/به پيشواز روز فردوسي/ محمدجعفر ياحقي: فردوسي خليج فرهنگي ايران است
محمدجعقر ياحقي با تأکيد بر اينکه فردوسي گنجينهاي از ذخاير معنوي و فرهنگي ملي ايران است، گفت: بايد با گوشهچشمي به شاهنامه، فرهنگمان را براي آيندگان بازآفريني کنيم. سرپرست بنياد فردوسيپژوهي در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان، با بيان اين مطلب درباره حفظ ميراث معنوي در عصر معاصر، اظهار داشت: در حفظ اين ميراث بايد بازگشتي رو به آينده نسبت به شاهنامه داشته باشيم. ياحقي افزود: مشکل اصلي در حفظ اين ميراث معنوي، ارتباط نداشتن با نسل امروزي است، که باورها و زبان خاص خود را دارد. نسل امروز تشنه اينگونه مسائل است و برقراري ارتباط با نسل امروز قطعا هنر است. مدير گروه قطب علمي دانشکده زبان و ادبيات فردوسي دانشگاه فردوسي درباره چگونگي ارتباط فرهنگي با نسل امروز كشور براي حفظ ميراث معنوي ادبيات و زبان فارسي، گفت: برقراري چنين ارتباطي نيازمند بسيج همگاني است و بايد متخصصان و آشنايان به کار، با طرح اين مسائل به بازسازي و بازآفريني بپردازند و بهجاي تقليد از غرب، با بهرهگيري از تکنيکها و فنون پيشرفته، اين ميراث معنوي را حفظ کنيم. مدرس زبان و ادبيات فارسي دانشگاه فردوسي با ارزيابي نحوه توجه به آثار فرهنگي گفت: اين يک مشکل فرهنگي و ساختاري است، که بخشهاي اجرايي در اين خصوص توجيه نشدهاند و گاهي بدون مطالعات و هماهنگي لازم کاري را انجام ميدهند، که با منافع ملي ما به علل وسيع و مختلف برخورد دارد. وي با بيان اينکه با کمتوجهي به آثار فرهنگي آب به آسياب دشمن ميريزيم، متذكر شد: وقتي به آثار باستاني اعتقاد نداشته باشيم، چه انتظاري از ديگران ميتوان داشت؟ آرامگاه فردوسي و تخت جمشيد برايمان بياهميت ميشود و اگر لازم باشد، بالاي سر فردوسي دکل قرار ميدهيم. ياحقي افزود: چرا بهدنبال انتقاد از فيلم "300" مي رويم؛ در حاليکه ما با بياحترامي به آثار و ارزشهاي معنوي به ساخت چنين فيلمهايي کمک ميکنيم. زماني ميتوان جلو ساخت اينگونه فيلمها را گرفت، که احترام اين آثار و ارزشها را حفظ کنيم. وي ادامه داد: زمانيکه از خليج فارس با عنوان «خليج عربي» نام برده ميشود و در مقابل آن مقاومت ميشود، انتظار ميرود در برابر نابودي آثار فرهنگي و تاريخي نيز حرکتي انجام شود. ياحقي از فردوسي بهعنوان خليج فرهنگي ايران نام برد و اضافه کرد: فردوسي از خليج فارس کمتر نيست. فردوسي خليج فرهنگي و تخت جمشيد اقيانوس فرهنگي ايران است، و حفظ اين ميراث معنوي از جهاتي از نام خليج فارس مهمتر است. وي با اشاره به اينکه انسجام لازم ميان مسؤولان و دستگاههاي مربوط وجود ندارد، به ايسنا گفت: از مسؤولان فرهنگي انتظار داريم قبل از هر کاري، از مشاوره افراد صاحب نظر استفاده کنند؛ چون اين ارزشها و آثار، ديگر بهدست نميآيند و با پول قابل خريداري نيستند. ياحقي برگزاري مراسم تجليل