پژك صفري: نگاه شعر دههي 80 به جان شعر معطوف است
پژك صفري معتقد است: بهطور كلي نگاه شعر دههي هشتاد، به جان شعر معطوف است؛ همچنان كه نگاه شعر دههي هفتاد به جسم شعر معطوف بود، و اين دو سر جمع، تعادلي را در رويكرد ما به شعر در پي خواهند داشت. اين شاعر در ادامه گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، همچنين گفت: اين شعر، شعر ماست، شعر فارسي ما، با ساز و كارهاي خاص خودش. در اين دهه نيز بعضي رويكردهاي نو در ساحت كلام و كلمه در كانون توجه قرار ميگيرند و بعضي از ايدههاي گذشته نيز كماكان و با روندي رو به رشد و تكامل براي شاعر نقشآفريني ميكنند. زبان و زبانگرايي و بازيها زباني را هنوز داريم. فرم هنوز مورد توجه است. خاستگاههاي فلسفي، حضور تئوريك خود را حفظ كردهاند و ايدههاي نو نيز وجود دارند. صفري در ادامه تصريح كرد: كاربستهاي روانشناسيك در شعر اين دهه، در ادامهي تجربههاي زباني و تئوريك دههي هفتاد و ادامهي تجربهي راههاي نرفته و نكوفته، يا رفته و هموارناشده، بلكه كنشهاي آنارشيستيك در ايجاد بوطيقايي نو، در شعر اين دهه، همه و همه طبيعي، درخور توجه و ارزشمند است. به اعتقاد اين شاعر، با آنكه دست كم تا الآن، يعني كمي بيش از اواسط دههي هشتاد، دستاورد شاعران ما بويژه به لحاظ كمي در حد و اندازههاي شاعران دههي هفتاد نيست، اما هنوز هم چهار سال تا پايان اين دهه باقي است. او همچنين گفت: البته سرعت پيشرفت و تكاپو بسيار خوب است. شاعران ما در دههي هشتاد عموما شاعران روشن و باسوادي هستند. آنها خوب ميدانند چه ميكنند و به اهميت كارشان واقفاند و البته قدري بيشتر بايد در تبيين مباني تئوريك كارشان فعال باشند. وي در عين حال تجربههاي شعري دههي هشتاد را ادامهي طبيعي دههي هفتاد دانست و يادآور شد: شعر ما با دور شدن از بعضي ايدههاي دههي هفتادي، نظير بيمعنايي و رويكرد جديتر به اجتماع و زندگي و شايد بشود گفت به معنا، سمت و سوي بهتر و روشنتري پيدا كرده است. ضمن اينكه اين شعر كماكان خوندار و خلاق، پرتكاپو و زنده است. به اعتقاد صفري، اين دهه نيز شاعران قابلي را به جامعهي ما معرفي خواهد كرد. او همچنين دربارهي نگرانيهاي بعضي از منتقدان از شعر اين دهه متذكر شد: اصولا جاي نگراني نميبينم. رد و انكار، حتا اگر ناشي از خيرخواهي هم باشد، چيزي به شعر ما هديه نكرده است. در كل ايدهها و كنشهاي آوانگارد را در جهت پيشرفت شعر ميدانم و معتقدم هر موهبتي در شعر، اگر محصول نبوغ خارقالعادهاي نباشد، حاصل روح و ارادهي آوانگارد است. سوژهي آوانگارد به صورت جدي و بنا به بررسيها در پي كمال است و اين لازمهي پيشرفت شعر و كشف افقهاي تازه و نوست. اين شاعر و داستاننويس تأكيد كرد: ما بايد بدون هيچگونه نگراني و تنگنظري، حتا رويكردهاي افراطي و آنارشيستيك را در شعر مغتنم بدانيم. اصلا به انحراف اعتقاد ندارم. شعر در طول عمر دراز خود هيچوقت منحرف نبوده است و گاه كجتابيهايي، البته اگر بوده، پيشدرآمد و سكوي پرش يك ترقي و تعالي درست و مستقيم و قابل توجه بوده است؛ مثل دورهي بازگشت براي سبك هندي. اين خاصيت هنر است. ما بايد قدر دوستانمان را بدانيم و آنها را تشويق و تأييد كنيم. انتهاي پيام