"سد سيوند را آبگيري نكنيد"
«منطقهي پاسارگاد ـ و تنگ بلاغي ـ ميتواند به موزهاي روباز تبديل شود و همچنين بهخاطر طبيعت بكر و بسيار زيبايي كه دارد، براي طبيعتگردان نيز جذاب است». به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، اين مطلب بخشي از نوشتاري است كه پايگاه اطلاعرساني براي نجات يادمانهاي باستاني تحت عنوان «سد سيوند را آبگيري نكنيد» منتشر كرده است. در اين مطلب آمده است: «با موافقت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري قرار است، آبگيري «اسمي» سد سيوند واقع در شمال شهر شيراز و درون تنگ بلاغي ـ ميان دو دشت مرغاب (پاسارگاد) و مرودشت ـ آغاز شود (هنگام واقعي آبگيري اواخر پاييز است و بهنظر ميرسد، اين افتتاح ـ كه زودهنگامياش به انبوه پردهبرداريهاي بهثمرنرسيدهي دولت سازندگي شباهت دارد ـ براي كاستن حساسيت افكار عمومي در زمان واقعي آبگيري است)». در ادامه خطاب به مردم و مسؤولان اظهار شده است: «نميدانيم كه از روند پرشتاب ويرانسازي آثار تاريخي اين سرزمين ـ در كنار هجمههاي وسيع به خود تاريخ و دستاوردهاي معنوي نياكان خردمندمان ـ تا چه ميزان آگاه هستيد، ولي قطعا نيك آگاهيد كه شناخت بهتر تاريخ و فرهنگ ديرينهسالمان ـ كه يادمانهايي چون ارگ عليشاه كه نابخردانه بخشي از آن تخريب شد، نقش جهان و آنچه در دشت پاسارگاد هست، نمادهاي آن بهشمار ميروند ـ در ايستادگي امروز ما دربرابر فرهنگهاي ديگر نقشي بهسزا دارد. شوربختانه هر روز بر بلنداي سيل بنيانكن تخريب ميراث فرهنگي ـ چه غارت غيرقانوني آن و چه تخريب قانوني آن در لفافهي عمران ـ افزوده ميشود. آبگيري و راهاندازي اين سد كه ـ به درست يا غلط ـ به نماد مبارزه با بخشي از تاريخ ايران تبديل شده است، نقطهي اوج چنين حركتي است و اين درحالي است که سرزمين ما تنها سرزميني است که هرچند «پر فراز و نشيب»ترين تاريخ را در جهان داشته، هنوز با ريشهي فرهنگي و انسانساز خود در ارتباط بوده و دچار گسست تاريخي نشده است». همچنين در اين مطلب اشاره شده است: «تنگ بلاغي يكي از كممانندترين موزههاي طبيعي و زندهي ايران است كه روند زندگى در آن در يك درازاى شگفتانگيز ده هزار ساله قطع نشده است. به عبارتي ديگر، در آن ميتوان از همهي اين دورههاي پيشاتاريخي و تاريخي (باستاني، اسلامي و ...) اسنادي را بهدست آورد كه نهتنها خود آن اسناد از اهميت بهسزايي در بررسي و شناخت تاريخ و فرهنگ ما برخوردارند (كه آبگيري آن سد ميتواند همهي اين آثار را به زير غبار فراموشي و شايد نابودي ببرد)، بلكه خود تنگه نيز يكي از ارزشمندترين سندهاي تاريخ ايران است. همچنين رطوبت برخاسته از درياچهي پشت سد در درازمدت بر زيستبوم منطقه تاثير گذاشته و با پديد آوردن و رشد دادن گياهان مخرب بر روي سازههاي دشت پاسارگاد، بويژه آرامگاه كوروش بزرگ (نماد جهاني ارجگزاري به حقوق بشر و كسي كه به تعبير علامه طباطبايي در كتاب ديني ما از وي زير نام «ذوالقرنين» به نيكي ياد شده است)، اثرات ويرانگري بر اين يادمانهاي گرانقدر خواهد داشت». پايگاه اطلاعرساني براي نجات يادمانهاي باستاني در ادامه آورده است: «از اينرو ميخواهيم كه اين سد آبگيري نشود، چراكه نهتنها گزارش مطالعات كارشناسي هنوز منتشر