شعر امينپور؛ متعادل و جامع
محمدكاظم كاظمي از شعر قيصر امينپور بهعنوان شعري متعادل و جامع ياد كرد.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي قيصر امينپور گفت: البته شايد به آن ميزان كه توفيق استفاده و ديدار شعرهاي امينپور را داشتم، توفيق ديدن او را نداشتم و دو سه باري كه از نزديك ديدمش، با يك فرد با روحيهي بسيار سرزنده و طبيعت بسيار مهربان و محجوب روبهرو شدم.
وي همچنين تصريح كرد: هيچگاه امينپور را در حالت خشم و عصبانيت نسبت به كسي نديدم و اين ويژگي بارز امينپور بود كه در كمتر كسي از شاعران اين زمانه ديده ميشود.
كاظمي دربارهي شعر امينپور نيز اظهار كرد: شعر او داراي دو ويژگي است؛ از سويي شعري متعادل و از سويي جامع است؛ منظورم از متعادل، اين است كه در هيچيك از جوانب و عناصر و ابعاد شعرهاي امينپور با افراط و تفريط مواجه نميشويم. به تعبيري شعر او نه بيش از حد نوعگرا بود و نه بيش از حد سنتي. نه بيش از حد به عوالم سياسي و اجتماعي تعلق داشت و نه بهصورت افراطي به تغزل ميپرداخت. در مجموع هيچكدام از شعرهايش حالت افراطي پيدا نكرده بود.
كاظمي در پايان تأكيد كرد: به اين تعادل، جامعيت را هم بايد افزود. شعر او در همهي ابعاد و جوانب حرف براي گفتن داشت؛ همچنان كه شاعر سياسيسرا نبود؛ اما شعر سياسي دارد و همچنان كه حرفهي اصلياش تغزل نبود، شعر عاشقانه دارد؛ از همين رو باعث ميشود گروه وسيعي از مخاطبان اين شعر را بپسندد و به واقع از ظن خود يار اين شعر و اين شاعر شوند.
چهرهاي معتدل و دوستداشتني
همچنين محمود معتقدي جايگاه قيصر امينپور را در فضاي شعر امروز در موقعيتي ميانه و با نگاهي مردمي دانست.
اين شاعر و منتقد به خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي قيصر امينپور گفت: خاموشي قيصر امينپور براي جامعهي فرهنگي و دانشگاهي ما بيگمان ضايعهي بزرگي است؛ زيرا وي به جهت شخصيتي، انساني وارسته و فرزانه بود و در جنبههاي دانشگاهي داراي چهرهاي معتدل و دوستداشتني.
او در ادامه خاطرنشان كرد: قيصر امينپور به لحاظ فرهنگي هم بخصوص در زمينهي شعر چهرهي برجستهاي بود. زبانش داراي ويژگيهاي عاطفي خاصي بود، كه شاخصهي آن، سادگي، امروزي بودن و در پس پشت آن، حس دردمندانهي انسان امروز بود. گاه در قالب ترانه و زماني در فضاهاي شاعرانه تا حد فراواني با مخاطبش رابطهاي دروني برقرار ميكرد.
معتقدي همچنين تأكيد كرد: نزديكي شاعر به طبيعت و مردم زمانهاش باعث شد كه وي در ميان شاعران و فضاهاي دولتي چهرهاي جدا از ديگران باشد. امينپور در فضاهاي دانشگاهي نيز چهرهاي تأثيرگذار و معلمي شاخص بوده است. خاموشياش با دردمندي خاصي همراه است. روانش شاد!
درياي غزل فارسي نيازمند نهنگي چون امينپور
صدرا ذوالرياستين نيز در پي درگذشت امينپور در يادداشتي نوشت: «قيصر امينپور هم رفت با آنکه درياي غزل فارسي نيازمند نهنگي چون او بود.
از دير مغان جوهرهداران همه رفتند
پيمانهکشان، بادهگساران همه رفتند
با شعرش، خاصه غزلش زندگي ميکردم، کما اينکه با غزل ديگر همشهري آراستهاش محمدعلي بهمني. تا اينکه "ديدار ميسر شد و بوس و کنار هم".
بازار کتاب تابستانهي نويدگويي در شيراز برپا بود، با منوچهر آتشي، مشرف تهراني (م. آزاد)، از شيراز هم خودم در رکاب استادم پرويز خائفي بودم که او هم بود.
اين دزفولي برجسته بيترديد از کساني است که شعر آباد خوزستان را به اتفاق چندتايي آدم بزرگ ديگر به ياد آمد و شدکنندگان و دوستداران شعر فارسي انداخت. فکر نميکنم پايش را از نيم قرن زندگي بهيادماندني جلوتر گذاشته باشد.
دکتر ادبيات و زبان فارسي شد و فرهنگستان زبان و ادب فارسي به حضورش مباهي بود.
بچههاي شعر خوزستان بايد جاي خالي او را پر کنند. من اين استعداد شگرف را در تمام آباديهاي خوزستان ديدهام؛ ايذه، مسجدسليمان، بهبهان، اهواز، خرمشهر و...؛ نقشي را که قيصر امينپور در غزل فارسي زد، هرگز از خاطرهها فراموش نميشود.
