جلال خالقي مطلق گفت: براي كساني كه ادبيات توده را ميپسندند، «شاهنامه» اثري است كه در ميان مردم بيشترين نفوذ را داشته است، و كساني كه دنبال ايرانيت هستند، «شاهنامه» سراسر سرود مهر ايران است و ما ايرانيت خود را مديون اين اثر هستيم.
چشمهي درخت مليت ما
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، خالقي مطلق روز گذشته در جشني كه بهمناسبت رونمايي تصحيح «شاهنامه»ي فردوسي او در مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي برگزار شد، با بيان اينكه هميشه آرزو داشتم اين اثر در ايران منتشر شود، يادآور شد: اگر قرار است روزي كسي ساخت مليت ما را تعيين كند، بايد از «شاهنامه» شروع كند. «شاهنامه» چشمهي درخت مليت ماست و ريشهي درخت مليت ما از اين چشمه آب ميخورد؛ آن هم آبي شيرين و گوارا.
اين پژوهشگر ساكن آلمان دربارهي مراحل تصحيح اين «شاهنامه» گفت: من 10 سالي دربارهي بررسي نسخههاي شاهنامه كار كردم و نزديك 50 نسخه را در اين سالها بررسي كردم. موقعي كه ميخواستم تصحيح «شاهنامه» را شروع كنم، به اين فكر افتادم كه تأمل را به تعلل گذراندم. شايد ميتوانستم يك سالي در بررسي نسخهها شتاب كنم. كمي تعلل به خرج دادم و علت را نميدانستم.
ترس از به پايان نرساندن
خالقي مطلق سپس از هراس فردوسي از به پايان نرساندن اين اثر سخن گفت و يادآور شد: در او اين هراس و ترس وجود داشت كه شايد مانند دقيقي عمر زيادي نكند. او در نزديكي 40سالگي آغاز به نظم «شاهنامه» كرد. در خود اميدي نداشت كه بتواند تا پايان آن را بسرايد و آيا اين رنجي كه بر سر اين كتاب ميكشد، خريدار خواهد داشت؟
وي با اشاره به هراس خود در هنگام شروع تصحيح «شاهنامه» افزود: من هم وقتي تصحيح «شاهنامه» را شروع كردم، اين هراس را داشتم. من در آن زمان 40 سال داشتم و ميخواستم تصحيح «شاهنامه» را آغاز كنم. يادداشتبرداري، مقالاتي كه در زمينهي «شاهنامه» بود و حواشياي كه بايد مينوشتم، همه زماني زيادي ميبرد. ضمن اينكه سالي كه شروع به تصحيح كردم، امكان همكاري با همكارانم در ايران وجود نداشت. مجبور بودم تنها كار كنم؛ اما همواره اميدوار بودم. بخت با من ياري كرد و دوستانم محمود اميدسالار و ابوالفضل خطيبي به ياري من آمدند و در دفترهاي شش و هفت همكاري كردند.
«ها»ي نفسهاي فردوسي
خالقي مطلق همچنين گفت: در طي اين سالها زياد كار كردم؛ روزي 10 ساعت؛ اما نه آن 10 ساعت هفتهاي پنج روز؛ 10 ساعت هفتهاي هفت روز. عيد و عزا در كار بودم. طبيعي است اين كار مداوم، خستگي، بيماري و برخي محروميتها را ميآورد. بزرگترين محروميتش در ميان خانواده زيستن، اما خانواده را نديدن، و بزرگ شدن بچهها را نديدن بود. ولي با همهي اين احوال، اين سالها براي من سالهاي لذت هم بود. من در اين كار كيف ميبردم. اين كار كيف، نشئگي و نوشداروي من بود؛ زيرا در كار تصحيح، ما از جملات شاعر درميگذريم و با حرفحرف او سر كار داريم. گاهي آنقدر خود را به او نزديك ميكنيم كه فكر ميكنيم با او در گفتوگو هستيم. گاهي «ها»ي نفس او را ميشنويم. در كنار آن سالهاي رنج و مشقت، اين لذت را هم ميبردم. در اين سالها متوجه شدم، سالهاي زندگي مهم نيست؛ زندگي در سالها مهم است و اين به من دل و جرأت و گستاخي ميداد، كه اين كار را شايد به پايان رسانم و خوشبختانه حالا به پايان رسيده است.
