يكي از اعضاي كميتهي ملي ايكوم ايران دربارهي بحث واگذاري مديريت موزهها به شهرداري، گفت: يك سازمان متولي بايد پيش از تصميمگيري دربارهي چگونگي مديريت موزهها، به بحث توسعه و استانداردسازي آنها توجه كند.
كوروش كمالي سروستاني در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بيان كرد: مسالهي اصلي اين است كه آيا موزهها در ايران توسعهي مناسب يافته و استانداردسازي شدهاند؟ بنابراين با توجه به اينكه پاسخ منفي است، يك سازمان متولي بايد پيش از تصميمگيري دربارهي چگونگي مديريت موزهها، توسعه و استانداردسازي آنها را مد نظر قرار دهد. همان بحثي كه در سال 1385 در شيراز با همكاري سازمان ايكوم مطرح شد و براساس مصوبهي آن زمان، ايكوم ايران پيشنهاد كرد كه از سال 1385 تا 1395 بهعنوان دههي توسعه و استانداردسازي موزههاي ايران معرفي شود.
وي افزود: دليل اين انتخاب اين بود كه نخستين موزهها در سال 1295 شكل گرفتند و تا سال 1395 صد سال از شروع و راهاندازي موزهها ميگذرد. شايد اگر سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري برنامهي طرح جامع توسعه و استانداردسازي موزهها را تدوين ميكرد و در استانها و منطقههاي مختلف سامان ميداد، بهتر ميتوانست دربارهي مسايل ديگر مانند مديريت موزهها تصميمگيري كند.
او با بيان اينكه موضوع موزهها در ايران يك مسالهي جدي و فرهنگي است كه تاريخچهي قابل توجهي نيز دارد، دربارهي شكلگيري نخستين موزه، توضيح داد: نخستين موزهي عمومي در ايران در سال 1295 هجري شمسي در يكي از اتاقهاي ساختمان قديمي وزارت معارف شكل گرفت. تا سال 1316 كه موزهي ملي ايران طراحي و سپس توسط انجمن آثار ملي ساخته شد، فضايي بهعنوان موزه در ايران كه به اين عنوان ساخته شده باشد، وجود نداشت. در سالهاي بعد نيز بهطور عمده، موزههايي در فضاهاي فرهنگي تشكيل شدند، مانند موزهي پارس در باغ نظر در زنديه يا موزههايي در كاخهاي نياوران و گلستان.
كمالي سروستاني ادامه داد: يكي از مشكلات موزهداري در تاريخ موزهداري ايران اين است كه فضاهاي ساختهشدهي استاندارد براي موزهها از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نميكند. تعداد موزههاي موجود در كشور اكنون شايد حدود 450 موزه شامل موزههاي ملي، شهري، منطقهيي و موضوعي است كه بيشتر آنها در فضايي مخصوص و استاندارد براي موزه ايجاد نشدهاند. بنابراين بهدليل وجود اين مشكل، اكنون در موزهداري و ساخت موزه، غناي لازم را نداريم، بويژه با تعريفي كه يونسكو از موزه دارد، بهعنوان يك موسسهي دايمي و بدون هدف مادي كه بايد براي ارتقاي فرهنگي جامعه و پيشرفت آن و حفظ و نگهداري آثار معنوي و مادي و ايجاد ارتباط بين فرهنگهاي دورانهاي مختلف تلاش كند.
مدير دانشنامهي فارس با اشاره به اينكه از نظر قانوني، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور متولي مديريت، ساخت و تجهيز موزههاست، گفت: البته سازمانهاي مختلفي نيز براساس حوزهي كاري خود، اقداماتي را انجام دادهاند، مانند موزههايي كه در رابطه با آب ساخته شدهاند يا موزههاي علمي، محيط زيست يا موزههاي هنري كه به كار هنرمندان ويژهاي اختصاص دارند، مثل نقاشي، مجسمهسازي، خط و سينما كه بيشتر اين موزهها نيز در فضايي غير موزهيي شكل گرفتهاند.
وي اظهار داشت: احتمالا ذهنيتي كه در ارايهي پيشنهاد واگذاري مديريت موزهها به شهرداري وجود داشته، براساس تجربههايي است كه در برخي از كشورهاي جهان، بويژه كشورهاي اروپايي ديده شدهاند. به اين ترتيب كه در كشورهاي اروپايي نهاد شهرداري بهعنوان مديريت شهري توانمند و متكي بر آرا و انجمنهاي مختلف شكل ميگيرد و با قدرت مالي مناسب علاوه بر فعاليت در مسايل فرهنگي، شهري، بهداشتي، خدمات شهري، حفظ ميراث فرهنگي و ايجاد موزهها، قابليت تامين امنيت را نيز دارند.
