«خداحافظ سينما ...» رسول ملاقلي‌پور ديگر فيلمي نخواهد ساخت

« چه حاصل از اينكه كي بودم و چه‌ كردم؟ منتي هم نيست و صد البته كه طلبكار هم نيستم حرف من بماند با تاريخ.»

رسول ملاقلي‌پور آذر ماه 83 بود كه نامه‌ي را با تيتر «خداحافظ سينما» در اختيار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گذاشت كه علاوه بر جملات بالا افزوده بود:«روزگاري نه چندان دور به گوشه‌اي از اين ديار عشق و ميراث تعرضي شده بود. جواناني بودند، مرداني بزرگ، زميني بودند و روحشان آسماني، دوربين عكاسي و سوپرهشت من شرمنده بود از معرفتشان. هر چند كوتاه ولي مردانه زيستن را ديدم و بي‌دليل نيست كه هر روز دورتر و تنهاتر شدم. جرم من ساختن «پرواز در شب» و دعوت «سفر به چزابه» براي ديدن «نجات‌يافتگان» و ملاقات با بانوي عشق خانم «هيوا» بود.

البته اين جرم كمي نبود همزمان با نمايش تحقيرشان كردند و درگوشي و علني نجوا كردند ، برو، فراموش كن، و اين زمانه را آنطور كه ما ميگوييم ببين. از نگاه مجنون، «نسل سوخته» را نبين. در همان خوابگردي بمان تا خوابگرد را نسازي، مگر نمي‌بيني با «مزرعه پدري» اين سرزمين پدريت چه مي‌كنيم؟ اگر راه پيروزي فرهنگي عده‌اي در گرو اين است كه من ديگر فيلم نسازم، به همه دوستداران و ارزش پيشگان و همراهان اين قافله مژده‌ مي‌دهم كه اين پيروزي گواراي‌تان باد. رسول ملاقلي‌پور ديگر فيلمي نخواهد ساخت تا ...

زهي خجسته زماني كه يار باز آيد بكام غمزدگان غمگسار بازآيد

به پيش خيالش كشيدم ابلق چشم بدان اميد كه آن شهسوار باز آيد

اين نامه را ملاقلي‌پور زماني نوشت كه پيش از آن به حذف دو صحنه از فيلم «مزرعه پدري» اعتراض كرده بود و نتوانسته بود «خوابگرد» را بسازد.

اما او در اواخر سال 85 فيلم «ميم‌مثل مادر» را ساخت و در ميزگردي كه چند ماه قبل همزمان با اكران ميم مثل مادر در ايسنا برگزار شد، گفته بود: «از نسل ما گذشته است كه نگاهي ديگر و متفاوت به جنگ ارائه کنيم که از جنس نگاه نسل امروز باشد. نسل ما قدرت ريسك و تواناي ريسك را از دست داده‌ است، ولي اگر يك فرد جوان يك سينماگر جوان با استعداد پيدا شود، مي‌تواند با خلاقيت‌هاي كه دارد از ادبيات جنگ به بهترين شكل استفاده كند.

من همان آدم گذشته هستم اما محتاط‌ تر شده‌ام. يك واقعيت اين است كه ملاقلي پور در سينما سركوب شد، نه از جانب مميزي ارشاد بلكه متاسفانه از جانب منتقدين بي‌سواد اين اتفاق افتاد. وقتي منتقدين بي‌سواد مواردي را به فيلم نسبت دادند طبيعتا مسوولين فرهنگي نسبت به كارهاي من حساسيت پيدا کردند.

هر چه ساختم و نوشتم آنها فكر كردند منظورم مساله ديگري است. مثلا در دوراني كه فيلمهاي "سفر به چزابه" ، "نسل سوخته" و.... را ساختم بسياري از اين فيلم‌هاي من را برخي منتقدين بي‌سواد به مسخره گرفتند. ولي الان نقد همان آدمها را در رابطه با "ميم مثل مادر" مي‌خوانم و مي‌بينم از آن فيلمهاي قبلي‌ام همچون "نسل سوخته" و "هيوا" به عنون آثاري زيبا و شاعرانه ياد مي‌کنند در حاليكه اين فيلم‌ها را در زمان اکران قبول نداشتند.»

ملاقلي پور قرار بود «عصر روز دهم» را در ادامه‌ي ساخته‌هاي قبلي‌اش را درباره‌ي جنگ ابتداي سال 86 كليد بزند و چندي قبل نيز براي بازبيني لوكيشن به همراه منوچهر محمدي عازم عراق شد.

قرار بود پيش توليد اين فيلم بزودي آغاز شود و حتي برخي عوامل مشخص شده‌ بودند اما ...

انتهاي پيام

  • سه‌شنبه/ ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ / ۱۶:۴۰
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 8512-09205
  • خبرنگار : 71091