استاد محمود فرشچيان: ساخت و سازهاي مرتفع در حريم زايندهرود حالت زيباي اصفهان را از بين بردهاند
استاد محمود فرشچيان گفت: ساخت و سازهاي نامناسب در کنار آثار ارزشمند معماري، موجب زشت شدن چهرهي آنها شده است. به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان رضوي، در دومين روز برگزاري نخستين همايش اماکن مقدس، معماري معاصر و توسعهي حريم حرم امام رضا (ع)، فرشچيان ـ استاد برجستهي نقاشي ايراني ـ اظهار داشت: در اصفهان و در کنار حريم رودخانهي زايندهرود ساخت و سازهاي مرتفعي انجام شده که مانع ديد و از بين برندهي حالت زيباي شهر اصفهان شدهاند. وي افزود: از تمام استادان و رسانهها خواهش ميکنم، با اطلاعرساني از اين ساخت و سازهاي نابهجا جلوگيري كنند. او به بررسي نمونههايي از معماري فاخر در شهر اصفهان پرداخت و گفت: اصفهان دريا دريا هنر است و با اينکه در دوراني که اين آثار ساخته شدهاند، امکانات مهندسي نبوده، آثار بسيار زيبا و ارزشمندي خلق شدهاند. فرشچيان تاكيد کرد: همهي معماران، مهندسان و هنرمندان بايد در حفظ هنر و اعتلاي آن در کشور اسلاميمان بکوشند. به گزارش ايسنا، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي نيز گفت: بافتهاي تاريخي به بهانهي نيازهاي امروزي تخريب ميشوند. احمد اصغريان جدي در نخستين همايش اماکن مقدس، معماري معاصر و توسعهي حريم حرم حضرت رضا (ع) به طرح مقالهي خود با عنوان «توسعه و تضاد در بافتهاي مذهبي» پرداخت و افزود: متاسفانه بافتهاي تاريخي به بهانهي نيازهاي امروزي تخريب ميشوند. وي توضيح داد: تخريب بافتهاي فرسوده براي نخستينبار در قرن 19 ميلادي در پاريس آغاز شد و در طول جنگهاي جهاني اول و دوم بهشدت تخريب بافتهاي تاريخي اروپا رخ داد؛ تا آنکه قوانين و حقوق بينالمللي براي حفاظت از آثار تاريخي تصويب شدند. او اظهار داشت: در سال 1891 ميلادي هوسمان در فرانسه به نيت جدا کردن بافتهاي قديمي و فاصله انداختن بين انقلابيها براي نخستينبار بلوار را ابداع کرد که بازخورد اجتماعي اين پديده سبب تحولات عظيم انساني و سياسي شد. پس از انقلاب فرانسه، اين تحولات منشاء انواع تضاد بين توسعهي شهري و آثار تاريخي تمدنهاي مختلف شدند. عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي به معاهدهي لاهه در سال 1954 ميلادي اشاره و بيان كرد: تخريب شهرها و آثار تاريخي سبب شد، جوامع بينالمللي قوانيني وضع کنند که در زمان جنگ، نيروهاي متخاصم، آثار تاريخي و ارزشهاي فرهنگي يکديگر را از تهاجم نظامي مصون نگه دارند. آنها توانستند اشتباههاي خود را جبران کنند و با شناسايي نيازهاي واقعي و کاذب و صرف هزينههاي هنگفت، آثار فرهنگي خود را حفظ کنند. وي با بيان اينکه در کشورهاي جهان سوم رفاه سطحي بدون درنظر گرفتن ارزشهاي مذهبي و تاريخي در دستور کار حکومتهاي وابسته قرار گرفت، ادامه داد: در کشورهاي جهان سوم، مباحث امنيت و خيابانکشي در بافتهاي تاريخي، بويژه در اطراف مکانهاي مذهبي در دستور کار قرار گرفت. اينگونه اقدامات