دفاعمقدس يادآور تمامي خاطرات و رشادتهاي دلاورمرداني است که عاشقانه از ناموس و وطن خويش دفاع کردند، در اين راه عدهاي در جامعه امروز مانند ساير افراد به زندگي روزمره ميپردازند، عدهاي عاشقانه به معبود خويش پيوستند و عدهاي هم با اهداي عضوي از بدنشان در راه اين دفاع مقدس، اقتدار ايران اسلامي را به همگان نشان دادند.
هشت سال دفاع مقدس با تمام تلخيها و شيرينيهايش به اتمام رسيد و برخي يادگاران آن دوران كه اغلب بر روي ويلچر خودنمايي ميكنند ماندند تا تاريخ را برايمان بازگو كنند،بزرگ مرداني كه بدون هيچ توقعي پا به ميدان نبرد گذاردند و هم اكنون كه از نقص عضو نيز رنج ميبرند باز هم هيچ توقعي از هيچ يك از اعضاي اجتماع ندارند و بر ما واجب است از مقام و حرمت جانبازان پاسداري و تكريم كنيم. نكته مهم چگونگي اين تكريم و ارج نهادن است.
با وجود مشکلات،جانبازان دفاع مقدس در صورت حمايت نشدن صحيح و همه جانبه به مشكلات بسياري در زندگي خود برميخورند، حال اين حمايت ميتواند جنبههاي مادي و معنوي وسيعي را دربر بگيرد و يا از خدمات مختلف شهري و اجتماعي گرفته تا مسائل معنوي و حفظ حرمتهاي اجتماعي.
خبرنگار ايسنا منطقه خراسان در اين زمينه به ميان برخي از جانبازان مشهدي در آسايشگاه جانبازان «امام خميني(ره)» رفته است تا در مورد مشكلات و مسائلي كه يادگاران به جاي مانده از هشت سال دفاع مقدس و الگوهاي صبر و استقامت را به خود مشغول كرده جويا شود تا شايد رسالت رسانهاي باز هم زنگ هوشياري را براي برخي خوابماندهها به صدا درآورد.
برداشت جامعه از زندگي و شخصيت جانباز اشتباه است و مسؤولان بايد با ابزار فرهنگي، اين نگاه را تغيير دهند.
در ابتداي ورود يكي از جانبازان را كه از بيرون مجتمع و پشت پنجره، شادابي چهرهاش هر كسي را جذب ميكرد نشان كردم و او با امتنا از معرفي خود در مورد اصليترين مشكل جانبازان در جامعه امروز گفت: کلا برخورد اجتماعي و عموم مردم با جانبازان از نظر من مشکلي ندارد و مشکل برخورد در بخش دولتي است، در بخش دولتي جانبازان مشکل دارند و آن اين که در حال حاضر دولت از نظر فرهنگي به دنبال معرفي جانبازان به اجتماع است ولي در اين امر آنچنان موفق نيست.
وي نگاه حال حاضر جامعه به جانباز را يک نگاه مادي و اقتصادي دانست و تصريح كرد: زماني که در جامعه صحبتي از جانباز به ميان ميآيد، مردم در ذهن خود يک شخص سرمايهدار را تداعي ميكنند در صورتي که در واقعيت امر، ما جانبازان دردها و رنجهايي داريم که اغلب ديده نميشوند و جامعه هم به راحتي متوجه آن نميشود، اينها مسائلي است که بايد از طريق امور فرهنگي، رسانهاي و طرق ديگر به اطلاع عموم رسانده شود.
اين جانباز تنها قسمتي از زندگي و شخصيت جانبازان را ماديات عنوان کرد و اظهار داشت: از نظر من جانبازان مشکلات اقتصادي آنچناني ندارند و اغلب اين مشکلات با تلاش خود جانبازان و خانوادههاي آنان حل شده است ولي به دليل همين تفکر اشتباه در ميان برخي افراد جامعه، نسل کنوني کشور ما در مورد جانباز حالت سردرگمي دارد و به نوعي اسم جانباز را ميشناسد ولي واقعيات شخصيت جانباز را هنوز درک نکرده است.
وي با بيان اين كه به نظر من هنوز رنجها و دردهايي را که جانباز تحمل ميکند،به طور کامل براي افراد جامعه روشن نشده است،دليل اين مهم را تماما به دليل ضعف فرهنگي و رسانهاي دستگاههاي ذيربط دانست.
او يکي از مشکلات کنوني جانبازان در زندگي شهري را رفت و آمد در سطح شهر و به ويژه استفاده از اماکن تفريحي و عمومي ذکر کرد و افزود: به عنوان مثال پارکها، سينماها و حتي مساجد سطح شهر اغلب براي استفاده جانبازان به به ويژه جانبازان قطع نخاعي بسيار نامناسب است و به ندرت مسجدي پيدا ميشود که يک معلول يا جانباز بر روي صندلي چرخدار بتواند از آنها به راحتي استفاده كند. باز هم ميگويم اين مشکلات جانبازان مربوط به عملکرد دستگاه ذيربط است نه عملکرد مردم و اجتماع.
توقع يك جانباز از مردم: هيچ؛خودمان را همهگونه مديون مردم ميدانيم
در ادامه اين گفتوگوها به سراغ حميد نفيسي، جانباز 70 درصد قطع نخاعي ميرويم.ميگويد:حدود 10 سال پيش امکانات رفاهي براي جانبازان خيلي کم بود ولي در حال حاضر با توجه به پيگيريهاي خود جانبازان و توجه مسؤولان، مقداري از مشکلات مرتفع شده ولي هنوز هم آن مناسبسازي با توجه به وجود معلولان قطع نخاعي انجام نگرفته است.
