مراسم "شبي با مولانا" برپا شد كزازي: با شناخت مولانا به سازمان ملل و يونسكو نيازي نيست

مراسم «شبي با مولانا» به‌مناسبت سال جهاني مولانا و روز بزرگداشت سازمان ملل متحد شامگاه گذشته در فرهنگسراي نياوران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم، حسين الهي قمشه‌اي، ميرجلال‌الدين كزازي، احمد جلالي، مصطفي بادكوبه‌اي، كنوت استبي - نماينده‌ي مقيم سازمان ملل متحد در ايران - و يونكو تانيگوچي - سرپرست نمايندگي يونسكو در ايران - با موضوع «صلح در اشعار مولانا» و «مولانا و پيام صلح جهاني» سخنراني كردند.

سازمان ملل متحد اعلاميه‌ي فطرت جهاني صادر كند

حسين الهي قمشه‌اي درباره‌ي علت پديد آمدن جنگ و نيز موضوع صلح در اشعار مولانا، گفت: بايد از ابتدا تا آخر دفتر ششم «مثنوي» را بخوانيم تا به درك اين موضوع در اشعار مولانا دست يابيم. انسان‌هاي بزرگ در طول تاريخ شهروندان عالم هستي‌اند و مرز جغرافيايي ندارند. شكسپير در تراژدي‌هايش به بيان علت جنگ‌ها مي‌پردازد. سعدي با شعر خود اعلاميه‌ي جهاني صادر كرده است. (بني‌آدم اعضاي يك پيكرند / كه در آفرينش ز يك گوهرند...) فردوسي مي‌گويد: ميازار موري كه دانه‌كش است / كه جان دارد و جان شيرين خوش است. همين‌طور بزرگان ديگر همچون سنايي و حافظ و ...، تا برسيم به مولانا كه همگي طرحي براي صلح جهاني ارايه كرده‌اند. در واقع جنگ را بايد از درون شروع كرد تا به وحدت رسيد.

اين پژوهشگر ادبيات فارسي درباره‌ي علت جنگ در اشعار مولانا، گفت: يكي از عوامل جنگ كه مولانا در مثنوي از آن نام مي‌برد، جهل است؛ جهل مادر همه‌ي ناراحتي‌هاست.

او با اشاره به داستان فيل و تشبيه‌هاي مختلف افراد كه در «مثنوي» آمده است، افزود: بدترين نوع جهل، جهل مركب است كه درواقع مي‌توان آن را تعصب ناميد. قرآن مي‌گويد به‌دنبال چيزي كه نمي‌داني نرو. علم، همه‌ي درها را باز مي‌كند و جهلي بدتر از اين نيست كه انسان بديهيات را نيز نداند. راست گفتن، بهتر از دروغ گفتن است. انسان اگر دست از اين كشمكش بردارد، به سود و نتيجه‌ي بهتري دست خواهد يافت.

الهي قمشه‌اي تصريح كرد: دومين عامل جنگ و كشمكش، اغراض است كه در اثر فساد اخلاقي رخ مي‌دهد. در اين مرحله انسان مي‌داند؛ ولي قصد و غرض دارد. اغراض علم و هنر را باطل مي‌كند. ثروت‌طلبي، شهرت‌طلبي و... همگي غرض هستند. عامل ديگر، نبودن عدالت است. عدالت يعني ترازو. ميزان عدل و احسان، رسالت پيامبران [ع] است. ميزان و ترازو، نشانه‌ي جامعه‌ي متمدن است. جامعه‌ي بربر، معيار اندازه‌گيري براي روابط انساني، هنر و... ندارد.

