اگر به خيابان سي تير تهران و اطراف آن در ميدان امام خميني (ره) برويد، با چشمانداز زيبايي از ساختمانهايي با نامي برگرفته از كلمهي يوناني «موزهيون» بهمعني مجلس فرشتگان و با نام ايراني «موزه» برخورد ميكنيد.
مجالس فرشتگاني با نامهاي متفاوتي مانند مجلس فرشتگان آبگينه و سفالينههاي ايران، مجلس فرشتگان عبرت ايران و حتا مادر مجالس فرشتگان ايراني، موزهي ملي ايران، آنقدر تو را مجذوب ميكنند كه براي ايام نوروزي اين خيابان هم در راس برنامههاي ديد و بازديدت قرار دهي و اگر اين اتفاق افتاد، مجلس فرشتگان ايران باستان را با جان و دل پذيرا باش كه تا دو سال ديگر بهدليل تعميرات به آنجا نميتواني قدم بگذاري و شكرانهي داشتن چنين آثار باشكوهي را بهجاي آوري.
به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در موزهي ايران باستان كه يكي از دو بخش موزهي ملي ايران است، انواع مهرها، سكهها، اشيا، ابزارآلات و حتا قسمتهايي از در و ديوارهاي قديمي تخت جمشيد (پارسه) را ميتوان يافت.
با وجود اينكه پاهايت در مقابل پلههاي ورودي تخت جمشيد (پارسه) و بخشي از ديوارهاي كه از آنجا به موزه منتقل شده است، سست ميشود و ابهت آنها تو را با خود ميبرد، ولي گويي چسباندن آنها به ديوار موزه با سيماني كه به قول مراقبان، سيماني مخصوص است، تو را دربارهي ضرورت اين كار به شك و شبهه مياندازد. پيش خودت خيال ميكني كه حتما براي جلوگيري از سرقت، اين آثار منحصربهفرد را به ديوار چسباندهاند؛ اما شايد دليل ديگري براي آن بتوان يافت.
با اين حال، دو مراقب را مقابل اين پرسش قرار ميدهم، ولي آنها از من بياطلاعترند؛ زماني كه از آنها ميپرسم، امكان ندارد، به هر منظوري مجبور به انتقال آثار چسبيده به ديوار شويد؟ ميگويند كه يكبار قرار بود، اثري جابهجا شود كه پس از جدا كردن آن از سيمان، آن اثر خرد شد و از ميان رفت.
دليل چسباندن آثار به ديوار هرچه باشد، بايد ديد كه چقدر در نگه داشتن آثار كمك ميكند. اين درحالي است كه راهنماي موزه براي توضيح دادن دربارهي هر شيء به پشت زنجيري كه ورود بازديدكننده را ممنوع ميكند، ميرود و حتا به خود اجازهي دست كشيدن روي آنها را ميدهد.
به ويترين مرد نمكي كه مينگرم، احساس ناخوشايندي پيدا ميكنم؛ البته بقيهي ويترينها هم همين حس را منتقل ميكنند و بهنظر ميرسد، در مدت زمان كوتاهي چيده شدهاند. با خواندن برچسبهاي روي آثار ميتوان فهميد كه براساس سال و مكان قرار گرفتهاند؛ ولي تعداد و نحوهي قرار گرفتن آثار راضيات نميكند.
به قول يكي از مراقبان، از سال 1316 يعني سال تاسيس اين موزه هيچ چيز در آن عوض نشده است؛ البته بهجز پردههاي سفيد ويترينها كه آنها هم بهدليل يكبار شسته شدن آب رفتهاند! و اين صحنه بيشتر تو را به ياد خانهي قديمي مادر بزرگ مياندازد، تا موزهاي كه آثار و اشياي باقيمانده از هزاران سال را در خود دارد.
ظرفها، كاسهها، بشقابها، تكههايي از ديوارها، مجسمهها، سرستونها، گردنبندها، مهرها و سكهها همه يك نوع ويترين و يك نوع چيدمان دارند.
با وجود پردههاي بستهي موزه، نور بسيار زياد است و به گفتهي يكي از مراقبان، چگونگي نور دادن به اشياي داخل ويترينها هيچ استاندارد خاصي را دنبال نميكند، بهگونهاي كه نور بهراحتي از شيشههاي ويترين به اشيا ميرسد.
در گوشهاي از موزه اعلام شده است كه از تلفن همراه نميتوان استفاده كرد؛ ولي روشن نكردن تلفن همراه در موزه چه پيامدي براي اشيا دارد؟ آيا چسباندن آثار به ديوار با سيمان، عوض نكردن ويترينهاي مهمترين موزهي كشور بعد از 69 سال، آب رفتن پردههاي موزه، جايي براي خوشبيني ميگذارند؟
قدم زدن ميان آثاري كه از اجدادمان باقي ماندهاند، چه حس و حالي ميتواند داشته باشد، آن هم در شرايطي كه به سختي، اطلاعات را دربارهي اشيا ميتوان بالا برد، وقتي راهنماهاي موزه درحال گفتن قصه براي دانشآموزان دبستاني هستند و حتا مراقبان هم تو را ياري نميكنند، شايد چون نميدانند كه چگونه بايد ياريات كنند.
تابوتي كه چهرهي شخصي روي آن كنده شده است، در ميان موزه قرار دارد؛ ولي هيچ توضيحي براي وجود آن در اطراف نمييابي، فقط زماني كه راهنما درحال توضيح دادن به تعدادي از دانشآموزان است، ميشنوي كه ميگويد، در زمانهاي قديم هركسي ميمرد، چهرهي او را روي تابوتاش حك ميكردند. وقتي اطراف تابوت از دانشآموزان خالي ميشود، برميگردم و به چهرهي كسي كه خدا ميداند، كي و چگونه مرده است، نگاهي مياندازم، او چه نسبتي با من دارد؟
موزهي ايران باستان با اشياي موجود در آن، قرار است كه بعد از ايام نوروز بهمدت دو سال و براي تعمير بسته شود و بهجاي آن، موزهي دوران اسلامي بازگشايي شود. گويا اين باز و بسته شدنها چرخشي است. اما آيا براي تعمير موزهي ملي آثار را بايد از ديوار جدا كرد، يا فقط به ويترينها، پردهها و ديوارها پرداخته ميشود؟ كاش كسي توضيح ميداد كه در مدت 24 ماه تعطيلي يكي از مهمترين موزههاي ايران چه كارهايي قرار است، انجام شوند؟
اميدوارم پس از دو سال، كتيبهها، سردرها، ديوارها و سرهاي سنگي شيرهايي را كه روزگاري محافظان بناهايي عظيمي بودهاند، در شرايط بهتري ببينم.
گزارش از: خبرنگار ايسنا ـ سميه ايمانيان
انتهاي پيام