چهارمين نمايشگاه هنر جديد ايران در دور جاري با عنوان پرواز پايداري برپا شد و جمعي از هنرمندان حرفهيي و دانشجويان جوان به خلق آثاري موضوعي در زمينهي چيدمان، پرفورمنس، ويديو آرت و ... پرداختهاند. آنچه درپي ميآيد ديدگاههاي شاهرخ غلامپور، محمد ذبيحالله زاده، نجف شكري و امير وفايي، هنرمندان شركتكننده در اين نمايشگاه است.
قرار نيست هنر جديد ماندگار باشد
شاهرخ غلامپور گفت، ما در هنر جديد ميتوانيم از متريالهاي مختلفي در خدمت مفهوم استفاده كنيم و در واقع مخاطب را در يك فضاي دربر گيرنده گير بياندازيم و مفهوم را به او القا كنيم. ازسوي ديگر، هنر جديد وقتي بهوجود آمد كه تكنولوژي جهش پيدا كرد. هنر جديد و تكنولوژي همزمان با هم ايجاد شدهاند و لازم و ملزم يكديگرند؛ هرقدر تكنولوژي پيشرفت كرد، در اين دوران هنر جديد نيز پيشرفت كرد و هنوز هم نتوانسته است هنر كلاسيك را نقض كند.
وي در عين حال اعتقاد دارد، قرار نيست هنر جديد ماندگار باشد و تنها چيزي كه از آن باقي ميماند، يكسري خبر و تصوير است. اين هنر، هنر حوزهيي نيست و پس از برگزاري نمايشگاه ميتوان آنرا دور ريخت و جز خبر و عكس و ويديو و چيزهايي از اين قبيل، از آن باقي نميماند.
بهزعم او، مخاطب خوب يكسري شرايط دارد و يكي از مهمترين اين شرايط آن است كه براي اثر وقت صرف كند تا هنر را دريابد و نيز نسبت به اثر، فرض و پيشزمينه نداشته باشد. بسياري از مردم دنيا و مخصوصا ايرانيان، با هنر نو و مفهوم، بيگانه نيستند؛ خصوصا ايرانيان كه با هنر زندگي كردهاند. ما در گذشته تعزيه را داشتهايم و قبلتر از آن، چيزهاي زيادي در دوران باستان. مردم ايران، شاعرمسلك هستند و با مفهوم زندگي ميكنند. آنها علاقه دارند تا زندگي شعرگونه داشته باشند و اين شعرگونه همان است كه ميتواند به يك هنر مفهومي و جديد تبديل شود. اصلا هنر جديد براي اين امر ايجاد شده است كه مفهومي را القا كند، و اين مفهوم از شعرگونگي زاده ميشود.
وي در عين حال معتقد است، عدم تجلي اين هنر در ايران، بهدليل كل داستاني است كه كل فرهنگ ما را احاطه كرده و آن، نبود دسترسي هنرمندان به پشتوانههاي مالي است كه روز به روز، اين قضيه بدتر ميشود. علاوه بر اين، ضعف تكنولوژيك كه در ايران وجود دارد، باعث شده هنر جديد در ايران آنچنان رشد نكند.
اثر شاهرخ غلامپور در نمايشگاه هنر جديد، با عنوان "بمب"، در ادامه آثاري است كه در مورد انسان ساخته است.
او گفت: جنگ واقعيت تلخي است، چون حداقل چيزي كه ايجاد ميكند، كشته شدن انسانهاست.
اين اثر از سه قسمت چيدماني تشكيل شده است: يك بافت خوني به مثابه انسانهاي مجروح وارد در يك جبهه، كه اين اجزا از سقف هم آويزان ميشوند. بكگراند اين چيدمان، تصوير دريايي است كه از پروژكتور پخش و در لحظهيي قطع ميشود و بهصورت كوتاه تصاويري از جنگ را نشان ميدهد؛ زير اين چيدمان، خاك است و خون براي آب و خاك را بهنمايش ميگذارد. مخاطبان موسيقي را با هدفون ميشنوند و درگير فضا ميشوند. مخاطب به لحظه انفجار برده ميشود، و دريا نماد مكان ديگري از سرزمين است كه آرامش نسبي را با خود دارد، و البته با اين حس كه اين آرامش هميشگي نخواهد بود.
استفادهي حتمي هنرمند امروز از تمامي ابزارهاي ارتباطي اين دوران
مخاطبان از طريق رسانههاي جمعي با هنرهاي تجسمي آشنا ميشوند و هنر جديد از طريق اين رسانه ميتوانند مخاطبان بيشتري را جذب كند.
محمد ذبيحاللهزاده مجسمهسازي كه به تازگي روي به هنر مفهومي آورده است، درباره هنر جديد به خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي ايسنا تاكيد دارد كه ما در قرن بيست و يكم زندگي ميكنيم و ضروري است به تمامي پديدهها نگرش قرن بيستويكمي داشته باشيم.
