آيت‌الله سيدمحمد خامنه‌اي: ابن سينا فلسفه‌ي مشايي را به اوج رساند

آيت‌الله سيدمحمد خامنه‌اي گفت: اگر ابن سينا را بشناسيم و در شرايط اجتماعي آن دوران، او را بررسي كنيم، بسياري از شبهات درباره‌ي اين شخصيت حل خواهد شد. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،‌ رييس بنياد حكمت اسلامي صدرا گفت: براي شناخت هر فرد بايد بدانيم كه او با چه جامعه‌اي تعامل داشته است. يكي از عواملي كه هيچ‌گاه بدان توجه نشده، نهضت شيعي است كه از يك‌سو در مهر و حتا اسپانيا و از سوي ديگر در اعماق ايران و بخصوص خراسان بزرگ وجود داشت و به اصطلاح امروزي به صورت مخفي و چريكي در حال فعاليت بود. او در ادامه با اشاره به اين‌كه در غرب براي بررسي نظريات يك فيلسوف به تمامي عوامل حتا مواردي چون شكست‌هاي عشقي نيز توجه مي‌شود، خاطرنشان كرد: در زماني‌كه ابن ‌سينا زندگي مي‌كرده، در خراسان بزرگ محيطي پرآشوب وجود داشته است و ساير نقاط كشور نيز تكه‌تكه شده بودند و شيعيان با نام‌هاي اسماعيليه و باطنيه در حال فعاليت بودند. او در ادامه با تأكيد بر اين‌كه ادعاي امامت اسماعيل تنها پوششي براي حفاظت از امام معصوم (ع) بوده، خاطرنشان كرد: ابن سينا مي‌گويد پدر من با اسماعيليه و باطنيه همراهي داشته، كه اين بدان معناست كه سمپات بوده است. همكاري وجود داشته؛ اما جزو آن‌ها نبوده است و اگر در زندگي‌نامه‌اش دقت كنيد، او شيعه بوده و اسماعيليه‌ را مي‌شناخته است. اما گفته مي‌شود از اسماعيليه جدا شده است، كه من اين را قبول ندارم. خامنه‌اي در ادامه با اشاره به اين‌كه عملكرد شيعيان امروزه توسط گروه‌هايي همچون فرماسونري كپي‌برداري شده، افزود: باطنيه ويژگي‌هايي داشته‌اند كه مي‌توان به عنوان قرائن براي شك در ادعاي خروج ابن ‌سينا از اين گروه مد نظر گرفت. وي در ادامه اولين مشخصه‌ي باطنيه را علاقه‌مندي و تدريس فلسفه‌ي مشاء دانست و گفت: يكي از كارهايي كه اين‌ها انجام مي‌دادند، علم‌آموزي بود، كه با اين عمل حق بزرگي بر گردن تمدن امروزي دارند. روش‌شان در تبليغ اين بود كه به افراد مختلف مسائل گوناگون را مي‌آموختند. در پايان آن‌ها را با اين‌گونه سؤ‌ال روبه‌رو مي‌كردند كه خداوندي كه براي چشم، ابرو را آفريد، چگونه بشري را خلق كرده و اهميت ندهد به چگونگي زندگي اين بشر، و يا آيا حكومت جهان بدون حكيم ممكن است؟ و با اين‌گونه آموزش‌ها سربازگيري مي‌كردند. او در ادامه با طرح كردن گرايش به حكمت اشراق به‌عنوان ديگر مشخصه‌ي باطنيه، يادآور شد: حكمت اشراق از بركت قرآن به حكمت اسلامي و تصوف مثبت تبديل مي‌شود. خصوصيات اين‌ها تذهيب نفس بود كه حكماي ايران باستان نيز چنين بوده‌اند. خامنه‌اي ديگر خصوصيت اين گروه را تحت تعقيب بودن مستمر عنوان و خاطرنشان كرد: ناصرخسرو از وقتي كه حجت خراسان مي‌شود، زندگي خوشي ندارد و گرفتاري برخي از آن‌ها آن‌گونه بود كه از كوه‌ها رفت و آمد مي‌كردند. آيت‌الله خامنه‌اي در ادامه افزود: ما تقريبا همه‌ي اين مشخصات را در ابن‌ سينا مي‌بينيم. شكوهي به فلسفه‌ي مشايي و ارسطويي مي‌دهد و آن را از ابهام درمي‌آورد. ابن سينا فلسفه‌ي مشايي را به اوج رسانده و به عنوان دايه‌اي براي رشد و بلوغ آن عمل مي‌كند؛ ولي تنها مؤلف كتبي در حكمت مشاء است و خود مشايي نيست. وي در ادامه با اشاره اين‌كه ما ابن ‌سينايي داريم كه در چنين شرايطي زندگي مي‌كرده، گفت: او بارها تكفير شده و اگر همچون سهروردي شهيد نشد، بر اساس متون ديني چون زيارت‌نامه‌ها كه قتل شخصيت را نوعي قتل مي‌دانند، او به گونه‌اي ديگر شهيد شده است. خامنه‌اي در پايان با تأكيد اشاره كرد كه در ابن سينا نوعي شيعه‌ي حزبي را مي‌بينيم. انتهاي پيام
  • جمعه/ ۲ شهریور ۱۳۸۶ / ۱۶:۴۱
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8606-00677
  • خبرنگار :