اين نويسنده كه سخنانش با خواندن شعرهاي مولانا همراه بود، با بيان داستان انگور در «مثنوي»، اظهار كرد: گاهي كثرت صورت‌ها با معاني واحد، باعث دعوي مي‌شوند و گاهي نيز برعكس، صورت‌هاي واحد و معاني متفاوت درگيري و كشمكش به وجود مي‌آورند. پايين بودن سطح لذات نيز باعث به وجود آمدن دعوي مي‌شود. بايد سطح لذات را بالا ببريم و از لذات حسي و وهمي به لذات عقلاني برسيم. عقل از زيبايي لذت مي‌برد. آزادي بيان حق هر كسي است. هر انساني بايد بتواند حرف خود را بزند؛ چرا كه سخن او روشن مي‌شود و حق نمايان خواهد شد. موافقت و تناسب، باعث درستي است. اگر هر كس كبريتي را در راه روشنايي روشن كند، جهان روشن مي‌شود و در پرتو آن، صلح و سعادت به‌دست مي‌آيد.

الهي قمشه‌اي افزود: بسيار خوب بود كه سازمان ملل متحد، اعلاميه‌ي فطرت جهاني صادر مي‌كرد. مثلا از انسان‌ها مي‌پرسيدند كه در دل آن‌ها چيست؛ چرا كه فطرت انسان‌ها يكي است. دين هم بر اساس فطرت است. هر كس مي‌تواند يك اعلاميه‌ي دروني در خود داشته باشد. ما با شناخت فطرت‌مان، مي‌توانيم اصولي را قبول كنيم؛ مانند اعلاميه‌ي حقوق بشر، آزادي بيان و... .

با شناخت مولانا به سازمان ملل و يونسكو نيازي نيست

ميرجلال الدين كزازي نيز در اين مراسم گفت: اگر سازمان فرهنگي ملل متحد، مي‌خواست از ميان همه‌ي فرزانگان و انديشمندان جهان مردي را برگزيند كه با ‌آرمان‌هاي اين سازمان دمساز و همساز باشد، از آن‌رو مگر مولانا جلال‌الدين بلخي نمي‌توانست بود. من دست كم مردي چون او را در پهنه‌ي گيتي نمي‌شناسم. او مردي جهاني است. سازمان ملل هم مي‌خواهد سازماني جهاني باشد و آن‌چه را مايه‌ي ستيز است، از ميان بردارد، و انديشه‌ها و اندرزهاي مولانا، بيش از هر انديشمندي، مي‌تواند اين سازمان را در رسيدن به آرمان‌هاي بزرگ خود ياري رساند.

اين نويسنده و پژوهشگر افزود: مولانا از ايران ناگسستني است. هركس بخواهد او را از ايران بگسلاند، آب در هاون كوبيده است، كشتي بر خشكي رانده و تير بر سنگ نشانده است. او همچنين مسلماني باورمند به آيين خويش است؛ اما نه ايراني بودن و نه مسلمان بودن، او را از جهاني انديشيدن بازنداشته است و آزادمنشي مولانا در اين دو ويژگي او ريشه دارد.

اين استاد زبان فارسي با ياد كردن از صلح‌دوستي ايرانيان، به پيام‌هاي مولانا در مثنوي اشاره كرد و گفت: مولانا سه پيام هم‌زباني، هم‌انديشي و هم‌دلي را در رازنامه‌ي سترگ خويش، مثنوي، بازنموده است. دوستي با هم‌زباني آغاز مي‌شود و به هم‌انديشي و سپس به هم‌دلي مي‌رسد. مولانا بر آن است، جهان را از آن‌چه مايه‌ي دشمني است، برهاند و جهانيان را به هم‌زباني فراخواند.

كزازي تصريح كرد: اما جنگ و ستيز ناگزير آدمي است؛ زيرا انسان در گيتي مي‌زيد و ويژگي ساختاري و سرشتين گيتي، كشاكش و جنگ است و همين است كه آن را از مينو جدا مي‌كند. مينو جهان جان و يك‌سره آرامش است. هر پديده‌اي در گيتي هماوردي در برابر خويش دارد؛ مانند: زن و مرد، روشني و تيرگي، شب و روز و... .

وي با اشاره به هم‌زيستي جهان گيتي و جهان مينو در انديشه‌هاي مولانا، اظهار كرد: ما در دل دوگانگي زندگي مي‌كنيم. مولانا مي‌گويد بايد بكوشيم در دل اين دوگانگي به وحدت برسيم، و اين كاري بسيار دشوار است؛ اما به‌دور از دسترس نيست. هماوردان ناساز، ناگزير يكديگرند. در همان هنگام كه با هم مي‌ستيزند، به ناچار با هم درمي‌آميزند. علتي وجودي است همانند دو روي سكه و مولانا مي‌گويد اين روي ديگر را بايد در خود بپرورانيم.

