كنگرهي پاژ در بزرگداشت فردوسي برگزار شد «رعايت كپيرايت را از شاعر مليمان بياموزيم »
عصر روز گذشته به همت بنياد فردوسي، دومين كنگرهي پاژ (روستاي زادگاه فردوسي) همزمان با 25 ارديبهشتماه ـ روز بزرگداشت فردوسي ـ در تالار موزهي ملت مجموعهي سعدآباد برگزار شد. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين برنامه، افشين كرمي ـ مدير مجموعهي سعدآباد ـ در سخناني گفت: جايگاه شعر در فرهنگ و تمدن ما بسيار بالاست و يكي از دلايل اثباتي متمدن بودن فرهنگ ايراني، همين شعر است. فردوسي با شعر و روش كلامياش تمدن و فرهنگ ما را به دنيا نشان داد. در ادامه، ياسر موحد فرد - دبير كنگره - با اشاره به شكلگيري بنياد فردوسي گفت: اين بنياد در تدارك برنامههاي بلندمدتي است. او سپس نقل قولهايي را از حاج شيخ عباس قمي، سيدمحمد محيط طباطبايي، انوري و احمد غزالي دربارهي فردوسي عنوان كرد. اجراي سرود «اي ايران» با شعر محمدحسين گل گلاب و آهنگسازي روحالله خالقي توسط گروه موسيقي و آواز رشيد وطندوست برنامهي بعدي بود. در ادامه، جلال خالقي مطلق ـ شاهنامهپژوه و استاد دانشگاه هامبورگ ـ در سخناني با عنوان «از فردوسي چه ميتوان آموخت؟» توضيح داد: خيلي چيزها داريم كه از فردوسي و شاهنامه داريم و ارزش آنها زماني معلوم ميشود كه بدانيم ميراث فرهنگي، تاريخ، ادبيات كهن و زبان فارسي چگونه حفظ شدهاند. فردوسي و شاهنامه در اين مقولهها از هم جدا نيستند. او افزود: در برخي موارد شاهنامه با منبع خودش يعني شاهنامهي ابومنثوري شباهت دارد؛ بهطوري كه از هم قابل تشخيص نيستند. اما ميدانيم كه اين جان و روحي كه در حكايات هست، چيزهايي نيست كه در مأخذ او بوده باشد. مأخذ او به نثر بوده و فردوسي شاهنامه را به نظم سروده؛ نظمي كه با روان و با جان آميخته است و تا زماني كه بشريت داراي فرهنگ باشد، برقرار خواهد بود. خالقي مطلق يادآور شد: بهطور حتم شاهنامه تنها متعلق به ما نيست؛ بلكه متعلق به هر آن جايي است كه در آن فرهنگ است. وي با اشاره به امانتداري فردوسي در سرايش شاهنامه اظهار داشت: اين امانتداري داراي دو بخش است؛ يكي آنكه هر جا كه مربوط به گزارشات مأخذ خودش بوده، تغييرشان نداده و با رعايت امانت در يك سخن رفيع و والا پرورانده است و ما امروز ميتوانيم از اين صفت بالاي شاعر ملي خود بياموزيم كه آنچه از ديگران ميگيريم، با امانت نقل كنيم. ديگر آنكه وقتي در جايي از جهان سخني به اثبات ميرسد، به سادگي نميتوان در آن تغيير داد؛ بلكه ما بايد داراي دلايل محكم باشيم. فردوسي هم ميتوانست بيتهاي دقيقي را عوض كند؛ اما نكرد. و متأسفانه امروز در زبان فارسي ميبينيد كه عقيدههاي جديد ميآورند. وجه دوم امانتداري او، رفتار فردوسي با دقيقي است، كه آغاز شاهنامه با اوست و اگر او از هزار بيت دقيقي نام نبرده بود، ما نميفهميديم و فكر ميكرديم اين بيتها متعلق به زمان جواني شاعر است، و فردوسي اين كار را انجام ميدهد. حالا ميبينيم در زماني كه كپيرايت هست، در ميان ما كساني هستند كه اثر ديگري را، به نام خود درميآورند و اين بزرگداشتهايي كه ما ميگيريم، اگر بدون آموختن از سجاياي شاعر بزرگ مليمان باشند، به هيچ كجا نميرسد. واقعا برايم عجيب است كه طبق اخبار منتشرشده در روزنامههاي ايران، در اينجا پاياننامهها را خريد و فروش ميكنند و به مالكيت فكري و معنوي اين آثار توجه نميشود. اين مصحح شاهنامه متذكر شد: پس فراموش نكنيم كه در كنار آموختن از ارزش زبان فارسي، ارزش شاهنامه براي هويت فرهنگي و ملي خودمان و نيز لذت بردن از داستانهاي شاهنامه، از سجاياي اخلاقي شاعر ملي بزرگ خودمان كه در آن زمان هم كپيرايت را رعايت ميكرده است، بياموزيم. به گزارش ايسنا، در ادامه، عفت شريعتي ـ مخبر كميسيون فرهنگي مجلس ـ نيز گفت: سخن درباره رسالت حكيم توس در زبان، ادب پارسي و فرهنگ غني ايراني است. او سپس بخشهايي از بيتهاي شاهنامه را خواند و با اشاره به سخنان محمدعلي اسلامي ندوشن، دربارهي فردوسي گفت: ماندگاري زبان فارسي بيترديد بدون تلاش خستگيناپذير مرداني چون فروسي غيرممكن است، كه كاخي محكم براي زبان درست كرد، و به قول استاد ندوشن اگر شاهنامه نبود، ايران همانند چهارديواري بدون پنجرهاي بود. او به مردم ايران شخصيت و حافظهي تاريخي داد و