وجه مشترك سواحل هاوايي و سواحل خليج فارس!

يكي از نابخردي‌هاي آشكاري كه در حوزه‌ي منابع طبيعي و محيط زيست، سبب‌ساز نابودي بسياري از گونه‌هاي گياهي يا جانوري بومي و انحصاري (اندميك) زيستگاه‌هاي ارزشمند ايران و جهان را فراهم آورده است، ورود بدون مطالعه و غيركارشناسي برخي از جانوران و گياهاني است كه ممكن است در زادگاه طبيعي‌شان، بهترين پاسخ ممكن به شرايط زيست‌بوم باشند، امّا با ورودشان به عرصه‌هاي غيربومي، هم به زنجيره‌ي غذايي زيستمندان جانوري آسيب زده و حيات وحوش سرزمين ميزبان را با تنش روبرو مي‌سازند و هم در روند طبيعي زادآوري طبيعي و حركت به سوي شرايط پايا و مطلوب گياهي (كليماكس) خلل وارد مي‌كنند. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمد درويش نويسنده‌ي وبلاگ "مهار بيابان زايي" به نشاني http://darvish100.blogfa.com در ادامه مي‌خوانيد: اينها را گفتم تا اشاره كنم به گزارشي كه اخيراً در آمريكا منتشر شده و بخش‌هايي از آن، شب گذشته از تلويزيون دولتي آن كشور نيز پخش شد؛ گزارشي كه نشان مي‌دهد، بيش از 60 درصد طبيعت زيبا و منحصر به فرد موجود در جزاير هاوايي به شدت آسيب ديده و تنوع زيستي آن آشكارا به مخاطره افتاده است؛ به نحوي كه اكنون ديگر خيلي از گونه‌هاي گياهي، جانوري و حشرات منطقه كه تا چند دهه‌ي پيش به راحتي در منطقه زيست كرده و مشاهده مي‌شدند، قابل مشاهده نيستند. چرا كه فشارهاي انساني، گرمايش جهاني و به ويژه رونق نابخردانه‌ي صنعت گردشگري در آن جزاير پول‌ساز، سبب شده تا تحولات آب و هوايي در آن بروز كرده و همچنين بسياري از حوضه‌هاي آبخيز هاوايي، از روند قهقرايي نگران‌كننده‌اي متأثر شوند؛ به شكلي كه هم‌اينك ميزان جابجايي خاك در آنها بسيار افزون‌تر از نرخ طبيعي است. چنين است كه هم‌اكنون گروهي از دانشمندان ديرين‌شناس و بوم‌شناس با مشاركت تشكل‌هاي مردم‌نهاد محلي، تلاش مي‌كنند تا با شناخت مهمترين عوامل پس‌رونده‌ي حيات طبيعي و يافتن آثار حيات سنگواره‌اي از زيستمندان ناياب شده در اين جزاير زيبا، شرايط را براي بازگشت به وضعيت مطلوب مجدداً مهيا سازند. جالب آن كه يكي از مؤلفه‌هاي كاهنده‌ي كارايي سرزمين در اين جزيره، ورود بدون برنامه‌ي گياهي به نام «شلفرا» بوده است، گياهي كه از قضا ظاهري زيبا داشته، سريع‌الرشد بوده و از خواهش‌هاي بوم‌شناختي پاييني برخوردار است؛ ويژگي‌هايي كه سبب شده به سرعت در منطقه استقرار يافته و با روندي شتابناك گسترش يابد. درنتيجه عرصه را براي بسياري از گونه‌هاي بومي و اندميك جزيره تنگ كرده و آنها را با اضمحلالي تدريجي امّا پيوسته مواجه ساخته است؛ رخدادي كه سبب شده تا آن دسته از زيستمنداني هم كه حيات‌شان به صورت مستقيم يا غيرمستقيم با اين گياهان درارتباط است نيز آسيب ديده و بدين‌ترتيب دامنه‌ي اين تنش به سراسر زنجيره‌ي غذايي شكننده‌ي جزاير تسري يابد. خواستم بگويم مشابه چنين وضعيتي را در برخي از مناطق كشور، از جمله سواحل خليج فارس و درياي عمان و پس از ورود گونه‌هاي بيگانه‌اي چون «كهور پاكستاني» هم تجربه كرده‌ايم؛ گونه‌ي سريع‌الرشدي كه به شرايط سخت زيست‌بوم كاملاً مقاوم بوده و توانسته در مدّتي كوتاه عرصه را براي رشد و بقاي گونه‌هاي درختي بسيار ارزشمند بومي منطقه مانند كُنار (Ziziphus spina-christi)، كهور ايراني (Prosopis cineraria) ، ناترك (Dodoneae viscosae)، گاروم زنگي (terminalia catalpa)، انجير معابد (ficus religiosa) و انار شيطان ((tecommela undulate و ... تنگ سازد. اميد كه از پس اين رخدادها و تجربه‌هاي تلخ، آموزه‌اي شيرين و ماندگار براي آيندگان به ارمغان نهيم؛ آموزه‌اي كه برگردان ساده‌اش اين است: «آدمي مي‌تواند بر طبيعت حكومت كند، به شرط آن كه راه و رسم پيروي از قوانينش را بياموزد و عملاً پايبندي‌اش را به رعايت آن هنجارهاي طبيعي و هوشمندانه نشان دهد.» انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۱۰ تیر ۱۳۸۶ / ۰۹:۴۴
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 8604-04864
  • خبرنگار :