از اين ميراث معنوي را راه خوبي براي پرکردن خلأ ميان نسل ديروز و امروز دانست و گفت: با اينگونه همايشها مي توانيم اين ارتباط را برقرار کنيم و بگوييم که اينها امري موزهيي و تاريخي نيستند و ميتوان از آنها براي آينده استفاده کرد. وي خاطرنشان کرد: هدف ما از طرح اين همايشها، جايگزين کردن مراسم سنتي ايراني (نقالي، ورزشهاي باستاني و شاهنامهخواني) بهجاي سنتهاي نامناسب غربي است. او با اشاره به اينکه سنتهاي ايراني ميراث بزرگي هستند که بايد به نسل آينده منتقل شوند، گفت: چه اشکالي دارد که مردم سالي يکبار به آرامگاه فردوسي بيايند و اينگونه مراسم را بببيند و با تحقيقات جديد آشنا شوند؟ اين نويسنده و پژوهشگر ابراز اميدواري کرد، نسل امروز جايگزين نسل گذشته شود و اين همايشها و حرکتها زمينهساز جامعه و نسل پوياي امروز باشد؛ بهطوريکه همين نسل ادامهدهنده راه فرهنگي پيشينيان خود باشند. او با تأکيد بر اينکه تأثير فردوسي بر فرهنگ و ادبيات ايران تأثيري شگرف بوده است، گفت: با اينکه بيش از هزار سال از مرگ اين شاعر نامي ميگذرد، هنوز نتايج و پيامدهاي عملكرد فردوسي به قوت خود باقي است و شعارهاي او شعارهاي روز است؛ مانند «توانا بود هر که دانا بود» که شعاري ملي و انساني است و حاصل تلاش انسان و دنياي پيشرفته نيز غير از اين نيست. او در ادامه يادآور شد: اين مفاهيم و شعارها آنقدر طبيعي در جامعه ما جاي گرفته است، که به نظر ما مهم نميآيد؛ اما وقتي دقت ميکنيم، ميبينيم پيامهاي ذرين، شگرف و دلپذيري در آنها نهفته است. ياحقي شاهنامه را اثري فراملي عنوان کرد و گفت: فردوسي از موضوعاتي سخن گفته است که مزر نميشناسد و تنها به ايران مربوط نميشود؛ بلكه همه جهان مدعي آن هستند. او درباره شاخصههاي كمي و كيفي ادبي شاهنامه فردوسي اظهار داشت: شاهنامه از نظر حجم و از نظر فني اثري بديع است، که نمونههاي جهاني زيادي ندارد و در رديف کتابهاي حماسي بزرگ جهان مانند ايلياد و اديسه هومر، مهابهاراتا و ... قرار دارد. وي تصريح كرد: شاهنامه داراي تکنيک و هنرمندي ادبي بالاست و فردوسي در اين راستا توانسته است اثري همپاي اثر هومر خلق کند، که از اين نظر نيز مورد توجه جهاني است. اين مدرس زبان و ادبيات فارسي، شاهنامه را يکي از بسترهاي انکارناپذير انتشار فرهنگ ايراني دانست و تأكيد كرد: شاهنامه از اين رهگذر در حوزههاي مختلف تأثير گذاشته است. سرپرست بنياد فردوسيپژوهي با تأكيد بر ارتباط فردوسي و زبان فارسي، توضيح داد: زبان فردوسي رابطه تنگاتنگي با زبان فارسي دارد؛ فردوسي زماني شاهنامه را خلق کرد که زبان فارسي در حال پا گرفتن بود و او با شاهنامه زبان فارسي را استوار کرد و به اوج رساند. شاهنامه بنياد زبان فارسي را محکم کرد و زمينه رشد زبان فارسي را فراهم آورد. اگر شاهنامه نميبود، يک خلأ فرهنگي - زباني در زبان فارسي ايجاد ميشد. ياحقي با تأكيد بر اين موضوع