كزازي در ادامه ادامه به داستان شير و نخجيران در مثنوي اشاره كرد و گفت: مولانا در اين داستان مي‌گويد،‌ اگر مي‌خواهي مينو را دريابي، خود را بنگر. درست است كه ستيز و آويز، جنگ و آهنگ (تازش و حمله) در سرشت گيتي و در نهاد آدميان نهفته است، اما انسان بيداردل و جان‌آگاه كسي است كه مي‌كوشد از جنگ به آشتي برسد و اين پيام بزرگ مولاناست. درويش دل‌ريش مولانا به آشتي فراگير بنيادين كه همانا صلح كل است، مي‌رسد. او در دل ستيز، به آرامش و آشتي مي‌رسد؛ آرامشي كه خواه‌ناخواه مينوي است. اگر جهانيان انديشه‌هاي مولانا را درمي‌يافتند، نيازي به سازمان ملل و يونسكو نبود.

در هر برنامه‌اي در يونسكو، مولانا را به كمك مي‌گرفتم

احمد جلالي - سفير پيشين ايران در يونسكو و رييس فعلي كتابخانه‌ي مجلس شوراي اسلامي - به‌عنوان ديگر سخنران اين مراسم، گفت: اولين جمله‌ي قانون اساسي يونسكو كه حامل كلام رسالت يونسكوست، چنين آغاز مي‌شود: از آن جهت كه جنگ در انديشه آغاز مي‌شود، بنياد صلح نيز بايد در انديشه آغاز مي‌شود و اين راهي جز همبستگي بشر ندارد و بايد از طريق آموزش، ارتباطات و... انجام شود.

جلالي افزود: من در هر برنامه‌اي در يونسكو و در تمام طرح‌هايي كه در ذهنم بود، مولانا را به كمك گرفتم. مولانا از ديوار بيزار است؛ او عاشق بيابان است؛ چرا كه عاشق آزادي است و مي‌خواهد مرزها را از ميان بردارد. مولانا از آن جهت مورد توجه مجامع بين‌المللي است كه اگر او بود، وظيفه‌ي آن‌ها بسيار كم‌تر و راحت‌تر مي‌شد.

وي با اشاره به حادثه‌ي 11 سپتامبر و برگزاري مجمع جهاني در يونسكو پس از آن حادثه، گفت: نطق شروع جلسه در آن روز با من بود و من با داستان فيل مثنوي سخن خود را آغاز كردم. در اين داستان، مولوي مي‌گويد، چون هر كس با كف دست خود فيل را لمس كرده بود، بر سر تعريف فيل با ديگري در نزاع شده بود و هر كس ادعاي درك همه‌ي حقيقت را مي‌كرد. مولانا در آن داستان مي‌گويد، ديد ما از هر گوشه‌اي از جهان همانند كف دست است و ادامه دادم كه جهان وارد تاريكخانه‌اي شده است. مولانا راهي پيشنهاد مي‌كند و مي‌گويد، اگر در كف دست هر كس شمعي بود، همه سكوت مي‌كردند و درمي‌يافتند كه اشتباه كرده‌اند. يونسكو مي‌گويد با علم و آموزش بايد اين شمع را وارد جهان كرد.

جلالي درباره‌ي مليت مولانا با توجه به نزاع‌هاي پيش‌آمده، گفت: زبان انديشگي مولانا خراسان است. او به پارسي درس مي‌داد و شعر و سخن مي‌گفت. در مثنوي هم مي‌گويد كه زبانش پارسي است. اما مولانا مي‌گويد، ما براي وصل كردن آمديم / ني براي فصل كردن آمديم. سخن از مليت مستقل گفتن، براي او بي‌معناست. مولانا يك انديشه است و كالا نيست. او مي‌گويد كه مكانم لامكان است. دشمن غم است و به‌دنبال اين نيست كه با كشيدن مرزها غم بياورد. همه‌ي مردم جهان از مولانا و انديشه‌ي او سيراب مي‌شوند و بايد توجه داشت اولين چاپ منقح مولانا به زبان فارسي نسخه‌ي تصحيح‌شده‌ي نيكلسون بود و ما دست او را مي‌بوسيم. مولاناشناس بزرگ تركيه - گولپينارلي - درباره‌ي مولانا بسيار زحمت كشيد؛ اما خود او وصيت كرد كه سنگ قبرش را به فارسي بنويسند.