كتاب قند و شكر نيست
خالقي يكي از آرزوهاي دور و درازش را انتشار اين اثر در ايران دانست و افزود: دلم ميخواست اين اثر در ايران منتشر شود؛ چون اين كتاب مال ايرانيهاست. هر چند كه خارجيها هم به آن علاقه دارند؛ زيرا آثار فرهنگي متعلق به همهي جهان است؛ به اين دليل همهي جهان از حافظ ، سعدي، مولانا، ابن سينا و زكرياي رازي قدرداني ميكنند؛ اگر چه آنها به زبان ما نوشتهاند. جاي اين كتاب در وهلهي اول در ايران بود. هميشه از من ميپرسيدند كي منتشر ميشود و هميشه شرمزده ميگفتم يك كمي بعدتر. در عين حال ميل نداشتم كتاب در اينجا بهطوريكه برخي كتابها چاپ ميشوند، چاپ شوند. با يك كتاب نبايد طوري رفتار كرد كه با قند و شكر رفتار ميكنند. كاري كه بعضي از ناشران ميكنند و كتاب را با صورتهاي مختلف درميآورند، گاهي جيبي، گاهي رقعي، گاهي با حواشي، گاهي هم بي حواشي. اينكه شيرهي كتاب را ميگيرند، كار درستي نيست. اگر 60 سال پيش اين اتفاق ميافتاد، ما ديگر دنبال آثار نميرفتيم. متأسفانه امروز چاپ كتاب كاملا تجاري شده و من از اين موضوع هراس داشتم و بهدنبال موقعيتي بودم كه «شاهنامه»ي فردوسي به صورت ديگري چاپ شود. وقتي دايرهالمعارف اسلامي پيشنهاد كرد، برايم يك خبر خوشحالكننده بود.
تنها اداي دين كوچكي به فردوسي
او با بيان اينكه هيچ توقعي ندارد و كارش تنها اداي دين كوچكي به فردوسي بوده است، ادامه داد: ما لذت خود را بردهايم و مديون فردوسي هستيم. بر كار خود آن اطمينان را نداريم، كه اين كار آخرين است، و اميدواريم مورد نقد قرار گيرد، به شرطي كه ناقدش، هم كارشناس باشد و هم منصف. ما منتظر نقدهاي عالمانه و بيطرفانهي اهل فن هستيم و آنها را با دل و جان ميپذيريم. كار كوچكي كردهايم و به اندازهي وسع خود كار كردهايم. بيش از اين كاري نكردهايم. ديني بود كه به فردوسي بزرگ داشتهايم و انجامش دادهايم.
بزرگترين اثر ادبي و مأخذ تاريخي
جلال خالقي مطلق همچنين گفت: كساني كه دوستدار ادبيات باشند، «شاهنامه» را دوست خواهند داشت؛ چرا كه اين اثر بزرگترين اثر ادبي است و آثار پيش از آن از بين رفته است. كساني كه تاريخ را دوست دارند، «شاهنامه» بزرگترين مأخذ تاريخي ما و بزرگترين اثر حفظ آثار، آداب و رسوم نياكان ماست.
اين پژوهشگر در پايان اين رباعي را براي حاضران خواند و سخنش را به پايان رساند: ايران غم تو چو بر دلم راي كند / كار دم نينواز با ناي كند // هر گوشهي تو كه اجنبي جاي كند / صد گوشهي جسم و جان من واي كند ...
بهترين ويرايش «شاهنامه»
به گزارش ايسنا، در اين مراسم، همچنين علي دهباشي در سخناني گفت: «شاهنامه»ي فردوسي از حماسيترين آثار جهان است و استوارترين نگهبان زبان فارسي است، كه تاكنون به تصحيح افراد مختلف صورت گرفته و بهترين ويرايش «شاهنامه» متني است كه به تصحيح خالقي صورت گرفته است.