كه زبان فارسي زايايي و پشتوانه خوبي دارد و ميتواند انديشههاي گذشته و امروز را انتقال دهد، اضافه كرد: زبان فارسي با خلاقيتي که دارد، بهراحتي با دنياي امروز در برخورد و ارتباط است و ميتواند خود را به مفاهيم روز نزديک کند، و در نتيجه انتقال اين مفاهيم اصيل نيز با اين زبان خيلي مشکل نيست و رابطه تنگاتنگ و معکوس دارد. او شاهنامه فردوسي را احياگر هويت ملي خواند و خاطرنشان کرد: در زمان فردوسي، ايران حکومت مستقلي نداشت و ايراني را قومي بيتمدن و مولي ميناميدند، و فردوسي با خلق شاهنامه، که يکي از ابعاد زبان فارسي محسوب ميشود، به ايران شخصيت داد. اين عضو هيأت علمي دانشکده زبان و ادبيات فارسي دانشگاه فردوسي، افزود: تلفيق فرهنگ و مليت و زبان فارسي کاري است که فردوسي انجام داده است و باعث شد ايرانيان، هم احساس شخصيت کنند، و هم زبانشان براي ابراز شخصيت باز شود. وي با بيان اينکه شاهنامه فردوسي به عنوان يک ميراث معنوي است که پهنه خردمندي قوم ايراني محسوب ميشود، عنوان كرد: اگر توجه کنيم، ميبينيم که شاهنامه با «خرد» آغاز ميشود و با «هوش» و «راي» به پايان ميرسد. اگر شاهنامه را بفشريم، باز هم به همين دو نکته ميرسيم. او در مخالفت با نظر عدهاي كه شاهنامه را پنداري سادهلوحانه و ابتدايي ميدانند، گفت: شاهنامه فردوسي تنها قصه و سرگذشت پادشاهان نيست؛ بلکه لابهلاي همين داستانها مملو از حکمت و باور و شرافت و انسانيت است، و اين مفهوم جز در عناصر اهريمني که سمبل تباهي هستند، در کردار و رفتار قهرمانان داستانهاي شاهنامه به خوبي پيدا است و کارهايشان بر اساس حکمت و خرد و ديانت است. سرپرست بنياد فردوسيپژوهي درباره مزاياي گردآوري فرهنگ موضوعي از باورمنديهاي شاهنامه ابراز داشت: اگر چنين فرهنگ موضوعي ايجاد شود، مدخل آن از ابيات خود شاهنامه نيز خواهد گذشت و چنين عرصهاي شايد در حوزه زبان فارسي و بسياري از زبانهاي ديگر پيدا نشود. وي يادآور شد: آنچه مهم است، توجه به ارزشهاي نهفته در اين کتاب بهعنوان ميراث معنوي و قومي است، که باقي مانده است. ياحقي با اشاره به اينکه شاهنامه فردوسي مولود يک گروه و يا دورهاي خاص نبوده است، اظهار داشت: شاهنامه پهنه تجربيات انسانهايي است که در طول تاريخ با حوادث مختلف مواجه بودند، و بايد گفت همه ملت در تدوين چنين اثري مؤثر بودند. او افزود: بعضي از اين داستانها به روزگار آغازين آفرينش انسان بازميگردند و بسياري از تعاليم و باورهاي آن به روزگار خلق انسان بر اساس باور و فرهنگ ايراني ميرسد و تا دوران کتابت ادامه دارد. ياحقي، هنر فردوسي را در انطباق انديشههاي باستاني با باور و حوايج روزگار خود خواند و اذعان داشت: سهم فردوسي در پيرايش و تنقيح شاهنامه نبايد ناديده گرفته شود؛ فردوسي بهعنوان يک ايراني خلاق و صاحب ذوق و طبع توانست سرمايههاي ملي و فرهنگي زبان خود را با روزگار منطبق کند. انتهاي پيام