكار همراه كرد و فرهيختگي در ساحت دانشگاه نيز مديون نكته‌سنجي‌ها، دقت و پشتكار قيصر بود. در كنار اين استعداد، خداوند او را به زيور ذوق نيز آراسته بود. قيصر لحظاتي كه با انسان حرف مي‌زد، شاعرانه سخن مي‌گفت و همواره حرف طبيعي او نيز شعر به‌نظر مي‌رسيد.

هادي همچنين اذعان كرد: در كنار شخصيت علمي قيصر امين‌پور، آن‌چه كه بيش‌تر آموختني است، شخصيت انساني اوست. قيصر در وجود خود، آزادگي، ايمان، پاكي و دوستداري را جمع كرده بود.

وي در ادامه از شعر امين‌پور به‌عنوان نشان شخصيت او ياد كرد و در پايان افزود: قيصر هما‌ن‌طور كه بزرگ‌تر شده بود، در علم، تجربه و دانش نيز فزوني گرفته بود و از سنين جواني پا به ميانسالي گذاشته بود و نتيجه‌ي تحول او را مي‌توان در آثارش ديد. در وجود قيصر، سكوت و وقار، همه را به تعظيم وامي‌داشت.

در اين مراسم كه با تلاوت آيات قرآن كريم آغاز شد، حسام‌الدين سراج بخش‌هايي از "ني‌نامه"ي قيصر امين‌پور را به‌صورت آواز خواند.

يكي از شاگردان امين‌پور نيز شعري را در سوگ استاد خود خواند.

به گزارش ايسنا، در اين مراسم، محمدرضا شفيعي كدكني، جليل تجليل، علي‌محمد حق‌شناس، اسماعيل حاكمي، محمدعلي آذرشب، محمدرضا تركي، علي شيخ‌الاسلامي، تهمورث ساجدي، اميرمحمود انوار و آيت‌الله عميد زنجاني از دانشگاه تهران حضور داشتند.

همچنين از دانشگاه علامه طباطبايي، محمدحسن حسن‌زاده نيري، اسماعيل تاج‌بخش، محمدحسن حائري، مجتبي منشي‌زاده، سعيد واعظ ، نعمت‌الله ايران‌زاده و عباسعلي وفايي از شركت‌كنندگان در مراسم بودند.

از ديگر چهره‌هاي حاضر در جمع نيز به محمدرضا سنگري، قاسمعلي فراست، خليل عمراني، سهيل محمودي، ساعد باقري، محمدرضا عبدالملكيان، احمد جلالي، ناصر فيض، اسماعيل اميني، علي داوودي، محمدضا تقي‌دخت، علي‌اصغر محمدخاني، محمدسعيد ميرزايي، فاطمه راكعي، علي انساني، سهراب هادي، حجت‌الاسلام ابوترابي فرد، هادي خانيكي، علي حكمت، مصطفي تاج‌زاده و سيدمحمود دعايي مي‌توان اشاره كرد.

انتهاي پيام

  • شنبه/ ۱۲ آبان ۱۳۸۶ / ۱۸:۱۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8608-07401
  • خبرنگار :