ايران مديون فردوسي است
سيدكاظم بجنوردي - رييس دايرهالمعارف بزرگ اسلامي - هم يادآور شد: دربارهي «شاهنامه» زياد صحبت شده است؛ اما چيزي كه بالاتر از اين وجود دارد، خوي و آداب و رسوم و اخلاق ايراني و روح فتوتخواهي و مردانگي ايراني است، كه همه را فردوسي به ما آموخته و از آن پاسداري كرده و ملت ايران از اين بابت مديون فردوسي است.
بجنوردي در ادامه دربارهي فعاليتهاي مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي گفت: مركز دايرهالمعارف اسلامي مشغول تدوين دايرهالمعارف اسلامي به زبانهاي انگليسي، فارسي و عربي است، كه جلد اول دايرهالمعارف انگليسي آن امسال منتشر ميشود. همچنين دانشنامهي ايران در 30 جلد، كار ديگري است كه دايرهالمعارف اسلامي مشغول آن است. «تاريخ جامع ايران» نيز در 14 جلد و «جغرافياي جامع ايران» در پنج جلد، كارهاي ديگري است كه اين مركز در حال انجام آنهاست.
اين متن ما را به متن اصلي «شاهنامه» نزديك ميكند
ايرج افشار ديگر سخنران اين مراسم بود، كه در صحبتهايي متذكر شد: متني كه جلال خالقي مطلق در اختيار گذاشته، از برجستهترين متنها در ميان ديگر متنهاي تصحيحشدهي «شاهنامه» است. با اين متن ميتوان به متن اصلي «شاهنامه» نزديك شد.
او همچنين يادآور شد: هزار سال از سرايش «شاهنامه» ميگذرد و 800 سال از نسخهاي كه در دست داريم؛ همان متني كه خالقي، اساس كار خود قرار داده است. در طول اين سالها از «شاهنامه» رونويسيهاي فراواني شده و بعد از اختراع چاپ نيز صدگونه از آن بهچاپ رسيده است. در دورهي كتابت دستي كاتبان ميكوشيدند نسخ صحيحي را مورد نظر قرار دهند؛ تا جايي كه حمدالله مستوفي ادعا كرد براي نوشتن « شاهنامه» 50 نسخهي «شاهنامه» را زير دست داشته است، و اينها طبعا آن نسخههايي بودند، كه امروز ما حسرت نابود شدن آنها را داريم. مستوفي ميگويد 300 سال بعد از فردوسي، «شاهنامه»ها دچار تخريب شده بودند. حالا با گذشت 700 سال از روزگار مستوفي، چه ميزان دخل و تصرف در «شاهنامه» شده و مصحح با چه دشواريهايي مواجه بوده است.
رنجي بيش از 30 سال فردوسي
علياشرف صادقي نيز به تحريفهاي صورتگرفته در «شاهنامه» اشاره كرد و يادآور شد: تصحيح خالقي براي اولينبار بر مبناي 15 نسخهي ارزيابيشدهي «شاهنامه» صورت گرفته است و مزاياي فراواني دارد؛ به همين دليل براي محققي كه اين چاپ را مطالعه ميكند، بينهايت گرانبهاست، و تا به حال براي تصحيح «شاهنامه» به اين اندازه از منابع جنبي استفاده نشده بود. رنجي كه بر تأثير اين كتاب رفته، بيش از 50 سال ميشود؛ يعني بيش از 30 سالي كه فردوسي بر سر آن رنج كشيده است.
صادقي در پايان گفت: بعد از چاپ اول «شاهنامه»ي خالقي، بعضيها به او تاختند و اين رسم هميشه بوده كه وقتي كاري بزرگ ميكنيم، ميخواهند آن را تخريب كنند؛ ولي اين كار آنقدر عظيم بود كه بيدي نبوده كه با اين بادها بلرزد.
در اين مراسم كساني همچون هوشنگ ابتهاج، محمدرضا شفيعي كدكني، مهدي محقق، مصطفي محقق داماد و توفيق سبحاني حضور داشتند.
انتهاي پيام