يادش بماند! با پهنهي صورتم براي رحيل او خون ميبارم.»
نقطهي اوج تلاقي ادبيات امروز با جريان دانشگاهي
هاشم كروني هم در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، گفت: امينپور از معدود شاعران جوان نسل پس از انقلاب بود که علاوه بر محبوبيت در ميان علاقهمندان ادبيات انقلاب، از مقبوليت خاصي در بين طيف علاقهمندان ادبيات روشنفکري نيز برخوردار بود و اين مسأله پيش از هر چيز مؤيد آن است که قيصر امينپور، يک شاعر و هنرمند ذاتي بود.
اين شاعر افزود: از جمله نکات قابل تأمل ديگر در زندگي وي، نقدپذيري و ظرفيت بالا و اعتقاد راسخش به جوانترها بود. در ديداري که چند سال پيش در شيراز با وي داشتم، در پي يک اظهار نظر کوچک از سوي من که آن موقع جوانتر از امروز بودم، زماني در حدود دو ساعت را به شنيدن سخنانم دربارهي شعرهايش اختصاص داد و اين اوج تواضع او بود، که نه تنها از سخن يک شاعر جوان نرنجيد؛ بلکه وقتي کافي را در سفري کوتاه به بحث و جدل ادبي با وي اختصاص داد.
کروني با اشاره به حضور امينپور در دانشگاه گفت: دکتر قيصر امينپور را ميتوان نقطهي اوج تلاقي ادبيات پوياي امروز با جريان آکادميک و دانشگاهي دانست؛ جاييکه او هم از نوآوريهاي شعر امروز در فضاي کلاسيک دانشگاه حمايت کرد و هم در مقابل تندرويها، سنت را پاس داشت و اين مسأله در انتخاب موضوع پاياننامهي دکترياش يعني «سنت و نوآوري در شعر معاصر» نيز بروز و ظهور يافت.
كروني ادامه داد: از امينپور هم غزلهاي خوب به جا مانده، هم شعرهاي آزاد و نيمايي ماندگار. شعر کودک را يک سروده، نثرهايش قوي و نگاه نقادانهاش محکم بود و حقيقتاً امروز براي ما سخت است که از او تحت عنوان «زندهياد» و «مرحوم» نام ببريم؛ چراکه شاعر با شعرهايش زنده است.
او در پايان گفت: سلوک فردي امينپور نيز درسي است براي اهل قلم. هيچگاه شرافت قلمش را نفروخت و آزادگياش در عرصهي ادب مثاليزدني بود. آرمانهايش را نيز البته در شعرهايش ميتوان ديد، عشق به اهل بيت (ع) و جنگ. اين هر دو برايش مهم بود؛ اما سعي کرد با نگاه خويش به تکريم آن بنشيند.
شاعري را به عاشقي قيصر نميشناسم
از سوي ديگر، سيدمحمدرضا خالصي - مدرس دانشگاه و پژوهشگر - در اينباره گفت: در شعر امروز چه کسي بيشتر از قيصر مشحون شوريدگي و از خود بهدرشدگي بود؟
او در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در فارس، عنوان كرد: در رحيل کي و کيخسرو شعر امروز ايران قيصر امينپور که دولت آسماني و مستعجل بود، کلامي را نميشناسم که بر اين جراحت التيامي باشد. کاشکي هستي زباني داشتي / تا ز هستان پردهها برداشتي.
خالصي در ادامه گفت: شعر قيصر ويژگيهاي خاص خودش را داشت. اگر به قول خواجه نصير، جوهر شعر را تخيل بدانيم و آن جوهر را موجد انفعال نفساني در انسانها به شمار آريم، خواهيم دانست که به قول آن شاعر آمريکايي، شعر با خون رقم ميخورد و از درون ميجوشد.
وي همچنين افزود: در اين معرکه، شعر هيجانات و آنات روحي است؛ همان که افلاطون در رسالهي فايدروس ميگفت، محصول از خود بهدرشدگي است و شکلي از شوريدگي، شعر مثل موسيقي، مثل سماع صوفيان، اوج بحران عواطف و هيجانات است و در شعر امروز چه کسي بيشتر از قيصر مشحون اين شوريدگي و از خود بهدرشدگي بود؛ شيفتهي شاعري پر از غوغاي درون.
اين پژوهشگر خاطرنشان کرد: زبان شعرش شفاف و زيبا بود و هميشه شگفتيآفرين. بودلر ميگفت، زيبايي هميشه شگفتآور است و او با زبانش هم ادراک حسي ما را فزوني ميبخشيد و هم ما را شگفتزده و مملو از زيبايي ميکرد. شعر قيصر محکم و قدرتمند بود و زيبا. مخصوصا زبان شعرياش که شفاف و زيبا بود.
سيدمحمدرضا خالصي ادامه داد: شاعري را به عاشقي قيصر نميشناسم. او عشق را با تمام وجود چشيده بود که به قول ابن عربي الحب ذوقي و لاتدري حقيقته. در شعر معاصر، شاعري را با رنگ و بوي عاشقانهي محضي که از قيصر ميشناسيم، سراغ نداريم.
انتهاي پيام