در زمان استانداري وليان در زمان پهلوي دوم در مشهد مقدس با طرح کمربندي حرم آغاز شد و در عراق نيز در دورهي صدام، چنين طرحي با همان هدف امنيتي در اطراف حرم امام علي (ع) و بينالحرمين در کربلا انجام شد. او با اشاره به اينکه بيشترين آسيب پس از تخريب نظامي است، دربارهي توسعهي محوطههاي مذهبي به روش توسعه در عربستان سعودي اشاره کرد و اظهار داشت: در آنجا، بافتهاي تاريخي را از ميان ميبرند و رفاه سطحي بدون حفظ ارزشهاي مذهبي و تاريخي در دستور کار قرار ميگيرد. دانشيار دانشکدهي معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي با بيان اينکه توريسم عروسکي سبب تجددگرايي شهري در جهان سوم شد، گفت: با اين شعار که آدم وقتي زيباست که زندگياش هم زيبا باشد، زيباييها را بهعنوان عروسک جلوه دادند و طرحهاي توسعهي شهري به جدا شدن و فاصله افتادن ميراث فرهنگي انجاميدند. در واقع، ما در اين ميان فقط اداي غرب را درميآوريم. اصغريان با اشاره به اين سياست انگليس براي نفوذ فرهنگي و مذهبي در کشورهاي اسلامي که به تناسب فرهنگ هر کشور بايد مذاهبي را ساخت و توسعه داد، افزود: در پاکستان فرقهي قادياني، در ايران توسعهي بابيت و در نهايت ساخت بهاييت، در افغانستان توسعهي فرقهي اسماعيليه و در عربستان فرقهي وهابيت که تنها در عربستان اين فرقه سبب تخريب آثار اسلامي در مکه و مدينه شد، از جمله سياستهاي انگليس در کشورهاي جهان سوم بوده است. وي با اشاره به اينکه انقلاب اسلامي ايران سبب جلوگيري از تخريب آثار تاريخي اسلامي شد، بيان كرد: پس از انقلاب اسلامي، آمريکا مانند دورهي لورييس در عربستان نتوانست آثار را به روش خشن تخريب کند. به همين دليل، روش عوامفريبي و رفاه را در دستور کار قرار داد، تا خنجري با تيغهي طلايي بسازد و تمام آثار اسلامي را از ميان ببرد که تا حدودي نيز موفق شد. مدير گروه تاريخ مرمت و معماري دانشگاه شهيد بهشتي با بيان اينکه با روش «طراحي در بحران» به حفظ مناطق با ارزش تاريخي و هنري در بافتهاي مذهبي ميتوان اقدام كرد، ادامه داد: اين روش شامل شناخت ماهيت بحران و عوامل اثرگذار، بويژه روش دشمنشناسي است. با اين روش، توانمنديهاي عظيم احساسات مذهبي و کمکهاي فراوان توسعهي فضاهاي مذهبي آنرا در جهت صحيح ميتوان بهکار برد و هر پروژهي اجرايي را در رابطه با پروژههاي بالادست و پاييندست آن سازمان داد، تا کارهاي اجرايي به هرج و مرج کشيده نشوند. وي با تاکيد بر اينکه براي رسيدن به اين هدف بايد نيازهاي واقعي حال و آينده را طبقهبندي کرد، اضافه كرد: توجه به ترميم آسيبهاي دشمن، بويژه مرمت قصابيهاي انجامشده در بافت توسط خيابانکشي بيمورد، برنامهريزي به روش ميانرشتهيي براي رفع نيازهاي واقعي، داشتن برنامهي طراحي و اجرايي کوتاهمدت و ميانمدت در مسير طرحهاي کلان، حمايت فرهنگي و مشارکت مردم بومي در مسير اجراي طرح با آموزش فني و مهندسي و نيز شناسايي بازخورد طرحها و بهبود مستمر طرح در مسير اجرا در جهت تحقق هدف يادشده ميتوانند موثر باشند. انتهاي پيام