كمال معنويت را به تصوير كشيد. در باورهاي او، جوهر وجودي انسان، بدون فراهم آوردن زمينههاي بروز آن ارزش ندارد. پس از شعرخواني عبدالكريم تمنا ـ شاعر افغان -، فريدون جنيدي در سخناني خاطرنشان كرد: بيگمان روان روشن ايران فردوسي با ما همراي است، تا در اين جشن از فرزند او جلال خالقي مطلق تجليل كنيم. او در ادامه به نسخههايي كه در ويرايش شاهنامه مورد استفاده قرار داده است، اشاره كرد و گفت: در راه ويرايش فهميدم كه نسخههاي منبع شاهنامهي چاپ مسكو بسيار دقيق بودهاند، اما در اين ميان شاهنامهاي نيز در اصفهان به من دادند كه نسخهاي با خط كهن است و نسخهي عجيب و مورد اعتمادي است، كه از ديدهها دور افتاده و من در كارم از آن بهره بردهام. همچنين از نسخهي بندري اصفهاني كه در سال 620 هجري به عربي نوشته است، بهره بردم. جنيدي گفت: كار من در ويرايش بر چند اصل استوار بود؛ يكي اينكه به ترجمهي چهار مترجمي كه شاهنامه را از پهلوي به فارسي برگرداندند، مراجعه كردم. اگر فرمان ابومنصور عبدالرزاق كه دست از همهي امور صدارت كشيد تا به فراهم آوردن شاهنامه برسد، نبود، واقعا معلوم نبود بر سر ما چه ميآمد و من متأسفم كه به نقل از كسي گفتند كه اگر شاهنامه نبود، ايران مثل چهارديواري بود؛ بلكه اگر شاهنامه نبود، ايران نبود. و ما وامدار انوشهروان منصور هستيم. آن آدم اگر در اين مجلس بود، از شرم به زمين بايد فروميرفت. متأسفانه هزار سال است كه ما گمان ناراست و نادرست داريم و گمان ميكنيم محمود زرخريد فردوسي را تشويق كرده است. شاهنامه در سال 400 به پايان رسيد. او 30 سال رنج برده؛ در حاليكه محمود در سال 389 امير ميشود؛ يعني زماني كه فردوسي شاهنامه را آغاز كرده، محمود كودكي 11 ساله بوده كه در كوچههاي غزنه گردوبازي ميكرده است. چرا ما اين سرو بلندقامت خود را در برابر محمود كه بسيار خيانتها و دشمنيها با ايرانيها داشته و دانشمندان و كتابها را با هم ميسوزانده، خم ميكنيم. دريغا كسيكه نام شاهنامه را با خود حمل ميكند و در همهي مجالس هم از او ياد ميشود، دربارهي برخي بيتها داوري اشتباه ميكند. ما چهقدر و تا كي بايد روان فردوسي را آزار دهيم؟ فرزندان فردوسي بيدار شويد! جنيدي در ادامه متذكر شد: فردوسي دو جا از محمود ياد كرده است؛ در جايي نفرينش كرده و در جايي هم او را مرد بيهنر خوانده است. او همچنين گفت: دانستن زبانهاي باستاني مثل اوستا و پهلوي براي ويرايش شاهنامه لازم است. از سوي ديگر، بايد فرهنگ ايران را كاملا شناخت. ديگر آنكه ما ايرانيان از بس مجذوب فردوسي هستيم كه حتا برخي بيتها و چيزهايي را هم كه اضافه شده، متعلق به او ميدانيم؛ در حاليكه بايد دربارهشان پژوهش كنيم. در ادامه محمدحسين طوسيوند ـ بنيانگذار بنياد فردوسي ـ دربارهي مباحث علم پزشكي در شاهنامه سخن گفت و عنوان كرد: با تحقيقاتي كه انجام دادم، خوشبختانه به جاهايي رسيدهام، و آن اينكه بر اساس شاهنامه، ما ايرانيان پايههاي علم پزشكي را در دنيا ريختهايم. وي همچنين گفت: اصولا ما هر چه داريم، از فردوسي داريم، و هر چه را كه داريم، او زنده كرده است؛ والا سرنوشت ما مثل عراق، سوريه، تركيه و يا كشورهايي كه از تاريخشان هيچ نمانده است، ميشد؛ بنابراين شاهنامه عصارهي تمدن ايران است. طوسيوند در ادامه متذكر شد: پزشكي اولينبار در شاهنامه در هزارهي نهم كهن در زمان پادشاهي جمشيد ميآيد، و به نگاه اوستا، فريدون اولين پزشك ايران زمين است، كه با آتش و آهن كارد جراحي ميسازد و زخمي را ميسوزاند كه امروز به آن آندوسكوپي ميگويند. او به درمان دردهاي ديگري از جمله جذام، مارگزيدگي و پوسيدگي دندان هم اقدام كرده است. ايرانيان دارويي نظير بنگ را در بيهوش كردن بيماران هنگام جراحي داشتهاند و آنها حتا قبل از مصريان برنامههاي پزشكي خود را داشتهاند. زايمان را بايد زايمان رستمي نام نهاد، كه يونانيان به ژوليوس سزار نسبتش ميدهند. فردوسي، پزشك را همانند باغبان درخت زندگي ميداند. منابع پزشكي در شاهنامه از اوستا گرفته شدهاند. اولين كنفرانس پزشكي در جهان نيز در زمان ساسانيان بوده كه فردوسي ميگويد: پزشكان فرزانه گرد آمدند / همه يك به يك داستانها زدند. در پايان برنامه، مرجان صادقي نائيني نقالي كرد و گروه موسيقي به اجراي برنامه پرداخت. انتهاي پيام