درد ما جدايي از نيستان عشق و انسانيت است

سپس مصطفي بادكوبه‌اي - پژوهشگر - به سخنراني پرداخت و سخن خود را با بيت بشنو از ني آغاز كرد و گفت: ناله‌ها آن زمان پديد مي‌آيند كه از نيستان جدا مي‌شويم. وقتي فقط ايراني، فرانسوي، آمريكايي و... شديم، جنگ درمي‌گيرد. فرديت و جدايي است كه باعث ستيزها مي‌شود. اي كاش مي‌شد گفت كه انديشه‌ي سازمان ملل متحد در اين ابيات است. درد ما اين است كه از نيستان عشق و انسانيت جدا شديم و به فرديت رسيديم.

او در ادامه با خواندن بيت‌هاي ديگري از مثنوي و تفسير آن‌ها، درباره‌ي ايراني بودن مولانا، به ذكر خاطره‌اي پرداخت و در پايان چكامه‌اي از سروده‌هاي خود را با نام‌ «قرآن عجم» براي حاضران خواند.

حضرت مولانا پيامبر صلح و دوستي بوده است

همچنين در اين مراسم، كنوت اتسبي - نماينده‌ي مقيم سازمان ملل متحد در ايران - به ايراد سخن پرداخت و گفت: ما از تقارن سال مولانا و روز سازمان ملل متحد استفاده و اين جشن را برگزار كرديم. حضرت مولانا پيامبر صلح و دوستي بوده‌ و ما از اين برنامه‌ي فرهنگي بسيار خوشحاليم.

او با تشكر از استادان حاضر در جلسه، افزود: من فارسي‌زبان نيستم؛ ولي از اشعار مولانا بسيار لذت برده‌ام.

اتسبي در ادامه چند بيتي را از مولانا به زبان فارسي خواند، كه با تشويق حاضران در جلسه همراه شد.

آثار مولانا تمام مرزها را درنورديده‌اند

خانم يونكو تانيگوچي - سرپرست نمايندگي يونسكو در ايران - نيز با خواندن متني گفت: مايه‌ي افتخار است كه سازمان يونسكو در جلسه‌ي 175 خود و به مناسبت هشتصدمين سال تولد مولانا، نشان و سالي را به او اختصاص مي‌دهد. اين تصميم بر اساس آثار مولانا گرفته شده كه تمام مرزها را درنورديده‌اند و بايد به تمام جهانيان عرضه شوند.

تانيگوچي با قدرداني از تلاش‌هاي احمد جلالي - نماينده‌ي پيشين ايران در يونسكو و اولين دريافت‌كننده‌ي نشان مولانا - به سخنان خود پايان داد.

در اين مراسم، هدايايي به رسم يادبود توسط كنوت استبي، اصغر مهرآيين - رييس فرهنگسراي نياوران - و يونكو تانيگوچي به استادان و سخنرانان برنامه اهدا شد. اين هديه پوستر برگزيده‌ي سازمان ملل بود كه اهداف توسعه‌ي هزاره‌ي سوم در آن ثبت شده بود.

در پايان مراسم، گروه موسيقي عرفان ياوران به سرپرستي نوشين عقيقي به اجراي برنامه پرداخت. اين برنامه با اجراي دف‌نوازي و چندين تصنيف به همراه دكلمه‌ي شعرهاي مولانا اجرا شد.

انتهاي پيام

  • یکشنبه/ ۶ آبان ۱۳۸۶ / ۱۵:۰۲
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8608-03296
  • خبرنگار :