او بيان كرد: اين درحالي است كه در شهرداريهاي ايران بهدليل شكلگيري تاريخي خود و فضاهايي كه در اختيار داشتهاند، كمترين اعتبار در زمينهي فرهنگي تخصيص داده شده است. گرچه بيشتر شهرداريها از ناكافي بودن منابع مالي براي توسعهي شهري در رنج هستند، بهطوري كه در بسياري از شهرها، پروژههايي مانند مترو كه يكي از خدمات نخستين شهري است، به معضلي تبديل شده است. بر اين اساس، هنوز الگوهاي كشورهاي اروپايي را با انتقال تمام وظايف به شهرداري پيش از آماده كردن و تجهيز اين نهاد به نيروهاي توانمند فرهنگي، اجتماعي، امنيتي و هنري نميتوان سامان داد.
اين عضو ايكوم در ادامه با بيان اينكه بهنظر ميرسد، در اين پيشنهاد پارادوكس وجود دارد، گفت: مسالهي اصلي، توسعه و استانداردسازي موزههايي است كه متولي آنها توانايي ساخت و تجهيز را دارد و شايد فقط تصور ميكند، در مديريت مشكل دارد كه هنوز حل نشده و بهتر است، ابتدا به اين موضوع پرداخته شود. پس از آن نيز با استفاده از نهادهاي مختلف عمومي و خصوصي مانند شوراهاي شهر، شهرداري، صاحبان صنايع و كارخانهها بايد مد نظر قرار گيرند، زيرا در اروپا خيلي از موزههاي بزرگ با استفاده از ماليات شركتهاي معتبر صنعتي يا اقتصادي، بخشي از هزينههاي خود را توانستهاند، تامين كنند. البته اين مساله بيشتر دربارهي موزههاي منطقهيي، شهري و موضوعي است. در اين كشورها موزههاي ملي از اين قاعده مستثنا هستند و معمولا موزههاي بزرگي مانند موزهي لوور، برلين، موزهي بريتيش يا حتا موزهي ملي ايران بهصورت هيات امنايي اداره ميشوند كه حكم رياست اين موزهها بهدليل ويژگيهاي خاص توسط بالاترين مقام اجرايي كشور كه رييس جمهور است، صادر ميشود. البته در ايران، حكم رييس هيات امنا به اين ترتيب صادر ميشود.
وي با اشاره به اينكه در هيات امنا، بنگاههاي اقتصادي، شهرداريها و وزارتخانههاي مرتبط حضور دارند، افزود: در كشورهاي اروپايي، سازمان ميراث فرهنگي مانند آنچه در كشور ما مطرح است، وجود ندارد، يعني از آنجايي كه نگهداري و حفظ و احيا در حوزهي مديريت شهري قرار ميگيرد، اين امور در اختيار شهرداري است و وزارت فرهنگ نيز حفظ و احياي مسايل مختلف فرهنگي را دربرميگيرد و در مديريت، نظارت و استانداردسازي نيز فعاليت ميكند.
كمالي سروستاني تاكيد كرد: اگر هدف سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري از واگذاري مديريت به شهرداري سبك كردن وظايف خود است، راه حل آن اين است كه در هيات امناي شوراي توسعه و استانداردسازي علاوه بر شهرداري از بخشهاي خصوصي و نهادهاي فرهنگي مانند ايكوم و در هر استاني از علاقهمندان و هنرمنداني كه در حوزههاي تخصصي مانند صنايع دستي و هنرهاي تجسمي فعاليت ميكنند، استفاده كند.
به گفتهي رييس دانشنامهي فارس، زمان مطرح كردن چنين پيشنهادي هنوز نرسيده است و براي اينكه سازمان بعد نظارتي پيدا كند و بهعنوان محور حفظ و احياي مجموعههاي ميراث فرهنگي شكل بگيرد، بايد از نهادهاي خصوصي و عمومي در راستاي ارتقا كيفي، ايجاد مديريت و استانداردسازي موزهها استفاده و يك برنامهي توسعه را تعريف كند، تا پس از آن بهتدريج اين انتقال صورت گيرد.
اين عضو كميتهي ايكوم در پايان اضافه كرد: سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري پيشنهاد توسعه و استانداردسازي موزهها را جدي بگيريد، تا به اين ترتيب، موزههاي استانداردي را در مناطق مختلف بتوانيم داشته باشيم، بهطوري كه فرهنگ خوبي را بين مردم ايجاد كنند و جاذبهاي نيز براي گردشگران خارجي باشند. اميدوارم با محقق شدن اين برنامه جشن صد سالگي موزه در ايران را با افتخار بتوانيم برگزار كنيم.
انتهاي پيام