وي اضافه کرد: اين مشكل به ويژه در اماکن عمومي،پارکها،سينماها، ادارات و ... نمود بيشتري دارد که در اغلب موارد براي تردد جانبازان، سطح شيبدار وجود ندارد و اگر هم ايجاد شده کارشناسي نبوده و در بيشتر مواقع تردد با صندلي چرخدار از روي اين سطوح غيرممکن است.
اما، نفيسي در پاسخ به اين سؤال که يک جانباز از مردم چه توقعي دارد؟ با حالتي کاملا خاشعانه فقط گفت: به لطف خداوند مشکل اقتصادي هم نداريم، ما شرمنده مردم هستيم و خودمان را همه گونه مديون مردم ميدانيم و برخوردشان در هر صورتي براي ما محترم و مناسب است.
سهميهبندي بنزين زندگي ما را با مشكل مواجه كرده است...
پس از اين،جانباز قطع نخاعي ديگري خود را با زحمت فراوان به ما رساند و با صدايي بغضآلود در مورد مشکلات اجتماعي خود و همراهانش ابراز داشت: اميدواريم اين مشکلات را كه سالهاست ميگوييم رفع شود.
وي همچنين به سهميهبندي بنزين اشاره كرد و افزود:با توجه به استفاده جانبازان از خودرو براي رفت و آمدهاي كاري و درماني،اين سهميهبندي مشکلاتي براي جانبازان ايجاد كرده است.
وي خاطرنشان كرد: اين آسايشگاه از سال 1362 افتتاح شده است و تمام مسؤولان و شخصيتهاي بزرگ استاني و کشوري هم به آن آمدهاند،همگي هم فقط مشکلاتمان را شنيدند ولي هنوز هيچکدام از مشکلات اساسي ما حل نشده است به عنوان مثال از ابتداي امر يکي از بزرگترين مشکلات ما رفتن به مسافرت بود و هنوز هم اين مشکل پابرجاست. در اين زمينه، بنياد مستضعفان و جانبازان در تمامي شهرها محلهاي ويژه اسکان جانبازان دارد ولي اين محلها براي مسافران محدود است و ما اغلب در مسافرت مجبور به اسکان در کنار پارکها و خيابانها هستيم ضمن اينكه اغلب امكانات عمومي مخصوصا در هتلها و مسافرخانهها ساخت قديم بوده و براي جانبازان غيرقابل استفاده است.
اين جانباز با بيان اينكه اغلب امور جانبازان قطع نخاعي به وسيله صندلي چرخدار انجام ميشود، اين موضوع را بزرگترين مشكل جانبازان عنوان كرد و يادآور شد: اغلب جويهاي آبي که در کنار خيابان با عرض يک يا 5/1 متر ايجاد ميشود بدون پل مناسب براي تردد جانبازان با صندلي چرخدار است و بسياري مواقع مشاهده شده که جانبازان به داخل آن سقوط كرده و آسيبهاي جزئي و کلي ميبينند.
جانباز ديگري ميگويد: رفت و آمد ما به آسايشگاه هم به وسيله اتومبيل بود که به دليل سهميهبندي بنزين همين رفت و آمدها هم خيلي کم شده است. به عنوان مثال، قبلا هر روز حدود 40 تا 50 نفر از جانبازان در اين جا دور هم جمع ميشديم ولي در حال حاضر حدود 10 نفر هم به آسايشگاه نميآيند.
اين جانباز نيز اماكن، معابر و امكانات رفاهي سطح شهر را براي استفاده جانبازان مناسب ندانست و تصريح كرد:بيشتر اماکن خدمات عمومي ما داراي مسيرهاي مناسب براي تردد جانبازان و معلولان با ويلچر نيست؛ به عنوان مثال بيشتر سرويسهاي بهداشتي عمومي سطح شهر و پارکها يا داراي سطح شيبدار عبور با ويلچر نيستند يا اگر هم دارند جلوي آن را با زنجير بستهاند و يا سطح غيراستاندارد بوده و آنقدر شيبش تند است که جانباز به تنهايي نميتواند با ويلچر از آن عبور کند.
جانباز ديگري كه سن و سالي هم از او گذشته بود و به سختي صندلي چرخدار خود را جابهجا ميكرد، نبود اتوبوس مخصوص حمل جانبازان قطع نخاعي در سطح شهرها را يكي ديگر از مشكلات تردد جانبازان در سطح شهر برشمرد و گفت:در حال حاضر در مشهد،اتوبوس مخصوص حمل جانبازان که قدرت جابجايي ويلچر را داشته باشد نداريم و با توجه به سهميهبندي بنزين، ما در رفت و آمدهاي درون شهري مشکلات زيادي داريم،حال به اين مشکل،معضلات پيادهروها و نبود معابر مسطح و مناسب را هم اضافه كنيد.
اين جانباز بر فراهم آوردن حداقل امكانات براي جانبازان توسط مسؤولان شهري تأكيد كرد و گفت: اگر مسؤولان ما حقيقتا اين داعيه را دارند که بايد جانبازان را تکريم و حمايت کرد، اين تکريم و حمايت مگر جز فراهم آوردن حداقل مسائل آسايشي و رفاهي زندگي است که براي همگان وجود دارد، حال جانبازي که به خاطر مردم وطنش، قطع نخاع شده چرا نبايد بتواند مانند بقيه مردم از وسايل رفاهي سح شهر و جامعه استفاده كند؟
اين قسمتي از مشكلات اساسي جانبازان در استفاده از زندگي شهري امروز بود كه از پنجره قلم رسانهاي منتقل شد و ما اميدواريم مسؤولان با نگاهي عميق و وسيعتر به جانباز و جانبازي، گامي در راستاي تسهيل وضعيت زندگي اين عزيزان بردارند.
انتهاي پيام