بهگفتهي او، هنرمند امروز بايد از تمامي ابزارهاي ارتباطي اين دوران از قبيل ويديو آرت و چيدمان براي بيان مفاهم خود استفاده كند.
وي افزود: مخاطب با هنرهاي تجسمي از طريق رسانههاي جمعي آشناست و هنر جديد از طريق اين رسانهها ميتواند با مخاطبان بسياري ارتباط داشته باشد. ضروري است هنرمند امروز بايد با الفباي جهاني آشنا باشد تا از اين طريق بتواند با هنرمندان غربي ارتباط برقرار كند و به تفاهم برسد.
او خاطرنشان كرد: زماني كه هنرمند در يك نمايشگاه موضوعي شركت ميكند اثر خود را در قالب آن تم به نمايشگاه ارايه ميكند و در واقع هنرمند اثر خود را بهنمايش ميگذارد.
اين هنرمند كه تمامي آثار هنريش را "گردونهي مهر" نامگذاري ميكند، اينبار نيز خورشيدي از آهن با اشعههايي از جنس استيل با عنوان گردونهي مهر ساخته و آن را به نمايشگاه ارايه كرده است.
در هنر جديد فرقي ميان هنرمند و مخاطب نيست
يك اثر هنري زماني كه نتواند با مخاطب خود رابطه برقرار كند، اثر هنري نخواهد بود.
اما نجف شكري به خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با بيان اين مطلب گفت: در برههاي از زمان هنرمندان قواعد مدون و خاص هنر كلاسيك را نقص كردند و بدين وسيله هنر جديد كه تلاش ميكرد از اين قواعد به دور باشد ايجاد شد.
به عقيده وي، بخشي از هنر جديد هنر رسانهيي است كه هنرمند از آن براي بيان مفاهيم خود استفاده ميكند تا پيام خود را در سطح وسيعتري بيان و با مخاطبان بيتشري ارتباط برقرار كند.
شكري افزود: در اين هنر فرقي ميان هنرمند و مخاطب نيست و هنرمند خود در كنار خلق اثر مخاطب محسوب ميشود و مخاطب بودن خود هنر است.
وي اضافه كرد: هنر در ايران سايهايي از هنر غرب است و هنر جديد نيز تنها تجربه بصري از هنر غرب است و تا كنون حرف چنداني براي گفتن نداشته است.
شكري تصريح كرد، هنر جديد هنري نيست كه در قالب موضع معين و خاصي گنجانده شود و اين در حالي است كه هنرمند در درون محدوديتها خلاقيتهاي بسياري به دست خواهد آورد.
اين هنرمند با استفاده از واقعه غرق شدن 000/24 غواص در اروند رود وب آرتي را ساختهاست.
به تقسيمبندي هنر جديد و قديم قايل نيستم
امير وفايي هم معتقد است، هرگونه بيان جديد از يك مقولهي هنري را ميشود جزو هنر جديد دستهبندي كرد و اگر تعريف خاص و مشخصي براي آن قايل شويم، صحيح نيست. بر اين اساس، هر نوع شكل جديد از بيان هر زمينه از رشتهي هنري، ميتواند شاخهاي از هنر جديد محسوب شود.
او موضوع هنر جديد را همان موضوعات گذشته ميداند كه به متريال و تكنولوژي مدرن بيان جديدي از موضوعات قديمي به دست ميدهد. به تقسيمبندي هنر جديد و قديم قايل نيست و ميگويد يك اثر نقاشي بهتنهايي هم ميتواند جزو هنر جديد محسوب شود. بر اين اساس، ميتوان گفت كه اصطلاح هنر جديد بهغلط باب شده است.
وي در عين حال به اين اعتقاد دارد كه در هنر جديد، همانقدر كه دست هنرمند براي بيان مفهوم باز است، همانقدر نيز دايره ارتباط با مخاطب گسترش مييابد. چراكه مخاطب با هنر تصويري از قبيل عكس و ويديو ارتباط بهتري برقرار ميكند؛ مخصوصا در جامعه ايران، به اين علت كه تاكنون به رشتههاي تجسمي بها داده نشده است.
اثر امير وفايي در نمايشگاه هنر جديد، چيدماني با عنوان "گشايش آسمان" است كه از پنج ديواره بهصورت موازي كنار هم قرارگرفته تشكيل شده است و در بين دو ديواره وسط فرمهايي بهصورت شمسه از كف تا سقف گالري ادامه پيدا ميكند.
ديوارهها نمادي از مقاومت و پايداري را در خود دارند و شمشهها كه به صورت پلكاني به سمت بالا قرار ميگيرند و انعكاس فرد مقابل را دارند، استعارهاي از تعالي هستند.
انتهاي پيام