نشده، بلكه نتايج آنچه هم كه تاكنون انجام شده، دقيقا بر فاجعهبار بودن آبگيري اين سد مهر تاييد زده است: از ميان رفتن كهنترين راه بازماندهي جهاني، خدشهدار شدن ثبت جهاني پاسارگاد، تخريب سازههاي باستاني براثر بالا آمدن ميزان آبهاي زيرزميني، از ميان رفتن گذرگاه تاريخي عشاير و مراتع آنها، محو وضعيت توپوگرافي منطقهي بلاغي، احتمال وقوع زمينلرزه پس از آبگيري و آسيبهاي زيستمحيطي ناشي از آن، همچون نابودي حداقل هشت هزار اصله درخت 500 ساله و هزاران هكتار مرتع و زمين مرغوب كشاورزي و خاك و همچنين گنجينهي ژنتيکي غني تنگه، و مهمتر از همه، تشويش افكار عمومي و از دست رفتن اعتماد، آسيبهايي است كه از آبگيري سد سيوند حاصل ميشود». به اين نوشتار افزوده شده است: «سرمايهي ملي هزينهشده براي ساخت اين سد ـ كه متاسفانه اكثر آن در دو سال اخير و همزمان با اعتراضها به ساخت آن، هزينه شده است (درحاليكه سازمان ميراث فرهنگي به استناد بخشنامهي دولت ميتوانست مانع ادامهي ساخت سد شود) ـ هيچ قابل قياس با سرمايهي انساني و اثر رواني ناگواري نيست كه بر ايرانيان دوستدار ميراث فرهنگي اين مرز و بوم خواهد داشت، اثري كه شايد بر روند وقايع آتي ايران تاثيرگذار باشد. در نقطهي مقابل، اعلام عدم آبگيري سد ميتواند مزاياي چندي داشته باشد كه بهگمان ما برجستهترين اثر آن، ارجگذاري هيات دولت است، به سالي كه «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» نام گرفته و چه نمادي براي اين سال برازندهتر از كوروش بزرگ، انسان وارستهاي كه به كوشش او قومهاي ايراني نخستين گامها را براي شكل دادن كشور ايران و ملت ايران برداشتند و در كتاب ديني ما هم از وي زير نام ذوالقرنين به بزرگي ياد شده است». در پايان اين مطلب اضافه شده است: «پايگاه اطلاعرساني بر اين باور است كه منطقهي پاسارگاد ـ و تنگ بلاغي ـ ميتواند به موزهاي روباز تبديل شود و همچنين بهخاطر طبيعت بكر و بسيار زيبايي كه دارد براي طبيعتگردان نيز جذاب است. سازمان ميراث فرهنگي با طرحي حسابشده ميتواند اين مسير بيمانند تاريخي را ـ چون هزاران سال پيش ـ براي بازديد گردشگران آماده سازد، بهطوريكه بتوان چند برابر ارزش اقتصادي سدي كه درحال ساخت است، از آن بهره برد. با توجه به معروفيت بيهمانندي كه تنگ بلاغي در اين چند سال كسب كرده است (موردي كه دربارهي هيچكدام از محوطههاي تاريخي ايران ـ حتا معتبرترينهايشان ـ صدق نميكند و افزايش بازديدكنندگان نوروزي امسال از پاسارگاد هم گواه آن است)، اين امر بعيد نيست و ميتوان آنجا را به يكي از قطبهاي برجستهي گردشگري تبديل كرد. آنگاه ميتوان علاوه بر ايجاد اشتغال براي اهالي، درصدي از درآمد را هم براي رفع محروميتهاي مردم شريف ارسنجان بهكار برد. كما اينكه ـ همانطور كه اشاره شد ـ توقف چنين پروژهاي خود نقطهي مثبتي در كارنامهي مسؤولان خواهد بود و ميتواند ـ بر خلاف تبليغات بيگانگان ـ نشاندهندهي اهميتي باشد كه نظام، بويژه در برههي حساس كنوني، براي تاريخ و فرهنگ ايران قايل است. آشكار است كه عكس اين جمله نيز ميتواند صادق باشد و باعث نوميدي كساني گردد كه در اين يكونيم سال از همهي نهادهاي درون كشور ياري خواستند و كوچكترين پاسخي نگرفتند». انتهاي پيام