پرويز پرستويي دبير يازدهمين جشن سينماي ايران در برنامهي بزرگداشتها شب گذشته بيانيهي را قرائت كرد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متن كامل اين بيانيه بدين شرح است:
«اين سخن پير بسطام است كه گفت: «هر چيز را علاج كردم. چيزي دشوارتر ازمعالجه نفس من نبود. با اين كه هيچ چيز در نظر من خوارتر از آن نبود.
بيش وكم نيمي از عمرم رفته است. و نزديك به چهار ماه است كه وظيفه دبيري جشن يازدهم را به خواسته هيت مدير عزيز و همراه و ارجمند خانه سينما بر عهده گرفتهام.
ديدم و شنيدم بسيار. از مهر و كين، فراز و فرود نيك و بد رفتار آدمي. بر چشم و دست آنان كه با مهر و فراز و نيك با من و ما بودند بوسه ميزنم به افتخار، و به ياري صاحب اصلي مهر و صفا ديگران را كه كم هم بودند ... به انصاف و وجدان بيدار جامعهي اصناف سينمايي كشور ميسپارم.
خدايا من شاكرم. شاكرم از فرصتي كه پيش آمد تا در مقابل نفس خود بايستم و كاري كنم نه براي خود كه براي ما.
فرهنگ و هنر تمدن اين سرزمين ، خادمان بسيار داشته است و خادمان بسيارتر خواهد داشت.
خدايا شاكرم كه درزمره سنگ ريزههاي اين رودخانه هميشگي هستم.
به روز ملي سينما و جشن بزرگ سينماي ايران اندكي مانده است به خوشحالي و خوشوقتي ميزبان شما خواهيم بود.
امروز شانزدهم شهريور ماه 1386 است و برقرار هميشگي تاريخي و ملي خود هستيم. تجليل و تقدير از آناني كه يك عمر به عشق رونق و رشد تعالي، در عرصه فرهنگ و هنر و شرافت اين سرزمين خون دل خوردن و دود چراغي از ابتدا تا امروز.
و ما امروز دراين جا هستيم و آنان در ميان و قطعا كساني از جنس آينده نيز هستند در ميان ما. كافي است كمي صبر كنيم وتامل.
دريازدهمين جشن بزرگ سينماي ايران همه تلاش ما، بر راهگشايي بن بستها خود ساخته در فعاليتاي صنفي و اجتماعي بود. سينماي ايران با همه كميها و كاستيها احترام برانگيز است و ما سعي كرديم در حد مقدورات و امكانات پاس اين احترام را به جا آوريم.
ضيافت امشب به بهانه سنت نيكوي بزرگداشت، گردهمايي داوران، نامزدها، هيتهاي انتخاب و ساير عزيزاني كه بر گردن اين سينما حق دارند، و البته هستند بزرگواراني كه امشب در ميان ما نيستند اما دلهايشان با ماست، جاي همه آناني كه ميبايست در اين ضيافت خانوادگي خانه سينما حضور پيدا كنند خالي است. فرصتهاي زودگذر و محدوديتها، عامل اصلي است. اما مفتخريم كه در روز سه شنبه بيستم شهريور 1386 ميزبان شما و خانواده گرامي شما باشيم. امروز ميگذرد؛ همه آنان كه به راي همكاران ارجمند شان در كرسي نامزدي نشستهاند، برندگان هميشگي هستند و همه آناني كه در اين كرسيها جا ندارند بدانند در دلهاي ما قرار دارند. اين يك مرحله بود كه گذشت و ميگذرد. همگي با شوق و ذوق در پاسداشت تلاشگران عرصه سينما ـ كه بي حضور آنان نقشي از ما در جهان نميماند ـ گرد هم ميآييم، دلهامان و چشمهامان را ميشوييم به زلال آب بارانهاي اين سرزمين، تا طراوات و تازگي و نشاط و شادي بر چهره بماند تا ابد.
كافي است يك بارديگر لطافتهاي مهرباني و دوستي را حس كنيم. رفاقتها را باور كنيم. بزرگي اين سينما را باور كنيم. سايه درختان بزرگ بر همه گسترده شود بي هيچ تمايزي.
سايه درختان تناور فرهنگ اين سرزمين برسرهمه ما گسترده باد.
كمي مهربان تر دركنار هم بنشينيم.
منتظر شما هستم، مشتاقانه؛ در روز 20 شهريور 1386
انتهاي پيام